معمای کاهش نرخ تولد در جهان؛ چرا زنان با افزایش زاد و ولد مخالفاند؟
کاهش جمعیت جهان و چشمانداز ناامیدکننده در این زمینه به هراس و نگرانی برخی مردم و دولتمردان دامن زدهاست؛ کاهش جمعیتی که بیش از هر عاملی به دلایل شیوع بیماری کووید۱۹، رشد چشمگیر شمار فوتیها، رشد شهرنشینی و تغییر سبک زندگی خانوادهها برمیگردد.
روزنامه «گاردین» در گزارشی با عنوان «چرا زنان موافق افزایش نرخ زاد و ولد نیستند؟» به قلم «ریانون لوسی کاسلت» ستوننویس این روزنامه نوشت: مدتی است که نرخ زادو ولد در غرب در حال کاهش است. سالهاست که این موضوع را رصد کرده و هرگاه در مورد کاهش نرخ زاد و ولد مطالعه میکنم، میبینم یک اقتصاددان یا سیاستمدار که به طور معمول مرد است، در مورد پیامدهای اقتصادی کاهش تولد صحبت میکند. انگار که نوزادان تنها به عنوان منابع انسانی هستند، که البته برای بعضیها همینگونه است.
به گزارش ایرنا، آخرین گزارش در مورد کاهش نرخ زاد و ولد مربوط به ایتالیاست؛ جایی که این نرخ به پایینترین سطح از سال ۱۸۶۱ رسیده است. در گذشته اقداماتی برای افزایش جمعیت صورت میگرفت؛ به عنوان نمونه در ایتالیای فاشیستی به زنان گفته میشد وظیفه دارند جمعیت را افزایش دهند. زنان «نامولد» یا نابارور از شغل خود اخراج شدند و مردانی که بیش از ۶ فرزند داشتند از پرداخت مالیات معاف میشدند. به مادرانی که بیشترین فرزند را داشتند در مراسمی سالانه جوایزی داده شد و سقط جنین ممنوع شد؛ افزون بر آن، پیشگیری از بارداری محدود شده بود. افراد مجرد و مردان همجنسگرا نیز با مجازاتهایی مواجه شدند. به عنوان یک سیاست، این یک شکست بود.
در ادامه گزارش روزنامه گاردین آمده است: وقتی شما یک زن هستید، زمزمههایی در این زمینه هر چند ظریف باشد، میتوانند زنگ خطر را برای شما به صدا در بیاورد. با ادامه نگرانیهای اقتصادی در مورد کاهش جمعیت، ترس از اینکه استقلال و حق تصمیمگیری زنان در زمینه باروری در معرض تهدید قرار گیرد، طبیعی است.
فقدان شدید امکانات مقرون بهصرفه برای مراقبت از کودک، نبود مسکن ارزان، مبلغ بسیار ناچیز حق بارداری برای زنان شاغل و ... از جمله دلایل کاهش تمایل به بچهدار شدن در غرب است.در حالی که شرایط اضطراری آبوهوایی بدون شک یکی از عوامل تصمیم مردم در مورد عدم بچهدار شدن است اما سایر موانع مرتبط با کاهش تمایل به بچهدار شدن نادیده گرفته میشود: فقدان شدید امکانات مقرون بهصرفه برای مراقبت از کودک، نبود مسکن ارزان، مبلغ بسیار ناچیز حق بارداری که برای زنان شاغل در نظر گرفته شده و همچنین میزان رقتانگیز مرخصی پدران که در بسیاری از کشورهای غربی ارایه میشود. همه این موارد موضوعاتی است که اگر قرار باشد تصمیمی را صرفا بر اساس منطق بگیرید، به سادگی این کار را نمیکردید.
در چنین شرایطی، چشمانداز جمعیت جهان، نگرانکننده به نظر میرسد و آمارها و ارقام نیز این روند کاهشی را تصدیق میکنند که در ادامه از نگاه آماری به آن خواهیم پرداخت.
