کد خبر: 533118
|
۱۴۰۰/۱۰/۲۸ ۱۹:۵۹:۰۴
| |

​نامه دبیرکل حزب اتحاد به رییس جمهور درباره سه بحران در ورزش کشور:

با بحرانی خسارت‌بار مواجه هستیم؛ وقت تنگ است و فرصت عمل محدود

سیاسی شدن و حکومتی ماندن که ریشه‌ی اصلی مشکلات ورزش ایران است، در کنار بی‌کفایتی‌ها و سوءمدیریت‌های حاکم بر مدیریت ورزش در بخش‌های مختلف، و همچنین مداخلات نسنجیده‌ای که به عناوین مختلف فرهنگی، امنیتی، سیاسی و … در حوزه ورزش صورت می‌گیرد و درواقع پشت اغلب آنها منافع باندی از نوع اقتصادی و سیاسی قرار دارد، ورزش ایران را بر لبه پرتگاه سقوط قرار داده است

با بحرانی خسارت‌بار مواجه هستیم؛ وقت تنگ است و فرصت عمل محدود
کد خبر: 533118
|
۱۴۰۰/۱۰/۲۸ ۱۹:۵۹:۰۴

 

آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در نامه‌ای به سید ابراهیم رییسی، رییس جمهور با برشمردن سه بحران اساسی ورزش ایران خواستار ورود او و اتخاذ تصمیمی عاجل شد.منصوری باشگاه‌داری دولتی و به تبع آن حذف استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا، عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها به عنوان تماشاگر مسابقات ورزشی و عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با نمایندگان رژیم صهیونیستی را سه بحران اساسی ورزش ایران ذکر کرده و نوشته:«جناب رئیس‌جمهور! وقت تنگ است و فرصت‌های عمل محدود. پس از شما می‌خواهیم با اتخاذ این سه تصمیم عاجل از افتادن ورزش ایران به ورطه‌ای که جز خسارت برای ایران و غصه برای ایرانیان سرانجامی نخواهد داشت، جلوگیری کنید.»

متن این نامه به شرح زیر است:

بسمه تعالی

جناب حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

 با سلام

این نامه را از باب نگرانی عمیق درباره موضوعی برای شما می‌نویسیم که اهمیت آن برای بسیاری از ایرانیان کمتر از دیگر بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و مشکلات معیشتی و منطقه‌ای نیست. حوزه ورزش نه تنها برای فعالان آن و جوانان اهمیت حیاتی دارد، و نه تنها بخش بزرگی از اقتصاد و فرهنگ جوامع مختلف از جمله ایران را در بر گرفته است، که می‌توان گفت تنها دلخوشی باقی‌مانده در این روزها برای مردم محروم و تحت فشارهای مختلف است. مسابقات قهرمانی و بازی‌های جهانی به ویژه در خصوص تیم‌های ملی، از معدود حلقه‌هایی است که هنوز آحاد ایرانیان را فراتر از اختلافات و تفاوت‌های سیاسی و فکری و … به هم پیوند می‌دهد و همدل و همصدا می‌کند.

اما این روزها ورزش ایران در شرایط بحرانی قرار دارد و با آنکه بسیاری از مردم و به خصوص ورزشکاران نگران چالش‌های پیش روی ورزش کشور هستند، متأسفانه دولت شما کاملا به این واقعیت بی‌توجه است. عملکرد دولت قبل در این حوزه اصلا قابل دفاع نبوده و سمت و سوی دولت فعلی اگر وضعیت را بدتر نکند، بهتر از دولت قبل هم نخواهد بود؛ مگر آنکه شما تصمیم دیگری بگیرید.

تا اینجای کار، خروجی سیاست‌ها و روند اقدامات مجموعه حاکمیت در چهل سال آخر به جایی رسیده است که امروز صدها هزار ورزشکار حرفه‌ای کشور از حداقل‌های امکانات و معیشت بهره‌مند نیستند، بخش عمده ساختارهای مدیریت ورزش کشور درگیر ناکارآمدی و فساد شده و قهرمانان ورزشی ایران خود را در معرض تصمیم به مهاجرت یا انزوا می‌بینند و اکثرا امیدی به بهبود شرایط در آینده ندارند.

مهاجرت و پناهندگی چندین ورزشکار سرشناس که سرمایه‌های این جامعه بودند و عملکرد ما و شما باعث شد که امید خود را به موفق ماندن در این کشور از دست بدهند، ازجمله نتایج تلخ آن روند است. محروم شدن باشگاه‌های بزرگ فوتبال کشور از لیگ قهرمانان آسیا مثال دیگری است که به خوبی نشان می‌دهد ورزش این مملکت تا چه حد قربانی مشکلات و اشکالات مدیریتی و حاکمیتی شده و هواداران پروپاقرص آن تیم‌ها را مأیوس و دلسرد ساخته است.

سیاسی شدن و حکومتی ماندن که ریشه‌ی اصلی مشکلات ورزش ایران است، در کنار بی‌کفایتی‌ها و سوءمدیریت‌های حاکم بر مدیریت ورزش در بخش‌های مختلف، و همچنین مداخلات نسنجیده‌ای که به عناوین مختلف فرهنگی، امنیتی، سیاسی و … در حوزه ورزش صورت می‌گیرد و درواقع پشت اغلب آنها منافع باندی از نوع اقتصادی و سیاسی قرار دارد، ورزش ایران را بر لبه پرتگاه سقوط قرار داده است.

