بررسی باورهای نادرست درباره حیاتوحش در ایران:
از کلهپاچه تشی تا پماد روغن خرس
کارشناس حیات وحش در استان مازندران به میگوید: در غرب مازندران خرسها به دلایل مختلفی کشته میشوند. برخی از چربی زیرپوست خرس به شکل کرم برای درمان رماتیسم، دردهای مفاصل، سوختگی و زخمهای عمیق استفاده میکنند.
سه مرد با چوبه دستهایی در دست منتظرند تا از مجرای لانهای که آب تمامی آن را فرا گرفته موجودی بیرون بیاید، تشی اول در تلاش برای زنده ماندن از لانه خارج میشود، همان لحظه است چوب بر سر و بدنش با شدت تمام کوبیده میشود. تقلا برای زنده ماندن چندان طول نمیکشد، یکی از مردها حیوان مرده را گوشهای میاندازد و دیگری با کارد میرسد تا سرش را جدا کند، دوربین دوباره به سمت لانه میرود تا تشی دوم با جریان آب بیرون بیاید، سومی هم همینطور، هر سه در کنار تشی سر بریده افتاده و به سرعت به عاقبت او دچار میشوند. این فیلم به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد و موجی از واکنش را هم به همراه داشت، همچنانکه پوست کندن خرس توسط یک زوج در ارتفاعات سمنان بسیاری را دچار حیرت کرد. با چه انگیزهای این خرس و تشیها کشته شدند؟ و آیا گونههای دیگری هم هستند که سرنوشتی مشابه داشته باشند؟
به گزارش اعتماد ، پیمان مقدس، کارشناس حیات وحش در استان مازندران به میگوید: در غرب مازندران خرسها به دلایل مختلفی کشته میشوند. برخی از چربی زیرپوست خرس به شکل کرم برای درمان رماتیسم، دردهای مفاصل، سوختگی و زخمهای عمیق استفاده میکنند. در این منطقه همچنین برخی باور دارند گوشت خرس گرم است و خواص درمانی دارد و برای بیماری خوب است، اما اینکه چه نوع بیماری، پاسخ مشخصی ندارد. تقویت قوای جنسی از دیگر کاربردهای استفاده از گوشت خرس توسط برخی افراد ساکن در این منطقه است که از چالوس شروع شده و تا ییلاقات چابکسر و رودسر را شامل میشود.
به گفته این کارشناس حیات وحش گراز دیگر گونهای است که توسط مردم محلی شکار میشود، او میافزاید: گراز را گاهی برای غذای سگ میکشند، در مواردی هم شاهد بودهایم که گوشت گراز را چرخ کرده و با توجه به گرانی گوشت آن را به مردم تحت عنوان گوشت گاو میفروشند.
درباره دلایل کشتن تشی هم مقدس میگوید: برخی باور دارند گوشت تشی برای ریه خوب است و چربیاش را برای درمان مفاصل استفاده میکنند، برخی هم میگویند گوشت تشی طعم خوبی دارد و برای تغذیه از آن استفاده میکنند. این منطقه زیستگاه کفتار نیست، بنابراین شاهد کشتن آنها نیستیم، اما کل، بز، گوزن، شوکا و... را نه بابت خاصیت درمانی بلکه به عنوان جایگزینی برای گوشت گوسفند و گاو استفاده میکنند به ویژه در حال حاضر که قیمت گوشت بسیار بالاست.
مقدس اضافه می کند: افعی البرزی از دیگر گونههایی است که شاهد کشتار زیاد آن در مازندران هستیم، دلیل این کشتار البته تعارض میان دام و حیات وحش است. از آنجا که افعیها گوسفندها و گاوها را تلف میکنند، دامداران به محض مشاهده افعیها را میکشند تا از دامشان حفاظت کرده باشند.
سعید عباسی، محیطبان مازندران هم به «اعتماد» میگوید: در هر منطقهای مردم اعتقادات خودشان را دارند. به عنوان مثال در مازندران بخشی از مردم برای پوست، گوشت یا روغنگیری خرس را میکشند. یا درباره کفتار باورهای خاصی دارند. آنها تشیها را هم برای بحثهای درمانی شکار میکنند. شوکا، گوزن و ... هم همیشه از گونههایی بودهاند که به شکل غیرمجاز در این استان برای تهیه یا فروش گوشت شکار شدهاند. در کنار این موارد پرندگان مهاجر را داریم که بخشی از مردم باور دارند خوردن گوشت آنها خاصیت دارویی دارد. در جشنهایی مانند شب یلدا هم اردک و غاز شکمپر برای این گروه به عنوان شام یک مراسم آیینی است و میگویند بیماریهای آنها را درمان میکند. همانطور که برخی دیگر معتقدند تشی راهحلی برای بهبود بیماری آسم است.