پیشبینیهای جمعیتی از نگاه آماری
گزارش انتشاریافته از « SDG» منبع اطلاعاتی آنلاین که اخبار و تحلیلها را در مورد شیوه اجرای دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل برای توسعه پایدار و اهداف توسعه پایدار (SDGs)، ارائه میدهد، اطلاعاتی را درباره آینده کاهش جمعیت در اختیار گذاشتهاست.
منبع یادشده در این گزارش با عنوان «اطلاعات مربوط به دادههای جمعیت ۲۰۲۱، موضوع کاهش نرخ باروری را برجسته میکند»، به تشریح آن پرداخته است.
براساس نسخه ۲۰۲۱ اطلاعات جمعیت جهان، پیشبینی میشود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۹.۷ میلیارد نفر افزایش یابد. این سطح نشاندهنده افزایش حدود ۲۴ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۰ است، آن هم در حالی که در نسخه ۲۰۲۰ پیشبینی شدهبود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۹.۹ میلیارد نفر برسد.
فهرست دادههای جمعیت جهان سالانه توسط «دفتر مرجع جمعیت» (PRB) منتشر میشود. این نهاد یک سازمان غیرانتفاعی است که شاخصهای جمعیت را برای بیش از ۲۰۰ کشور و منطقه ردیابی میکند. نسخه ۲۰۲۱ نگاهی عمیق به الگوها و روندهای باروری ارائه میدهد.
پیشبینی میشود هند بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۵۰ بیشترین افزایش مطلق جمعیت را در بین کشورها داشتهباشد؛ در حالی که چین، تایلند و اوکراین بین ۳۹ کشور و منطقهای هستند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ جمعیت آنان کاهش یابد. چین در حال حاضر با ۱.۴ میلیارد نفر پرجمعیتترین کشور است.
نرخ باروری کل جهانی یا تعداد نوزادانی که هر زن در طول عمر خود به دنیا میآورد ۲.۳ است که بالاتر از نرخ جایگزینی جمعیت (۲.۱ تولد در هر زن) اما کمتر از سال ۱۹۹۰ (۳.۲) است.[۲]
عوامل کاهش نرخ تولد
«مجمع جهانی اقتصاد» در گزارشی به دلایل و چرایی کاهش نرخ جمعیت پرداخت و نوشت: همهگیری کووید۱۹ عامل جدید بر کاهش جمعیت است. با این حال سالها پیش از شیوع این بیماری، شهرنشینی زمینه را برای کاهش جمعیت فراهم کرد.
در این زمینه، دولت کشور پرجمعیتی همچون چین در پایان ماه می(خرداد)اعلام کرد: والدین در چین از این پس اجازه دارند حداکثر سه فرزند داشتهباشند. این در حالی است که پیشتر قانون تک فرزندی در این کشور اجرا میشد.
طبق آخرین سرشماری که در ماه می منتشر شد، چین سالانه نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت خود را از دست میدهد. کاهش جمعیت که پیش از این پیشبینی میشد اواسط قرن شروع شود، ممکن است از اوایل سال ۲۰۳۰ آغاز شود. این بدان معناست که چین ممکن است تا سال ۲۱۰۰ بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود یا حدود نیمی از کل جمعیت امروز خود را از دست بدهد.
چین سالانه حدود ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت خود را از دست میدهد. ممکن است چین تا سال ۲۱۰۰ بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود یا حدود نیمی از کل جمعیت امروز خود را از دست بدهد.چند عامل بر کاهش نرخ جمعیت در چند سال گذشته تاثیر داشته است. مهمترین دلیل شیوع بیماری کووید ۱۹ است. برخی از تحلیلگران پیشبینی میکنند زمانی که واکسنها بهطور گسترده در دسترس باشند و محدودیتها برداشته شود، یک رونق کوچک در نرخ تولد ایجاد میشود. اما بعید است حتی یک موج بزرگ و افزایش نرخ زاد و ولد نیز به طور کامل این کاهش را جبران کند.
تجربه نشان میدهد وقتی زن و شوهری به هر دلیلی بچهدار شدن را به تعویق میاندازند، معمولا تصمیم خود را تغییر نمیدهند.