لازم است صراحتا هشدار دهیم که اگر شما و همکارانتان در این سراشیبی جلوی سقوط را نگیرید و دست‌فرمان ورزش کشور را تغییر ندهید، شاید به زودی در بخشی‌هایی از ورزش کشور شاهد محرومیت، انسداد و بحران‌های مهارنشدنی باشیم که آثار و تبعات اجتماعی و اقتصادی فروانی دارد.

برای اینکه بتوانید تغییرات مثبت در حوزه ورزش را آغاز کنید، لازم است که در گام اول در سه مساله واضح، ضروری، راهبردی و البته نمادین به تصمیم و اقدام متفاوتی تن دهید:

۱- در دهه سوم قرن بیست و یکم قابل قبول نیست که باشگاه‌های اصلی کشور همچنان در اختیار دولت و یا تحت نفوذ بخش‌هایی از حاکمیت باشد. هیچ توجیه یا بهانه‌ای برای مقاومت یا تعلل در برابر خصوصی شدن باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس از نگاه مردم و کارشناسان قابل قبول نیست و از سوی دیگر موانع کسب درآمد بخش خصوصی در حوزه باشگاه‌ها تنها با تمهید مقدماتی چون پرداخت حق پخش تلویزیونی که تا ۷۰ درصد محل درآمد تیم‌های حرفه‌ای در دنیا را شامل می‌شود، قابل رفع است. این دو تیم فوتبال و حتی چند باشگاه دیگر به قدر کافی هوادار پای کار دارند که بتوان مطمئن بود همان‌ها به مراتب شایسته‌تر از دولت به اداره این باشگاه‌ها خواهند پرداخت، اما هموار کردن این راه در دست دولت است. دولت باید منافع، رانت‌ها، نگرانی‌های بی‌مورد امنیتی و فسادهایی که منشأ سنگ‌اندازی‌ها و بهانه‌گیری‌های مختلف بوده را کنار بزند و پای زیرمجموعه‌های دولت را از تصدی‌گیری‌های غیرقابل دفاع در فوتبال بیرون بکشد.

۲- مقاومت در برابر حضور زنان در ورزشگاه‌ها هیچ توجیه منطقی ندارد و یک تابوی ساختگی و واهی است، اما حاکمیت به بهانه‌های مختلف از پذیرش آن خودداری می‌کند. آشکار است که خانواده‌ها به مراتب شایستگی بیشتری برای حفظ محیط همگانی، شاد و فرهنگی استادیوم‌ها دارند اما دخالت بی‌جای حکومت صرفا به تنش‌های اجتماعی و سرخوردگی جوانان انجامیده است. این مقاومت که گاهی به روش‌های مضحک و اسباب تحقیر و تمسخر منجر شده، چند رشته اصلی ورزشی را در خطر عاجل محرومیت از حضور در رقابت‌های جهانی قرار داده است. لذا دولت باید سریع و صریح تصمیم بگیرد و یک بار برای همیشه از مانع حضور زنان در ورزشگاه‌ها عبور کند.

۳- تابوی دیگری که از سال‌ها قبل مردم را آزار داده و ورزشکاران کشور را در تناقضی بیهوده و بی‌حاصل گرفتار کرده است، ممنوعیت نانوشته رقابت با حریفان اسرائیلی است. واضح است که نظام جمهوری اسلامی اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت نمی‌شناسد و ما نیز از ظلم‌هایی که آن دولت بر مردم فلسطین تحمیل می‌کند، بیزاریم. اما ناپسندترین شکل ابراز این مخالفت، آن است که ورزشکاران خود را مجبور کنیم به بهانه‌های مختلف از مواجهه با حریف اسرائیلی فرار کنند. این تحمیل دروغ و دورویی بر قهرمانان ورزشی نه توجیه اخلاقی و اعتقادی دارد و نه منطق سیاسی. به رسمیت نشناختن آن رژیم توسط دولت ایران، همانطور که تعارضی با حضور همزمان ایران و اسرائیل در سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی ندارد، هیچ ارتباطی با رقابت نکردن ورزشکاران ایرانی با حریفان اعزام‌شده از سوی اسرائیل هم پیدا نمی‌کند. ما تاکنون به قدر کافی از این ممنوعیت غیرمنطقی لطمه خورده‌ایم، و به‌خصوص حالا که زمزمه‌های انتقال تیم‌های آن رژیم از اروپا به آسیا مطرح شده، ادامه این موضع ناموجه ممکن است به محرومیت‌های جبران‌ناپذیر برای ورزش کشور بینجامد. ضرر این وضعیت فقط به ایران و ورزشکاران آن می‌رسد و در مقابل، ایرانیان را بی‌منطق جلوه می‌دهد و دشمن‌شاد می‌کند. از این رو لازم است با اتخاذ موضعی عاقلانه و مدبرانه، این مساله را هم یک بار برای همیشه حل کنیم.

مسائل ورزش کشور محدود به این سه مورد نیست و بسیار متنوع‌تر و بعضا ریشه‌ای‌تر است. اما اگر دولت در حل این سه مساله از خود شجاعت و درایت نشان دهد، می‌توان امیدوار بود که قدم‌های بعدی برای رهانیدن ورزش ایران از خطرات و بحران‌های پیش روی آن هم برداشته شود.

جناب رئیس‌جمهور!

وقت تنگ است و فرصت‌های عمل محدود. پس از شما می‌خواهیم با اتخاذ این سه تصمیم عاجل از افتادن ورزش ایران به ورطه‌ای که جز خسارت برای ایران و غصه برای ایرانیان سرانجامی نخواهد داشت، جلوگیری کنید.

آذر منصوری ۲۸/۱۰/۱۴۰۰

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها