نگاهی به مهمترین فرازهای ۶۳ سال زندگی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی
مثل یک سرباز
هنوز چند ساعتی از سیزدهمین روز دیماه 98 نگذشته بود که اخباری جسته و گریخته در شبکههای اجتماعی از شهادت سرشناسترین فرمانده نظامی ایران، ایرانیان را در بهت فرو برد؛ اخباری که البته آن دقایق هنوز رسما تایید نشده و همین تنها روزنه امید بود که شاید آنچه چند فعال سیاسی و رسانهای و بعضی چهرههای نزدیک به نهادهای نظامی و امنیتی در حسابهای کاربریشان نوشتهاند، صرفا یک خطای سهوی و اشتباه رسانهای باشد.

هنوز چند ساعتی از سیزدهمین روز دیماه 98 نگذشته بود که اخباری جسته و گریخته در شبکههای اجتماعی از شهادت سرشناسترین فرمانده نظامی ایران، ایرانیان را در بهت فرو برد؛ اخباری که البته آن دقایق هنوز رسما تایید نشده و همین تنها روزنه امید بود که شاید آنچه چند فعال سیاسی و رسانهای و بعضی چهرههای نزدیک به نهادهای نظامی و امنیتی در حسابهای کاربریشان نوشتهاند، صرفا یک خطای سهوی و اشتباه رسانهای باشد و برخلاف آنچه توییتر فارسی و دیگر شبکههای اجتماعی را به تلاطم انداخته و خواب از چشمان کاربران ربوده، سردار سلیمانی همچنان زنده باشد؛ امیدی که البته در ادامه با تایید خبر شهادت سردار، رنگ باخت تا وقتی بالاخره سال سخت 98 سر آمد، دیماهش یعنی ماهی که در آن فاجعه انهدام هواپیمای اوکراینی رقم خورد، همچون آبانماه آن سال که یادآور روزهای تلخ اعتراضات بنزینی است و اسفندماهی که موعد ورود کرونا و ثبت نخستین قربانیان این ویروس است، در عین حال به عنوان ماهی که سردار سلیمانی در نخستین ساعت از سیزدهمین روزش به شهادت رسید، در تقویم به ثبت برسد و یادآور روزگاری باشد که بر ایران و ایرانی سخت گذشت و خاطراتی تلخ به جا گذاشت.
حال آنکه آنچه ساعت یک بامداد روز 13 دیماه 98، شهادت سردار را رقم زد، حملهای برخلاف قواعد بینالمللی و به دستور دونالد ترامپ بود که در پی آن، ۳ موشک لیزری از پهپادی امریکایی درحالی سردارسلیمانی را به شهادت رساند که ابومهدی المهندس و چند تن از دیگر فرماندهان الحشدالشعبی او را همراهی میکردند و کنارش به شهادت رسیدند.
روزگار خوش کودکی و نوجوانی
اسفند و زمستان سال 35 روزهای پایانیاش را میگذراند که کودکی در روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری چشم به جهان گشود. کودکی به نام قاسم که چندسال بعد، وقتی به 11 سالگی رسید و تحصیلات ابتدایی را به اتمام رساند، راهی مرکز استان شد تا ادامه تحصیلاتش را در کرمان دنبال کند. اما درحالی که پس از اخذ دیپلم به شغل بنایی مشغول شد و بعدها زندگی شغلیاش را به عنوان پیمانکار در اداره آب کرمان آغاز کرد، اتفاقی بزرگ همانطور که سرنوشت مملکت را تغییر داد، مسیر زندگی او را نیز عوض کرد؛ بهمن 57 از راه رسید و انقلاب به پیروزی!
پیروزی انقلاب و روزگار جوانی
قاسم سلیمانی جوانی 22 ساله بود که با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، همزمان با پیمانکاری در اداره آب کرمان، بهصورت افتخاری به عضویت سپاه کرمان درآمد. او که پیش از آغاز دفاع مقدس، در پی ناآرامیهای مناطق کردستان، راهی مناطق غربی کشور شد، چند سال پیش از پیروزی انقلاب و در جریان اعتراضات و تجمعات مردمی علیه حکومت پهلوی، با روحانی مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد که او را وارد جریانات انقلاب کرد. این درحالی است که بنابر روایت سهراب سلیمانی، برادرش، او یکی از گردانندگان اصلی راهپیماییهای کرمان در زمان انقلاب بود.
روزهای جنگ تحمیلی و آغاز دفاع مقدس
هنگامی که عراق در سال ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد، حاج قاسم سلیمانی به عنوان جوانی که هنوز به 25 سالگی نرسیده بود، مسوولیت خطیر آموزش چندین گردان را در کرمان برعهده گرفت و به همراه همین گردانها نیز راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور شد. روندی که در ادامه، منجر به آن شد که او فراتر از مرزهای استان محل تولدش نیز به نیروهای مدافع وطن یاری رسانده و دورهای به عنوان فرمانده سپاه آذربایجان غربی این مسوولیت را دنبال کرد. اما این پایان کار او در جنگ تحمیلی نبود.
اواخر سال 60 بود که سردار محسن رضایی که فرماندهی سپاه پاسداران را در آن روزها و سالهای سخت جنگ تحمیلی برعهده داشت، طی حکمی سردار سلیمانی را به فرماندهی تیپ ثارالله منصوب کرد. قاسم که جوانی بسیار زیرک بود و از توانمندی کمنظیر در امور نظامی بهره میبرد، با استفاده از همین ویژگیها در عملیات گوناگون همچون والفجر ۸، کربلای یک، کربلای ۵، تک شلمچه و چندین عملیات دیگر بسیار موفق عمل کرد که حاصل آن کارنامهای درخشان در این دوران بود.
سربازی که پس از جنگ سرباز ماند
جنگ تحمیلی که به پایان رسید و دوران سازندگی پس از دفاع مقدس از راه رسید، بسیاری از فرماندهان جنگ به ضرورت و اقتضای زمانه، لباس رزم از تن به درآورده و راهی میدان خدمت در دیگر حوزهها شدند و سردار سلیمانی نیز به کرمان بازگشت اما همچنان با همان لباس رزم و مسوولیت نظامیگری؛ هرچند خیلی زود با آغاز درگیریها در مرزهای شرقی، راهی این مناطق شد و تا پیش از انتصاب به مقام فرماندهی سپاه قدس، همان مسیر دفاع مقدس را در میدان نبرد با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان دنبال کرد.
تاسیس سپاه قدس و آغاز دورانی نو
سال 79، سردار سلیمانی با حکمی از سوی رهبر انقلاب درحالی به عنوان دومین فرمانده سپاه قدس منصوب شد که سالهای نخست پس از تاسیس این نیرو در سپاه، سردار احمد وحیدی این مسوولیت را برعهده داشت که هماکنون در دولت ابراهیم رییسی، وزیر کشور است. سردار سلیمانی در سپاه قدس، فعالیتهایی گسترده در زمینه تقویت و گسترش حوزه نفوذ نیروهای محور مقاومت داشت. در واقع این فعالیتهای سردار سلیمانی کنار شهید عماد مغنیه بود که سبب قدرتمندتر شدن سپاه قدس و ناکامی اسراییلیها در دستیابی به اهداف خود درخصوص فلسطین و لبنان شد.
و اکنون سرلشکر قاسم سلیمانی
سال 89 بود که سردار سرتیپ پاسدار حاجقاسم سلیمانی به جهت خدمات فراوان خود ازسوی فرمانده کل قوا و رهبر انقلاب اسلامی با یک درجه ارتقاء به درجه سرلشکری رسید و به عنوان یکی از مهمترین فرماندهان نظامی ایران فعالیتهایش را ادامه داد.
نبرد در منطقه؛ از عراق و شام تا دولت اسلامی!
