امانالله قراییمقدم، جامعه شناس مطرح کرد:
ریشه تاریخی قتلهای ناموسی در خوزستان؛ "نهوه کردن" با قدمتی بیش از هزار سال!
ماجرای قتل دختر 17ساله توسط همسر و برادر همسرش در اهواز و نمایش عمومی این صحنه شنیع در خیابان، طی روزهای گذشته، افکار عمومی ایرانیان را در بهت و حیرت عمیقی فرو برده است.
امانالله قراییمقدم، جامعه شناس در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: ماجرای قتل دختر 17ساله توسط همسر و برادر همسرش در اهواز و نمایش عمومی این صحنه شنیع در خیابان، طی روزهای گذشته، افکار عمومی ایرانیان را در بهت و حیرت عمیقی فرو برده است. باید توجه داشت این پدیده مبتنی بر تفکرات قبیلهای، سنتی و عشیرهای است و در بسیاری از مناطق کشورمان از جمله خورستان، آذربایجان شرقی و غربی، ایلام، لرستان، خراسان شمالی و... مسبوق به سابقه است.
ویلفردو پارِتو جامعهشناس بزرگ ایتالیایی، مغز انسان را بهطور کلی به 2بخش تقسیم میکند. از منظر این جامعهشناس ایتالیایی یک قسمت از مغز را رسوبات پوشانده است و یک قسمت نیز شامل مشتقات است. مانند تنگ بلوری که در انتهای آن ماسه و در محتوای کلی آن، آب گنجانده شده است. هر اندازه که بر سن افراد افزوده میشود، رسوبات مغزی محکمتر و وسیعتر میشوند. هر تکانه بیرونی، باعث میشود تا این رسوبات به سطح رسوب کند و فاجعه بیافریند. مفهومی که در جامعهشناسی از آن ذیل عنوان «تحجر» یاد میشود از همین دست مفاهیم است. شخصا در سال 78 تحقیقات مدونی را در زمینه قتلهای ناموسی، صورت دادم و گزارش مفصل آن را در مجله ویژه قضات قوه قضاییه به چاپ رساندم. این نوع قتلها، تحت عنوان قتلهای ناموسی در استان خوزستان تحت عنوان «نهوه کردن» انجام میگیرد و ریشههای بیش از هزارساله دارد. در این مناطق اگر دختری به درست یا غلط، رفتاری خارج از شوون سختگیرانه قبیله داشته باشد، پدر، برادر یا پسرعموی او، میتوانند وی را بکشند. این رفتار در میان قبایل عرب خورستان، بسیار ریشهدار و رایجتر از سایر نقاط کشور است. مساله این است که گسترش شبکههای اجتماعی باعث شده تا این رخدادهای غمبار و تاسفآور بازتابهای وسیعی در جامعه ایرانی پیدا کند و افکار عمومی نسبت به آن واکنش نشان دهند. در برابر «نهوه کردن»، رسم دیگری نیز وجود دارد که مربوط به زنان شوهردار است و آن «فصل» است. مطابق این رسم، اگر زنان شوهردار، دچار رابطه غیرمشروع شوند، در صورتی که شوهر از کشتن زن و مرد، صرفنظر کند...
مردی که با زن شوهردار، رابطه برقرار کرده است، باید یک زن و یک دختر را به شوهرِ زن بدهد. در بسیاری از تحقیقات میدانی که در نخلستانهای جنوب داشتم در خانوادهها با زنانی مواجه میشدم که از آنها با عنوان زنان «فصلی» یاد میشد، بعد از پرسوجو متوجه شدم که این زنان از سوی فردی که رابطه با زن شوهردار داشته، اهدا شده است. این موضوعات در مغز و فکر جوامع عشیرهای و قبیلهای لانه کرده و درمان آن نیازمند فعالیتهای قانونی، فرهنگی و ارتباطی عمیقی است. نکته دردآور آن است که بعد از کشته شدن زن و دختر، قتل در این نظامات قبیلهای پایمال میشود. یعنی ابتدا ولی دم (پدر و...) اظهار رضایت میکند و در مرحله بعد دیه دختر یا زن به قتل رسیده نیز عونه (یاوری) میشود. یعنی افراد قبیله جمع میشوند و دیه را بهطور اشتراکی پرداخت میکنند تا قاتل، آزاد و خون به زمین ریختهشده، پایمال شود. قتلهای ناموسی در سراسر ایران به گونههای مختلف بهشدت و ضعف متفاوت جریان دارد، در لرستان به نام خونبس یا خون سرخ، در ایلام به شکل دیگر، در خراسان همینطور و در سایر مناطق قبیلهای نیز به شکل و گونههای متفاوت جریان داد. اما شاید در هیچ نقطهای به اندازه خوزستان، این موضوع در بافت فکری و رفتارهای عادی مردم ریشه ندوانده باشد. این مساله به امروز و دیروز و پس از انقلاب و قبل از انقلاب ربطی ندارد. این رفتارها ریشههای بیش از هزاران ساله در این مناطق دارد. ممکن است این پرسش مطرح شود که برای مقابله با این وضعیت بحرانی چه باید کرد؟ ماجرایی را برای شما تعریف میکنم تا از ابعاد گوناگون موضوع آگاه شوید. در دانشگاه خوارزمی، 2 دختر عرب که یکی دختر شیخ عرب خوزستان و دیگری به عنوان یک دختر عادی قبیله، شاگردان من بودند. گزارشهایی که در خصوص قتل ناموسی دختران خوزستانی چاپ کرده بودم را به آنها دادم تا مطالعه کنند و نظر خود را بیان کرده و اگر ایرادی در مطلب وجود دارد به من منتقل کنند. از میان این دو دختر، یکی که دختر رییس قبیله بود، با صراحت اعلام کرد که موافق این نوع قتلهای ناموسی است و باید این نوع برخوردها صورت گیرد. دختر دوم نیز هرچند ترجیح داد در این زمینه سکوت کند، اما میدانستم او هم با این رفتار مشکلی ندارد. این روایت نشاندهنده این واقعیت است که موضوع در تار و پود فکر و ذهن مردم این مناطق نهادینه شده است.