کاهش باروری تنها یکی از راههایی است که این بیماری از طریق آن مانع رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای توسعهیافته میشود. راه دیگری که کرونا توانسته از طریق آن منجر به کاهش جمعیت شود، بسته شدن مرزهاست.
در سال ۲۰۲۰، استرالیا نخستین روند کاهش جمعیت خود از زمان جنگ جهانی اول را به دلیل کنترلهای مرزی سختگیرانه مرتبط با کرونا به ثبت رساند. کانادا در سال ۲۰۲۰ به ۱۸۰ هزار متقاضی اقامت دائم داد که بسیار کمتر از هدف ۳۸۱ هزار نفر تعیین شدهبود.
سومین عامل، شمار بالای فوتیهای ناشی از این بیماری است. محققان پیشبینی میکنند امید به زندگی در ایالاتمتحده در نتیجه مرگومیر ناشی از کرونا یک سال کاهش یافته است. در این میان اقلیتهای نژادی بیشتر از بقیه آسیب جدی دیدند؛ بهگونهای که امید به زندگی آمریکاییهای آفریقاییتبار دو سال کاهش یافت و امید به زندگی لاتینها تا سه سال کاهش یافتهاست.
به طور رسمی، این بیماری همهگیر مسئول بیش از سه میلیون مرگ است اما این رقم میتواند بسیار بیشتر باشد، زیرا ممکن است برخی از کشورها کمتر از میزان واقعی مرگومیر گزارش دهند.
مهمترین عامل کاهش جمعیت اما شهرنشینی است؛ بزرگترین مهاجرت تاریخ بشر در قرن گذشته اتفاق افتاده است و امروزه با کوچ مردم از روستا به شهر ادامه دارد. در سال ۱۹۶۰، یک سوم انسانها در شهر زندگی میکردند. امروز اما حدود ۶۰ درصد جمعیت، شهرنشین هستند.
مهاجرت از روستا به شهر، ارزیابی خانوادهها را درباره هزینه و منافع اقتصادی داشتن خانوادههای پرجمعیت تغییر می دهد. فرزند بیشتر در مزرعه به معنای نیروی کار بیشتر است اما فرزند زیاد در شهر به معنای نیروی مصرف کننده بیشتر تلقی میشود. به همین دلیل است که وقتی به شهر نقل مکان میکنیم از نظر اقتصادی کار منطقی را انجام داده و بچه های کمتری به دنیا میآوریم.
مهمترین عامل کاهش جمعیت شهرنشینی است؛ بزرگترین مهاجرت تاریخ بشر در قرن گذشته اتفاق افتاده است و امروزه با کوچ مردم از روستا به شهر ادامه دارد. در سال ۱۹۶۰، یک سوم انسانها در شهر زندگی میکردند. امروز اما حدود ۶۰ درصد جمعیت، شهرنشین هستند.افزون بر آن، نقل مکان به شهر همچنین زندگی زنان را نیز تغییر میدهد و آنها را در معرض نسخهای متفاوت از زندگی مادران و مادربزرگهایشان که در روستا زندگی میکردند، قرار میدهد. زنان شهری به احتمال زیاد دارای تحصیلات و شغل و همچنین دسترسی آسانتر به روشهای پیشگیری از بارداری هستند.
کاهش نرخ تولد نتیجه اجتنابناپذیر شهرنشینی است. به همین دلیل است که امروزه مادران فرزندان کمتری دارند و بارداری نوجوانان به طور چشمگیری کاهش یافتهاست. در بیشتر کشورهای توسعهیافته، میزان زاد و ولد زنان بالای ۴۰ سال از زنان ۲۰ ساله و کمتر پیشی گرفتهاست.
مخالفان و موافقان افزایش جمعیت چه دیدگاهی دارند؟
افرادی که با رشد جمعیت مخالفند، دیدگاهها و نظرات خاص خود را دارند که روزنامه «گاردین»در گزارش دیگری با عنوان «چرا کاهش نرخ زاد و ولد برای جهان مفید است؟» به آن پرداخته و نوشتهاست: نرخ باروری در سراسر جهان در حال کاهش است؛ حتی در مناطقی مانند جنوب صحرای آفریقا. این روند نزولی برای زنان، خانوادهها، جوامع و محیط زیست خوب است؛ پس چرا ما مدام در رسانهها میشنویم که جهان به افزایش نرخ تولد نیاز دارد؟
در قرن نوزدهم، یک کشور به جوانان نیاز داشت تا کارخانههای خود را راهاندازی کند، محصولات تولید شده را مصرف کنند و در زمانهای جنگ به نیروهای نظامی بپیوندند. این نیاز در قرن ۲۰ کمرنگ شد و در قرن ۲۱ دیگر نیازی به جوانان برای رفع این خلا وجود ندارد.
