آلودگی هوا بر حیات پرندگان چه تاثیری دارد؟
شواهد اطلاعاتی میباشند که برحسب مشاهدات انسانها گردآوری گردیدهاند. مثلا شخصی به اتاقی وارد شده و به محض ورود مشاهده میکند که شخصی یک چاقو را تا دسته در سینه شخص دیگری فرو میکند.
اسماعیل کهرم بومشناس و فعال محیط زیست ایرانی در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: به راستی تاثیر آلودگی هوا بر زندگی، سلامت و رفتار پرندگان مهاجر چیست، آیا پرندگان از نقاط آلوده میگریزند؟ این درست است که تعداد پرندگان شهر تهران به دلیل آلودگی این شهر کاهش یافته است؟ اینها سوالاتی هستند که از بنده میپرسند و سعی میکنم که حتیالمقدور به آنها پاسخ بدهم. از سوال آخر آغاز میکنم. نمیدانم و نمیدانم. یعنی نمیدانم که تعداد پرندگان شهر تهران آیا کم شده یا نه و اگر کم شده، در اثر آلودگی شهر تهران بوده یا عوامل دیگر و نیز اگر کم نشده به چه علت بوده است؟ توضیح:
در سیستمهای قضایی کشورهای عالم، از دو نوع اطلاعات استفاده میکنند. 1- شواهد، 2- قرائن.
شواهد اطلاعاتی میباشند که برحسب مشاهدات انسانها گردآوری گردیدهاند. مثلا شخصی به اتاقی وارد شده و به محض ورود مشاهده میکند که شخصی یک چاقو را تا دسته در سینه شخص دیگری فرو میکند. این مشاهده مستقیم در دادگاه صالحه جزو شواهد لحاظ میشود و ارزش آن بسیار فراتر از قرائن است. شواهد نیاز به اثبات ندارند و اگر مشاهده کننده مورد وثوق و اطمینان باشد، مساله حل است اما اگر شخصی وارد همان اتاق شود بعد از آنکه شخصی با چاقو مورد حمله قرار گرفته و ضارب یا ضاربان در صحنه و محل وقوع جرم حضور ندارند آن وقت شخصی که به صحنه جنایت وارد شده باید با جمعآوری قرائن نتیجهگیری کند. مثلا اگر یک سیگار یا علامت روژلب در جاسیگاری پیدا شد، او حق دارد نتیجهگیری کند که ضارب یک خانم سیگاری بوده. البته ارزش شواهد به مراتب بیش از قراین به حساب میآیند ولی گاه مجموعه قراین آنقدر زیاد است که کل داستان را میتوان دید و دقیقا نتیجهگیری نمود. چنان دقیق که جای شک نباشد.
بسیاری از کارآگاهان چنان بادقت قراین را بررسی میکنند که تمام داستان را از روی قراین پیشبینی میکنند. کارآگاهان ورزیده در داستانها اغلب کل وقایع را از روی آثاری که به جای مانده (قراین) مطالعه و حتی مشاهده میکنند و کسانی که داستانهای جنایی مینویسند، تمام مهارتشان در قرار دادن شواهد و قراین در کنار هم است تا فکر کارآگاه داستان و نیز خواننده را به بازی بگیرند. و اما دلیل این «صغری و کبری» کشاف آن بود که بگویم در مورد تعداد پرندگان تهران در گذشته و در حال.