فردی که بخواهد از این رفتارها، برائت جوید، امکان زندگی ندارد و باید منطقه را ترک کند. بدبختانه پسرعموها در این نظامات عشیرهای به اندازه پدر و برادر نقش دارند. در برخی مناطق، وقتی فردی برای خواستگاری دختر مراجعه میکند، ابتدا میپرسد: «آیا دختر مانعی ندارد؟» یعنی اگر پسرعمو اجازه دهد، میتواند خواستگاری کند. من شخصا با موردی مواجه شدم که در آن یک پسرعمو، 30سال دختر عموی خود را معطل نگه داشته بود تا اینکه همسر خودش مُرد و پس از آن با دخترعمویش ازدواج کرد. برای مواجهه با این وضعیت دهشتناک، باید ساختار تقنینی کشور دچار تحول شود. در شرایط فعلی، قانون از این سنت نادرست حمایت میکند. زمانی که برای تحقیق در این زمینه به استان خوزستان رفته بودم به هر پاسگاهی مراجعه میکردم از دامنه وسیع پروندههایی خبر میدادند که در این زمینه تشکیل شده و در اغلب آنها نیز قاتل آزاد میشود. در دهه 70 فیلمی با عنوان عروس آتش به کارگردانی خسرو سینایی فقید بر اساس مقالاتی که من نوشته بودم، تولید شد، افکار عمومی جامعه و مسوولان برای مدتی به موضوع توجه کردند و بعد دوباره موضوع فراموش شد. باید توجه داشت، در حال حاضر، قتلِ ولی دم، قتل محسوب نمیشود. مدتی قبل که در استانهای شمالی کشور، پدری با داس، گلوی دختر خود را برید، نهایتا به 7سال حبس محکوم شد. این امر نشاندهنده وجود یک حفره قانونی عمیق در کشور است. در گام نخست باید نقشه راه قانونی، تغییر یابد و در مراحل بعدی نیز، کارهای فرهنگی و رفتاری گستردهای صورت بگیرد تا این رفتارهای متعصبانه به مرور و طی گذران نسلها، دچار تغییر شوند. باید از طریق روسای قبایل و عشایر این تحولات، پیگیری شود. همانطورکه اشاره کردم، بیش از 3دهه قبل در گزارشهای تحقیقاتی گستردهای، مسوولان را متوجه ضرورت تغییرات قانونی کردم، اما متاسفانه باید بگویم، کار قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفته است. دههها، زمان طلایی از دست رفت بدون اینکه کاری برای حمایت از زنان و دخترکانی شود که تنها به جرم طلب کردن فردیت خود و بهرهمندی از زندگی مستقل و آزاد به مسلخگاه برده میشوند و جان بر سر آزادی مینهند.
امروز اگر با مردی که همسر خود را سر بریده و آن را در خیابان به گردش درآورده صحبت شود، میگوید که این حرکت حق او بوده است و از کارش دفاع میکند. احتمالا پدر دختر و قبیلهاش هم پشت او ایستادهاند. اما این وظیفه نظام، روحانیون و افراد بانفوذ کشور است که با روسای قبایل، بزرگان و شیوخ صحبت کرده و فرهنگسازی کنند و حتی در صورت نیاز، قوانین بازدارنده مصوب کنند تا شاهد چنین فجایع دردناکی در جامعه نباشیم. البته در زمان دولت روحانی، تلاش برای مسوول کردن قانونی ولی دم در قالب یک لایحه انجام شد که متاسفانه مجلس با آن مخالفت کرد. کسانی که با چنین ضرورتهایی مخالفت میکنند، امروز باید پاسخ دهند چرا در برابر چنین رفتارهای متحجرانهای، سکوت کرده و به ترویج این رفتارهای غلط کمک میکنند. مگر نه این است که امام علی(ع) در مواجهه با آزار یک دختر یهودی، اعلام کرد که اگر همه مردان مسلمان از این درد بمیرند او تعجب نخواهد کرد. آقایان، خانمها؛ همه ما مسوولیم...
دیدگاه تان را بنویسید