در دنیای حاضر، بیشتر مشاغلی که به استقامت و قدرت نیاز دارند، از جمله جنگیدن و تولید در کارخانهها توسط ماشینها و ابزار انجام میشود و محصولات تولیدی کشورها نیز در سطح جهانی مصرف میشود.
البته تولید ناخالص داخلی (GDP) ممکن است بر جایگاه ژئوپلیتیک یک کشور تاثیرگذار باشد و یک تولید ناخالص داخلی بزرگ بتواند خزانه دولت را پر کند اما هیچ مدرکی مبنی بر اینکه کارگران جوان امروزی مولدتر از کارگران مسنتر هستند وجود ندارد.
در بیشتر کشورهای توسعهیافته، میزان زاد و ولد زنان بالای ۴۰ سال از زنان ۲۰ ساله و کمتر پیشی گرفته است.با اینکه افراد مسن نیز میتوانند عضوی از تولید ناخالص داخلی بوده و چرخهای اقتصاد را بچرخانند اما این قشر پس از مدتی دست از کار خواهند کشید. بنابراین باید راهکارهایی برای پر کردن جای خالی آنان اندیشید.
یکی از این راهکارها، پذیرش مهاجران جوان است. سیاستی که یک جزء مهم این سازگاری است و راه را برای هدایت جمعیت جوان به سمت کشورهای ثروتمندتر هموار میکند. این اقدام در عین حال سرمایه را به کشورهای فقیرتر که نرخ باروری در آن مناطق به نسبت بالا باقی می اند توزیع میکند. شواهد بسیاری در زمینه فواید اقتصادی و اجتماعی مهاجرت وجود دارد. بنابراین بستن درها به روی آنها به دلیل کاهش جمعیت جوان ویرانگر است.
با وجود اینکه برخی از کارشناسان دلایلی برای مخالفت با رشد جمعیت دارند اما بسیاری از صاحبنظران در این عرصه دلایل محکمی را برای ضرورت افزایش جمعیت و زاد و ولد بیان میکنند.
پایگاه تحلیلی- خبری «گلوبال ایدج» در این زمینه نوشت: برای این تحلیلگران بُعد اقتصادی کاهش جمعیت اهمیت بسیاری دارد. به باور آنان، کاهش جمعیت عامل کلیدی افزایش فشار بر نیروی کار باقیمانده است. آنان، راهکار مخالفان در زمینه مهاجرپذیری بهجای افزایش نرخ تولد را رد میکنند و بر این عقیدهاند که حتی اگر نرخ مهاجرت نیز بالا باشد، نرخ پایین تولد منجر به ورود تعداد کمتری از جوانان به اقتصاد به عنوان نیروی کار خواهد شد.
در آمریکا معضل پیری، آثار خود را نشان داده؛ بهطوری که جمعیت زیادی از بازنشستگان از تامین اجتماعی استفاده میکنند آن هم در حالی که تعداد کمتری از شهروندان در سن کار برای تامین مالی سازمان تامین اجتماعی مالیات میپردازند.این امر به همراه پیری جمعیت میتواند بر منابع فشار وارد کند. به عنوان نمونه، در ایالاتمتحده این معضل چنین خود را نشان داده که جمعیت زیادی از بازنشستگان که از تامین اجتماعی استفاده میکنند، در حالی که تعداد کمتری از شهروندان در سن کار برای تامین مالی سازمان تامین اجتماعی مالیات میپردازند. بنابراین به کاهش نیروی کار و کاهش رشد اقتصادی از جمله پیامدهای اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت است.
دیدگاه تان را بنویسید