نه گذشته و نه حال تعدادی مشخص بودند و لذا ما شواهد و قراینی نداریم که تعداد را بفهمیم ولی سعی میکنم در زیر دو سطر یک موضوع مهم را یادآوری کنم و آن اینکه بنده از ابتدای تولد، تا به حال که نمیدانم چند سال دارم، پنج خانه عوض کردهام. از جنوب شهر تهران، خیابان خراسان کوچه انجمن، خیابان خراسان کوچه یاورخان، خیابان خراسان کوچه تنکابنی، خیابان امیریه کوچه تاج ،خیابان امیریه، خیابان پاسداران گلستان پنجم در تمام این خانهها من یک درخت خرمالو مهمانم بود. اینها به من میوه خوشرنگ پاییزانه میدادند و من دلخور بودم که وقتی میرسیدند، همهشان تا حدود 60 درصد نوکخورده بودند. همهشان ابتدا درختهای خرمالوی همسایه هم، همه نوک میخوردند و گنجشکها با هم سروصدا میکردند، من دلم میسوخت و دوستم میگفت صاحبخانه کیف میکنه، سفره را پهن کرده و اینقدر سر سفرهاش نشستهاند. به مرور این جنگها کم و کمتر شدند به طوری که امسال بر سر سفره خیابان پاسداران هیچ خرمالوی رسیدهای نوک نخورد. هیچ، هیچ به نظر شما چرا؟
و اما سوال بعدی، آیا پرندگان از آلودگی هوا میگریزند؟ مثلا پرندگان از هوای آلوده گریزانند؟
سالهای سال پیش که در انگلستان دکترای پرندهشناسی میخواندم، هر هفته دانشجویان دکترا از هر رشتهای، درس خود را به صورت سخنرانی و در سالن بزرگ دانشگاه ارائه میدادند. آن روز یکی از دانشجویان هم در مورد پرندگان و رفتار آنها در شهرها، کنفرانس میداد. این جوان چندی بعد از دفاع موفق از تز دکترای پرندهشناسی خویش، هنگام دویدن نقش زمین شد و جان سپرد. پدر وی پزشک بود و علت مرگ فرزندش را کلسترول بالا ذکر کرد. او دریافت پرندگانی که در شهرهای شلوغ زاد و ولد میکنند برای رسانیدن صدای خود به جفت خود که شروع عملیات جفتیابی و جفتگیری میباشد، با صدای بلندتری نغمه و آواز میخوانند. شاید در شلوغای شهرها، صدای پرنده باید قویتر باشد تا به گوش حیوان ماده برسد.
یکی از همدانشگاهیهای بنده در دانشگاه ویلز انگلستان وسیلهای را ساخت از خانههای کوچک پلاستیکی و تعدادی پشه را داخل این خانهها قرار داد. این خانهها که هر کدام به اندازه یک قوطی کبریت بودند با یکدیگر تداخل میکردند و جابهجا میشدند. در یک قوطی افشانه (اسپری) حشرهکش قرار دادند و ما به وضوح دیدیم که پشهها از یک قوطی که حاوی این افشانه بود احتراز میکردند و وارد آن قوطی نمیشدند این مساله دو مطلب را اثبات کرد. اول اینکه پشهها دارای حافظه و یاد بودند و آن خانه را میشناختند و دوم آنکه آنها از سم و محیط نامناسب و مسموم فراری بودند. اگر پشهها که مغزی به اندازه یک سر سوزن دارند خاطره و یاد دارند و از محیط نامناسب گریزان هستند، پرندگان که مغز و چشمهایشان هزاران برابر پشهها میباشد، از چنین استعدادهایی عاری هستند؟ پرندگان به طور قطع دارای استعدادهای فراوانی هستند که آنها را نسبت به شناسایی محیط، توانا میسازد. آنها آلودگی محیط را درک میکنند و از محیطهای مسموم، به مناطق پاک و بدون آلایندگی میگریزند. محیطهای آلوده و ناپاک، همانطور که انسانها را معذب میکند، پرندگان را هم فراری میدهد. اجازه میخواهم یک موضوع بسیار مهم را توضیح دهم. آنچه ما را مشمئز میکند و موجب ناراحتی و عذاب ما میشود، الزاما موجب عذاب، ناراحتی یا مرگ موجودات دیگر نمیشود. درست برعکس ممکن است برای آنان به فرموده سعدی جان ممد حیات و مفرح ذات آنان باشد. اجازه بدهید مثالی بزنیم. چندی قبل در تالاب بینالمللی انزلی بر قایقی سوار بودیم. یک گاو که جسدش به اندازه یک فیل باد کرده بود و بر آب سوار بود از کنار ما میگذشت. قایقران ما گفت: استاد وضع تالاب را میبینید به چه وضعی افتاده؟ اگر این همان مرداب بود بهتر نبود؟ ایشان فرمودند: این آلودگی را میبینید؟ عرض کردم، این لاشه از نظر من و شما آلودگی است. ذرهذره این 300 کیلو به مصرف ماهیها میرسد و برای من و شما غذا تولید میکند! از نظر من و شما آلودگی است و مشمئزکننده ولی برای تالاب و برای موجودات تالاب، نعمت است. کدام برای تالاب و برای ما بهتر است؟ اینکه در زمین دفن کنیم و ظرف چند هفته بپوسد و از بین برود یا اینکه در آب تجزیه شود و به تغذیه ماهیها برسد؟ بنابراین به نفع همه خواهد بود که این گاو در آب به مصرف ماهیها برسد! هر چند به نظر شما مشمئزکننده باشد. کودها هم ما را مشمئز میکنند ولی به ما غذا میدهند و ما آن غذا را با میل و رغبت میل میکنیم. طبیعت زیبا، عجیب و دوستداشتنی است. خیلی خیلی عجیب.
