پرهیز از باز برپا کردن فرهنگ جاهلیت
گاهی در گوشه و کنار این زاد بوم کهن، سرزمین اساطیر و افسانههایی از جنس مهر و عاطفه، سرزمین فرهنگها و آداب و رسوم کهن، خبریهایی میشنویم که بیانش نیز دل سنگ میخواهد.
گاهی در گوشه و کنار این زاد بوم کهن، سرزمین اساطیر و افسانههایی از جنس مهر و عاطفه، سرزمین فرهنگها و آداب و رسوم کهن، خبریهایی میشنویم که بیانش نیز دل سنگ میخواهد. قتل فجیع مونای 17 ساله قلبمان را شکست و وجدان جمعی مردان و زنان سرزمینم را جریحهدار کرد. رفتار چنین افرادی تیری در جوشن خسته و غارت کاروان انسانهایی است که زندگی را به گونه مهرآگین و با آرامش میخواهند و میپیمایند. وقتی که میشنویم و میبینیم در گوشه گوشههایی از سرزمینم، غبار غم بر چهره عاطفه نشسته و تفاوت بین زن و مرد باعث شده که شخصی با خود برترپنداری به خود اجازه دهد زن را برده خود بداند و هر طور که میخواهد در تخیلات خودش و بدون توجه به قوانین حاکم در جامعه، هر طور که میخواهد درباره دیگر انسانها حکم صادر کرده و اجرا نماید. زنان سرزمین من چه جایگاهی دارند با وجود کسانی که «سر بریده در دست» در کوی و برزن دور افتخار میزنند و قدرت خود را به رخ میکشند.
به گزارش اعتماد، اینگونه رفتارها نه در فهم میگنجد نه مقبول جامعه متمدن کنونی است. در جامعه متمدن هر کسی که در پی رفع اختلاف چه با خودی و چه با غیر است، اینچنین اقدام به رویارویی خشونتبار و غیرانسانی نمیکند و نباید کسی فرصت و مجال چنین عمل دهشتناکی داشته باشد. چنین رفتارهایی باز برپا کردن روح و شیرازه فرهنگ جاهلیت است و قربانی ساختن احساس امنیت زنان و دختران از رهگذر ادراک پیامدهای آشکار چنین اقدامی در جامعه است. مگر نه این است که زن مهر میورزد و میسوزد تا روشنیبخش محفل خانواده باشد. آیا کانون خانواده میتواند جولانگاه خشونت عریان و حداکثری باشد؟ آیا میشود کانون مهر و عطوفت را نادیده گرفت. نباید نقش اساسی زنان را در حفظ و تحکیم جامعه نادیده گرفت. اوست که میآموزاند و بیمنت تربیت میکند. شادی میآورد و شهد آرامش بیمزد میپراکند. پس مزدشان بیمهری نیست. بر ما است که قدر بدانیم، ارج نهیم و مهر بورزیم و روا نیست روشی غلط بنا کنیم و جفا کنیم. جامعهای که قدر زن را نداند و به حقوق زنان حساس نباشد، از کارکردهای نهاد خانواده به عنوان پایهایترین نهاد اجتماعی بهره لازم را نخواهد برد و در پیشبرد کارکردهای اجتماعی و تربیتی خود با شکست روبهرو خواهد شد. چون زنان ریشه جامعه هستند که اگر خوب آبیاری نشود ثمری هم نخواهد داشت. چنین رفتارهایی بیارزش نشان دادن جایگاه زنان و خود را مالک جان و مال و ناموس زنان دانستن است. باید به خود آییم و ریشه این افکار پلید را بخشکانیم. بیم آن میرود که شرار آتش این تفاوت، کانون عاطفی خانواده را آتش بزند. مونا در خیال و رویاهای کودکانه نکرده مستغرق و قربانی توفان سهمگین برتریطلبی شد و داغی شد بر خاطر موناها و رومیناهای دیگری که عاقبتشان را نمیدانند. عادیسازی این مساله آتش ترس و ناامنی را در دل زنان این سرزمین روشن میکند و بذر یأس و ناامیدی در بین آنها و همه جامعه پراکنده میشود، نهال مهر میخشکد و شکوفههای امید در دل زنان پژمرده میشود. تکرار چنین جنایاتی به قول دورکیم است. هر چند فراق، پشت امید شکست/ هر چند جفا دو دست عالم ببست/ نومید نمیشود دل عاشق و مست/ هر دم برسد به هر چه همت، دربست
دیدگاه تان را بنویسید