سلیمان محمودی، فعال محیطزیست در کهگیلویه و بویراحمد معتقد است با آموزشهایی که مردم دیدهاند شرایط بسیار بهتر شده با این حال او هم در گفتوگویی عنوان میکند که همچنان در برخی مناطق مردم باورهای خرافی خودشان را دارند. او میگوید: در این منطقه شاهدیم که گروهی برای خواص درمانی خرس را میکشند تا کیسه صفرایش را بیرون بکشند، درباره تشی هم همین انگیزهها باعث کشتن اینگونه میشود.
صالح سروستانی، فعال محیط زیست در خوزستان در گفتوگوی به نقش رمالها در این زمینه اشاره کرده و میگوید: درباره کفتار ماده شاهدیم که گفته میشود بخشی از بدن کفتار خواصی دارد.
یا از آنجا که غذای کبک دارای سنگریزه است، از لایه داخل سنگدان اینگونه برای درمان سنگ کلیه استفاده میکنند. البته این موارد چندان در خوزستان شایع نیست و بخش بزرگی از مردم در این زمینه آگاه شدهاند.
او کشتن برخی گونهها مانند خرس را جدا از خرافه میداند و میافزاید: در موضوع خرس بیشتر بحث تعارض مطرح است، زنبورداران یا سایر محلیها خرس را به واسطه آسیبهایی که به معیشت آنها میزند میکشند، از آنجا که بحث جریمه مالی مطرح است، گاهی شاهدیم جنازه را از ترس پیدا شدن آتش میزنند.
رحیم ملکنیا، عضو هیات علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری، دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان میگوید: در محدوده زاگرس گونههای مورد توجه تشی، جوجه تیغی، خرس، گراز و مار هستند. اقلیتها میتوانند از گوشت گراز استفاده کنند، در برخی استانها هم اینگونه را برای تغذیه شکار میکنند. درباره تشی و جوجه تیغی باور نادرستی وجود دارد که اینگونهها برای درمان آسم موثرند هر چند که هیچ داده پزشکی در این باره وجود ندارد. با این حال برخی کلهپاچه تشی را برای درمان عفونت سینه به کار میبرند.
او به کاربرد پوست گراز در این مناطق هم اشاره کرده و میافزاید: رایجترین استفاده از پوست گراز برای درمان درد مفاصل و دیسک کمر است. پوست گراز را دور بدن میپیچند و گاهی هم مریض را داخل پوست میگذارند. کشتن مارها در این محدوده هم بیشتر برای گرفتن مهره مار است که به یک باور خرافی برمیگردد. در یکی از شهرستانهای کرمانشاه همین چند سال پیش مردی را دستگیر کردند که تعداد زیادی مار را برای گرفتن مهره مار و فروش آنها شکار کرده بود.
ملکنیا با اشاره به اینکه خرگوش را هم برای تهیه گوشت آن شکار میکنند، او میگوید: این موضوع به واسطه دو عامل است: برخی معتقدند گوشت خرگوش گرم است و خاصیت درمانی دارد هر چند این موضوع هم به لحاظ پزشکی اثبات نشده است. از طرف دیگر گروهی را هم داریم که مشکل معیشتی دارند و نمیتوانند گوشت گوسفند یا گاو بخرند و از این بابت سراغ کشتن خرگوشها میروند.
کیسه صفرای خرس هم به نظر برخی مردم برای درمان بیماریهای صعبالعلاج خوب است. این مدرس دانشگاه میگوید: آنها با همین استدلال نادرست سراغ کشتن تشی هم میروند تا عفونت پوستی، زگیل، عفونت سینه، عفونت قارچی یا تب را درمان و گاهی کلهپاچهاش را هم درست میکنند.
حتی در مواردی معتقدند خون حتما باید داغ باشد و بعد هم پوست تشی را آتش میزنند چون معتقدند این دود هم خاصیت درمانی دارد، خاصیتی که اثبات نشده است. در مواردی هم شاهدیم روباه را گرفته و کیسه صفرا و جگرش را با باز کردن شکم گرفته و بعد روباه را رها میکنند، آنها معتقدند باید به شکل گرم این بخش از بدن روباه را برای درمان استفاده کرد.
مرتضی آریانژاد، فعال در حوزه حیاتوحش در استان هرمزگان درباره شرایط این استان میگوید: در شرق هرمزگان آنچه به عنوان کشتن حیاتوحش میشناسیم با موضوع تعارض ارتباط دارد نه باورهای خرافی، اما در غرب استان گوشت تشی مصرف میشود.