راستی چرا در باغها و پارکهای سعدآباد و نیاوران دیگر طوطی نیست؟ سوال عجیبی است، زیرا اتفاقا تنها جاهایی که طوطی در تهران یافت میشود همین پارکهایی هستند که نام بردید؟ بنده آنها را تعقیب کردهام .در پارکشهر تهران و قبل از آن از باغ طوطی در شهرری که بیش از صد سال است که طوطی در آن زندگی کرده و میکند. باز هم چندجمله معترضه: جمعیت حیاتوحش یک شهر داینامیک یا متحرک و ناپایدار است و ثابت نیست. مجموعه پرندگان و پستانداران یک شهر دائما در حال تغییر است. پرندگانی به آن وارد میگردند و پرندگانی نیز خارج میشوند. ورودیها با خروجیها به هیچ وجه برابر نیستند. ممکن است ده گونه وارد شوند و سه گونه خارج و یا بالعکس سه گونه وارد و ده گونه خارج شوند.
در زمان کودکی من عمارت مرتفعی در تهران دارای لانه حاجی لکلک بود و چه زیبا بودند. بهاران به تهران میآمدند و اکنون تهران بزرگ عاری از حاجی لکلکهاست. در تهران قمری نداشتیم. در خراسان فراوان بودند. به آنها «موسی کوتفی» میگفتیم. الان جایی نیست که صدای آواز آنها را در تهران نشنویم. بلبل خرما در تهران وجود نداشت و اکنون فراوانند. از خوزستان آمدهاند و خوب جاگیر و پاگیر شدهاند و در حال ازدیاد جمعیت و نیز گسترش قلمرو خویشند و در استان البرز و زنجان نیز دیده شدهاند و در حال فتح آن قلمروها میباشند. طوطیهای فعلی تهران عبارتند از: طوطی ملنگو یا ملنگ، شاه طوطی و طوطی طوق صورتی. ما آنها را از شهرری تا پارک شهر، تا باغ نیاوران، کاخ سعدآباد و هر جا که درختان چند فراهم شدهاند تعقیب کردهایم. جمعیتهای خوبی در این باغها وجود دارند و دیگر هر که را طاوس خواهد، نباید جور هندوستان بکشد.
پرندگان با افزایش تعداد خود و گسترش قلمرو خویش، شانس بقای خود را افزایش میدهند. اگر مثلا بر اثر یک سانحه یا عارضه طبیعی یا غیره جمعیت ایرانی تمساح پوزه کوتاه ایرانی از بین برود جمعیت هندی این گونه جانوری به زندگی ادامه میدهند و ادامه نسل را میسر میکنند. جانورانی که مثل دایناسورها به فکر این مهم نبودهاند. شصت میلیون سال قبل راهشان را از ما جدا کردهاند و هنوز هم جدا هستند. تا ابد. تا ابد.
دیدگاه تان را بنویسید