هنگامی که خبر شهادت حاجقاسم سلیمانی به عنوان شخصیتی برجسته در جبهه مقاومت و از یادگاران 8 سال دفاع مقدس، در رسانههای داخلی و منطقهای و بینالمللی اعلام شد، بسیاری این فاجعه تلخ را باور نمیکردند. او چهرهای درخشان و برجسته در محور مقاومت بود که بهویژه در دوران مبارزه با داعش نقشی بیبدیل ایفا کرد. او با تشکیل جبهه مقاومت، بهنحوی در مناسبات منطقهای اثرگذار بود که دامنه این اثرگذاری عملا مناسبات جهانی را نیز تحتالشعاع قرار میداد.
فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دفاع مقدس، سازماندهنده نیروهای حزبالله در جنگ ۳۳ روزه لبنان و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بهدلیل همین اثرگذاری همواره موردغضب و خشم امریکا و متحدانش بود و درنهایت نیز به همین دلیل در حملهای با پهپادهای امریکایی به شهادت رسید. این درحالی بود که با انتشار این خبر، موجی از واکنش از سراسر جهان ایجاد شد؛ واکنش نسبت به شهادت مردی که برای بسیاری همچنان همان «حاج قاسم» سالهای جنگ بود و در ۶۳ سالگی و پس از نزدیک به 4 دهه مبارزه بیوقفه نشان از محبوبیت کمنظیر این چهره نظامی داشت.
سردار در میدان نبرد با داعش
سال 2011 میلادی، هنگامی که داعش پیشرویهای خود را در مناطق عراق و سوریه آغاز کرد، این سردار سلیمانی بود که با حضور خود در این مناطق و با تشکیل جبهه مقاومت علیه آنان به پا خاست.
داعش که آن زمان عملیاتهای تروریستی متعددی را در خاک عراق پایهریزی کرد، پس از دستگیری ابوعمر البغدادی، در سال 2010 ابوبکر البغدادی را به عنوان سرکرده خود تعیین کرد و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر گروه تروریستی داعش فعالیتهای خود در سوریه را آغاز کردند. در ادامه شاخه این گروهک در عراق با نام «جبههالنصره لاهل الشام» تشکیل شد و درنهایت در سال ۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی در پیامی صوتی ادغام «جبههالنصره» و «دولت اسلامی در عراق» را اعلام کرد تا گروهک تروریستی داعش دولت اسلامی در عراق و شام تشکیل شود.
اوایل سال ۲۰۱۴ نیروهای تروریستی این گروهک با انجام عملیاتهای تروریستی و کشتار بیرحمانه مردم وارد شهر فلوجه در استان الانبار عراق شدند و پس از آن نیز در شهرهای مختلف این کشور تحرکاتی را انجام دادند. خرداد سال ۱۳۹۳ این نیروهای تروریستی به مرکز استان نینوای عراق یعنی موصل حمله کرده و تنها در چند ساعت این شهر را به تصرف خود درآوردند و اینجا بود که سردار سلیمانی با ورود به این غائله، در ادامه معادلات را برهم زد.
سردار سلیمانی با تشکیل محور مقاومت با نیروهایی مانند جنبش النجباء و کتائب حزبالله و همچنین حشدالشعبی در عراق و گروههایی نظیر بسیج مردمی سوریه و اتحاد آنها با مدافعان حرم از ایران و تیپ فاطمیون و زینبیون در مقابل داعش ایستاد و در نهایت با رشادتهای فراوان درحالی مانع از گسترش و ظهور بیشتر داعش در منطقه غرب آسیا شد که بهگفته بسیاری از فرماندهان نظامی، داعش تا پشت دروازههای کاخ ریاستجمهوری سوریه رسیده بود و به خیال کسی هم خطور نمیکرد که امیدی به شکست داعش باشد؛ سردار سلیمانی اما به همراه مدافعان حرم ایستاد و مانع از گسترش و ظهور بیشتر داعش در منطقه غرب آسیا شد.
روندی که در نهایت با فرارسیدن آخرین روز آبانماه ۹۶ به نقطه عطف رسید. زمانی که حاجقاسم در قامت فرمانده نیروی قدس سپاه در نامهای خطاب به رهبری، پایان رسمی حکومت گروه تروریستی داعش را اعلام کرد. رویدادی مهم که با پایین کشیدن پرچم داعش در شهر بوکمال سوریه نهایی و به همگان اعلام شد. وعده صادقی که در آخرین روزهای تابستان همان سال، از سوی فرمانده نیروی قدس سپاه در مراسم اربعین یکی از فرماندهان جبهه مقاومت یعنی شهید مرتضی حسینپور، در گلزار شهدای شلمان لنگرود اعلام کرد و پس از چند ماه به واقعیتی تاریخی تبدیل شد.
دریافت نشان ذوالفقار از دست فرمانده معظم کل قوا
حاجقاسم که تیرماه ۹۳ با حکم تولیت وقت آستان قدس رضوی (ع) مفتخر به خادمی حضرت امام رضا (ع) شده بود، بهدلیل حضور موثر در صحنه نبرد با داعش و شکست این گروهک تروریستی، موفق به دریافت نشان ذوالفقار شد. نشانی که ازسوی رهبر انقلاب به او اعطا شد تا بالاترین نشان نظامی ایران بر سینه حاجقاسم بنشیند.
این درحالی است که بنابر آنچه در آییننامه اهدای نشانهای نظامی جمهوری اسلامی ایران آمده، این نشان به فرماندهان عالیرتبه و روسای ستادهای عالیرتبه در نیروهای مسلح اهدا میشود که تدابیر آنها در طرحریزی و هدایت عملیاتهای رزمی موجب حصول نتایج مطلوب شده باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سردار حاجقاسم سلیمانی، نخستین کسی است که این نشان را دریافت کرده است. آنهم در حالی که او تا پیش از دریافت این نشان، 3 نشان فتح را هم از دستان فرمانده معظم کل قوا دریافت کرده بود.
شهادت سردار
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی پس از سالیان سال خدمت، سرانجام در نخستین ساعت بامداد سیزدهمین روز دیماه 98، درحالی توسط موشکهای لیزری پهپاد امریکایی به شهادت رسید که شهید ابومهدی المهندس نایبرییس حشد الشعبی، سردار پورجعفری رییسدفتر شهید سلیمانی، شهید وحید زمانینیا و شهید هادی طارمی و شهید محمدرضا الجابری رییس تشریفات حشد الشعبی نیز با او به شهادت رسیدند.
تقدیر مردمی از سردار مردمی
شاید اوج زندگی پرافتخار سردار سلیمانی اما آنجا باشد که میلیونها ایرانی در سراسر ایران در تقدیر از او به مراسم تشییع پیکرش آمدند. آنهم در حالی که پیشتر ملت عراق نیز در مراسم قدرشناسی خود را نسبت به خدمات شهیدسلیمانی اعلام کرده بودند. درنهایت پیکرهای مطهر شهدا ابتدا در اهواز و سپس در شهرهای مشهد، تهران، قم و کرمان تشییع شد و این درحالی بود که بنابر برآوردهای انجامشده در این مراسم درمجموع حدود ۲۵ میلیون نفر شرکت کردند. مراسمی به منظور تشییع پیکر سردار شهیدی که درنهایت در وصیتنامهاش خطاب به همسرش نوشت: «همسرم، من جای قبرم را در گلزار شهدای کرمان مشخص کردهام. قبر من ساده باشد، مثل دوستان شهیدم.» وصیتنامهای که البته اوج زیباییاش آنجا بود که شهید سلیمانی آورده بود: «بر آن (سنگ مزار)، کلمه «سرباز قاسم سلیمانی» بنویسید و نه عبارتهای عنوان دار!»
دیدگاه تان را بنویسید