مبین صوفی، کارشناس حیاتوحش در استان گلستان هم با اشاره به اینکه اطراف پارک ملی گلستان اقوام مختلف زندگی میکنند اما عمدتا ترکمننشین هستند میگوید: به لحاظ اعتقادی و مذهبی مردم این منطقه از خوردن گوشت برخی گونهها اجتناب میکنند. به عنوان مثال آنها گوشت گراز را حرام میدانند. البته ممکن است برای تفریح یا تعارض اینگونه را شکار کنند. نظیر اینکه با سگ در زمستانها گراز را شکار کرده و گوشتش را به سگها بدهند یا در فصل کشاورزی که گرازها به زمینهایشان صدمه میزنند آنها اینگونه را در زمان نگهبانی با اسلحه حذف کنند ولی اینطور نیست که این کار با برنامهریزی قبلی باشد یا مانند فیلمی که درباره تشی دیدیم در لانه آب بریزند یا گونه را با دود خفه کنند.
به گفته این کارشناس حیات وحش با همین مولفههای اعتقادی قمری، پرستو و هدهد نزد مردم بسیار عزیز است، زیرا آنها معتقدند اینگونهها خوشیمن است و در جنگها این پرندهها به مسلمانان کمک کردهاند. او اضافه میکند: خوشبختانه بر پایه همین باورها هیچ گونهای بدیمن نیست و از نظر مردم خاصیت دارویی ندارد. البته برخی جوامع حاشیه پارک گوشت گراز را مصرف میکنند که این موضوع ربطی به باورهای خرافی آنها ندارد.
آنچه تاکنون گفته شد تنها بخشی از باورهای نادرستی است که به حذف گونههای حیاتوحش در ایران منجر میشود. در مواجهه با این مساله چه باید کرد؟ رضا گلجانی، پژوهشگر حیات وحش از دانشگاه داکوتای جنوبی معتقد است اینکه استفاده از گوشت تشی برای مصارف پزشکی خرافات هست یا نیست را نمیتوانیم مبنای تصمیمگیری قرار دهیم. شاید لازم باشد در این مورد از سطح خرافاتی بودن یا نبودن بالاتر رویم. او میگوید: مشکل اصلی ما در حفاظت از حیات وحش ایران تقلیل دادن از یک علم به ابزاری به ممنوع کردن و محدود کردن است.
او به میگوید: از منظر مدیریت حیات وحش مهم نیست که این استفادهها واقعا از لحاظ دارویی اثربخش هستند یا نه. مهم این هست که بخشی از جامعه میخواهد از اینگونهها نوعی بهرهبرداری را انجام دهد، مدیران وظیفه دارند این بهرهبرداری را طوری مدیریت کنند تا عدالت در جامعه برقرار شود، یعنی فرد بهرهبردار با خرید مجوز و پرداخت مالیات دین خودش به جامعه برای استفاده از منابع طبیعی و انفال ادا کند و دوم، بهرهبرداری با کیفیت و کمیتی باشد که پایداری جمعیت برای بهرهبرداری بلندمدت و پایدار نسل فعلی و آینده تضمین شود، به این معنا که بهرهبرداری باعث انقراض نشود. به گفته او بحثهای اخلاقی و فلسفی که این بهرهبرداریها خوب هستند یا بد یا باید قضاوت شوند را باید متخصصان فلسفه و اخلاق تبیین کنند. اهمیت ندادن به علوم انسانی یکی از ریشههای مشکلات ما در مدیریت منابع طبیعی است که باید در این زمینه کار بیشتری صورت گیرد. او اضافه میکند: شاید نگاه بعضا ابزاری ما به باورهای مردم نسبت به گونههای مختلف باعث بیاعتمادی آنها به ما شده است. از آنجا که اعتقاد به نگهبانی گاندو از رودخانه را باعث عدم بهرهبرداری از گاندو میبینیم آن را تایید اما اعتقاد به خاصیت درمانی روغن تشی را نفی و نکوهش میکنیم. بنابراین در اینجا هدف از آموزش دیگر مبارزه با خرافات نیست، بلکه استفاده از اعتقادات مردم برای رسیدن به هدف خودمان است.
برخلاف گفتههای این کارشناس حیاتوحش گروهی هم هستند که معتقد به برخورد سخت با خاطیاناند و گروه سومی که بر نقش آموزش برای آسیب کمتر به حیاتوحش اعتقاد دارند، آموزشی که از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی صورت گیرد.
با این حال به نظر میرسد راهحل سوم تنها زمانی میسر خواهد بود که از نصیحت فراتر رفته و با مطالعاتی همراه باشد تا مردم متقاعد شوند، اینکه کشتن اینگونهها دردهای آنها را تسکین نخواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید