کد خبر: 538724
|
۱۴۰۰/۱۱/۳۰ ۱۰:۵۰:۱۹
| |

یک دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی مطرح کرد:

مهم‌ترین دلایل قتل‌های ناموسی در ایران

یک دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران با اشاره خشونت‌‌های خانگی و خانوادگی و سلطه‌ مردان بر زنان به‌عنوان یکی از مصادیق قدرت و اقتدار، گفت: برخی سنت‌‌های ازدواج و طلاق نخستین دلیل قتل‌‌های ناموسی است که در هر سه‌گونه از تعصب فرهنگی، جنسیتی و قومی ریشه دارد.

مهم‌ترین دلایل قتل‌های ناموسی در ایران
کد خبر: 538724
|
۱۴۰۰/۱۱/۳۰ ۱۰:۵۰:۱۹

اختر شیری به زمینه‌‌های قتل‌‌های ناموسی در ایران اشاره و اظهار کرد: تعصب به‌عنوان عنصری ذهنی که گرایشات قالبی، باورهای کلیشه‌‌ای و تصورات سنگ‌‌فکرانه را در فرایند کنشگری انسان گسترش می‌‌دهد، دارای انواع مختلفی است که تعصب‌‌های جنسیتی، فرهنگی و قومی از گونه‌های آن به شمار می‌‌روند.

به گزارش ایسنا، وی با بیان این‌که گونه‌‌ها و سنخ‌‌های مختلف تعصب دارای اشتراکاتی با یکدیگر هستند که این اشتراکات حول محور آداب و رسوم، عرف‌‌ها، سنت‌‌ها و ارزش‌‌ها شکل گرفته‌اند، افزود: بر همین اساس تعصب به شکل نوعی باور جمعی در میان گروهی از افراد جامعه ریشه دوانده که بستر شکل‌‌گیری آن، عناصر فرهنگی و اجتماعی است.

این جامعه‌شناس گفت: در همین عناصر فرهنگی و اجتماعی، مهم‌‌ترین تصورات قالبی و کلیشه‌‌ای درباره‌ زنان در اقوام مختلف و گرایشات فکری و فرهنگی شکل می‌گیرد، چنانچه تعصب جنسیتی به‌عنوان یکی از بخش‌‌های تعصب فرهنگی و قومی محسوب می‌شود. هم‌‌فراخوانی سنخ‌‌های مختلف تعصب به تقویت رفتارهای مبتنی بر تعصب دامن می‌‌زند و آن را به‌صورت یک سنت حاکم متبلور می‌‌سازد.

ایستادگی تعصب در برابر استدلال و منطق

وی با اشاره به این‌که تعصب به‌عنوان یک باور فاقد پشتوانه‌ منطقی است و در برابر هر استدلال مخالفی ایستادگی می‌‌کند، افزود: بر این اساس تعصب در فرایند کنشگری، هر نوع کنش‌‌های نوآورانه یا بازنگری را بر نمی‌‌تابد و کنشگر صرفاً براساس آنچه که در فرهنگ شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده، تصمیم به انجام عملی خاص می‌‌گیرد که واکنشی به موقعیت اجتماعی و فرهنگی است.

این دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران ادامه داد: جورج هربرت مید، جامعه‌شناس معتقد است کنش، عملی است که فرد در موقعیت اجتماعی با استفاده از تجربه‌‌های زیسته‌ خود و آگاهی اجتماعی که در فرایند زندگی روزمره کسب کرده، دست به تحلیل عملگرایانه و پراگماتیستی از موقعیت اجتماعی می‌‌زند و کنشی که ایفا می‌‌کند، حتی در صورت تکراری بودن و الگوبرداری از کنش‌‌های موجود در جامعه، یک تصمیم آگاهانه به شمار می‌‌رود. اما زمانی که تعصب وارد دیالکتیک ذهنیت و عینیت می‌شود، کنشگر در موقعیت اجتماعی که عنصر عینیِ بازنگری خود برای ایفای کنش اجتماعی است در برابر عناصر ذهنی‌ قرار می‌‌گیرد که تعصب‌‌های جنسیتی، قومی و فرهنگی بر همه‌ اجزای آن سایه افکنده و کنشگر را از بازنگری باز می‌‌دارد. به عبارت دیگر و بنا بر نظر بلومر، در این زمان است که کنش اجتماعی بر اساس سازمان روانشناختی فرد صورت می‌‌گیرد که مبتنی بر احساسات و ادراکات روانی فرد است و کنشی نانمادی ایفا می‌‌شود. چنانچه فرایندهای متوالی مانند استمرار و سازمان‌‌یافتگی در کنش‌‌های نانمادی رخ دهد، واکنش چرخه‌ای، نتیجه‌‌ای است که از آن به دست می‌‌آید.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که در بیان وبری، این کنش‌‌های اجتماعی، کنش‌‌های ارزشی و کنش‌‌های عاطفی هستند، گفت: پایبندی به کنش اجتماعی معطوف به ارزش و معطوف به احساس است که دیدگاه وبر را نشان می‌‌دهد. عقلانیت در پاسخگویی به کنش‌‌های آسیب‌‌زای اجتماعی که آداب و رسوم، سنت‌‌ها و عرف‌‌ها را کنار زده، جایی ندارد و کنش‌‌های عقلانی به گونه‌‌ای بی‌ کارکرد از کنش‌‌های اجتماعی در این فضا و بستر تبدیل شده‌‌اند. از سوی دیگر، ورود ابزار ارتباطی که آگاهی و شناخت اجتماعی را در تقابل عینیت و ذهنیت تحت‌تأثیر قرار می‌‌دهد، در کنشگری جایگاهی ندارد.

وی خاطرنشان کرد: چنانچه روند اجتماعی شدن با میزان دسترسی کنشگران به سیستم‌‌های ارتباطی هماهنگ نباشد، خللی پیش می‌‌آید که به باور مرتن، یکی از اشکال کجروی، به خصوص نوآوری را در میان کنشگران گسترش می‌‌دهد. در گروه نوآوران، مرتن معتقد است که کنشگر به اهداف فرهنگی باور دارد، ولی راه‌‌های فرهنگی برای رسیدن به هدفش را نمی‌‌پذیرد.

تکرار رفتارهای خشن و خشونت‌‌های خانوادگی علیه زنان

شیری با اشاره به اینکه در برخی از دلایل قتل‌‌های ناموسی، هدف زنان، ازدواج به‌عنوان یک هدف فرهنگی بوده، اما راه‌‌های فرهنگی که اغلب ازدواج اجباری بوده، مورد پذیرش کنشگر قرار نگرفته است، گفت: رفتار مردان در مقابل عملکرد زنان گونه‌‌ای کنش نانمادی در چارچوب فکری هربرت بلومر به شمار می‌‌رود و از نظر وبر نیز کنش معطوف به ارزش و کنش معطوف به احساس است. بر همین اساس است که تکرار رفتارهای خشن و خشونت‌‌های خانوادگی و خانگی علیه زنان به‌صورت مستمر دیده می‌‌شود، چراکه بازنگریِ خود در فرایند انتخاب آگاهانه‌ کنشگر جایی ندارد و تصمیم وی واکنشی به موقعیت موجود است که واکنش چرخه‌‌ای را شکل می‌دهد.

وی با بیان اینکه پیامدهای حاصل از کنش‌‌های نانمادی که با محوریت تعصب شکل می‌‌گیرد، اشکال مختلف خشونت‌‌های خانگی و خانوادگی علیه زنان است، تصریح کرد: نتایج حاصل از مطالعات درباره‌ قتل‌‌های ناموسی به‌عنوان یکی از مهم‌‌ترین و خشن‌‌ترین پیامدهای تعصب‌‌های جنسیتی، نشان می‌‌دهند که اغلب این قتل‌‌ها در برخی مناطقی رخ داده که هنوز نمادهای زندگی مدرن در آن‌ها به شکل گسترده نمایان نشده است.

این جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه روابط کنشگران اجتماعی در جوامع کوچک براساس آداب و رسوم، سنت‌‌ها، عرف‌‌ها و ارزش‌‌های اجتماعی سامان پیدا می‌‌کنند، ادامه داد: بخش بزرگی از این عناصر فرهنگی مربوط به محدودیت‌‌هایی است که برای زنان به وجود می‌‌آید؛ برای مثال ازدواج‌ با پسرعمو، ازدواج‌‌های اجباری، تابو بودن طلاق یا ازدواج مجدد زنان پس از جدایی یا فوت همسر.

مردسالاری، عامل دامن زدن به کنش‌‌های نانمادی

وی با بیان اینکه این سنت‌‌های قومی و فرهنگی که در هر سه گونه‌ تعصب دیده می‌‌شود، ناشی از نگاهی مردسالارانه است که صرفاً کنترل زنان را به‌عنوان یکی از مهم‌‌ترین اهداف خود پیش رو دارد، تصریح کرد: مردسالاری نیز عنصری فرهنگی و اجتماعی است که با توجه به سنتی بودن جوامع مورد مطالعه در هر سه نوع تعصب دیده و عامل دامن زدن به کنش‌‌های نانمادی می‌‌شود.

شیری با بیان اینکه از نگاه مردسالارانه، در هر موقعیت اجتماعی که عملی در تضاد با ارزش‌‌ها و عرف‌‌ها صورت گیرد، چناچه یکی از کنشگران زن باشد، باید مجازات شود، گفت: در این دیدگاه آسیب دیدن زن یا آسیب زدن وی به دیگران تفاوتی ندارد و هم در زمانی که به زنان تجاوز می‌‌شود و هم زمانی که زنان اقدام به فرار از منزل با مردی غریبه می‌کنند، زن محکوم به مجازات است.

وی با بیان اینکه در جامعه‌ سنتی، عناصر عینی و ذهنی در ارتباطی دیالکتیکی از نوع دیالکتیک تکمیلی به تقویت دیدگاه‌‌های تعصبی گرایش دارند و کنش‌‌های نانمادی براساس همین دیدگاه‌‌ها توجیه می‌‌شوند، گفت: شیوه‌ حذف زنان نشان می‌‌دهد استفاده از خشن‌‌ترین روش‌‌ها که جنبه‌ عینی بیشتری داشته باشند، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته‌اند که می‌‌توان کارکرد استفاده از این روش‌‌ها را عیان ساختنِ دفاع از حیثیت و آبرو در میان مردان عنوان کرد. از سوی دیگر، دلایل و انگیزه‌‌های قتل زنان نیز همین امر عنوان شده است.

دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، برخی سنت‌‌های نادرست ازدواج و طلاق را نخستین دلیل قتل‌‌های ناموسی دانست که در هر سه گونه از تعصب فرهنگی، جنسیتی و قومی ریشه دارد.

وی ادامه داد: دومین دلیل قتل‌‌های ناموسی مربوط به برچسب‌‌زنی به زنان است که به باور گافمن، زمانی که برچسب خورنده قابلیت پذیرش برچسب را داشته باشد، برچسب‌‌زنی با موفقیت انجام می‌‌شود. در جامعه‌‌ای که تعصب‌‌های قومی و فرهنگی به گسترش تعصب جنسیتی انجامیده است، هر برچسبی از سوی مردان با موفقیت بر پیشانی زنان قرار گرفته و زنی که برچسبی به او خورده باشد، باید مجازات شود.

شیری با بیان این‌که در بستر فرهنگی و اجتماعی که قتل‌‌های ناموسی رخ می‌‌دهد، صیانت از آبرو و حیثیت که محوریت آن به شیوه‌‌های کنش اجتماعی زنان مربوط می‌‌شود بعضا یک ارزش است، افزود: در زمان‌‌هایی که مردان، پایبندی به ارزش‌‌ها، عرف‌‌ها و آداب و رسوم از سوی زنان را در مخاطره ببینند، اقدام به خشونت‌‌های خانوادگی و قتل‌‌های ناموسی می‌‌کنند. این اقدام مردان از سوی برخی سنت‌‌های قومی و منطقه‌‌ای که جنسیت‌‌محور است، مورد تایید قرار می‌‌گیرد. به همین دلیل استفاده از عینی‌‌ترین روش‌‌های قتل برای مردان دارای کارکردهایی است که به اعتبار، قدرت و اقتدار آنان در جامعه‌ مردسالار کمک می‌‌کند.

این پژوهشگر اجتماعی خاطرنشان کرد: پیوند عرف، ارزش، سنت، دین و قانون چنان در هم تنیدگی ایجاد کرده که شکسته شدن این حلقه‌‌های سلطه تنها با فشاری از درون جامعه و با تغییر ریشه‌‌ای در باورها امکان‌‌پذیر خواهد بود. اگرچه یک سوی این روابط را زنانی تشکیل می‌‌دهند که این پیوند میان عرف، سنت، ایدئولوژی و قانون را پذیرفته‌‌اند، اما مردانی هم که از این روابط نابرابر به سود خود و بر اساس سازمان روانشناختی دست به کنش نانمادی می‌‌زنند، این شرایط را برای اِعمال قدرت خود مهیا می‌‌بینند.

وی با بیان این‌که متأسفانه برخی مواقع خشونت‌‌های خانگی و خانوادگی به رسمیت شناخته شده‌‌اند، ابراز عقیده کرد: سلطه‌ مردان بر زنان به‌عنوان یکی از مصادیق قدرت و اقتدار شناخته می‌‌شود، در عین حال که سرپیچی زنان از آداب و رسوم، سنت‌‌ها، عرف‌‌ها و ارزش‌‌هایی که جامعه‌ مردسالار بر اساس نگاه مردسالارانه تعیین می‌‌کند، از دیدگاه مردان یک کجروی محسوب می‌‌شود، ولی در چشم‌‌انداز انسان‌‌گرایانه، سلب حقوق از نیمی از جمعیت هر جامعه‌‌ای به شمار می‌‌رود.

شیری یادآور شد: برچسب‌‌زنی به زنان که عموما از سوی مردان صورت می‌‌گیرد، نشان‌‌دهنده‌ قدرت و اعتباری اجتماعی است که فرهنگ مردسالار به مردان می‌‌بخشد و زنان را از سهیم بودن در این قدرت اجتماعی منع می‌‌کند. اگرچه این قدرت و اعتبار اجتماعی تا زمانی که منجر به خشونت و قتل‌‌های ناموسی نشده، از سوی زنان نیز با عنوان غیرت تایید می‌‌شود. بنابراین قدرت اجتماعی که در اختیار مردان است هم عناصر فرهنگی را به نفع خویش تحلیل می‌‌کند و هم هر گونه آسیبی که به منافع فرهنگی مردان از سوی زنان وارد شود، می‌‌تواند توسط مردان محکوم شده و برچسب بپذیرد. زمینه‌‌های اجتماعی و فرهنگی نیز که جنسیت محور هستند، بستر اجتماعی را برای چنین برچسب‌‌هایی آماده می‌‌کنند.

این جامعه شناس با بیان این‌که سایر دلایل و انگیزه‌‌های قتل‌‌های ناموسی هم ریشه در تعصبات سه‌‌گانه دارند، تصریح کرد: این دلایل و انگیزه‌ها اگرچه از فراوانی کمتری برخوردارند، اما نشان می‌‌دهند که زنان در این جوامع از سوی فرهنگ عمومی، قومی و جنسیتی، به صورت آشکاری مورد تهدید قرار گرفته‌‌اند.

این جامعه شناس خاطرنشان کرد: دیدگاه مردسالارانه قدرتی را در میان برخی مردان گسترش می‌‌دهد که این قدرت اجتماعی در میان مردان به صورت حلقه‌‌های پیوسته‌‌ای یکدیگر را حمایت کرده و در مقابل گروه دیگر که زنان هستند، تبدیل به نیروی سلطه‌‌گری می‌‌شود که اِعمال زور و نمایش قدرت از مبانی حفظ این سلطه است.

وی خاطرنشان کرد: هربرت بلومر معتقد است زمانی که حلقه‌‌های قدرت به این صورت در هم تنیده شده‌‌اند و سلطه را پدید آورده‌‌اند، تنها اهرمی که می‌‌تواند اصلاح روابط متقابل اجتماعی را در پی داشته باشد، ایجاد توازن در حلقه‌‌های قدرت است. به این معنی که زنان نیز باید برخوردار از میزانی از قدرت اجتماعی  باشند (الزاما قدرت سیاسی مدنظر نیست) تا بتوانند آگاهی، تجربه و شناخت خود را در انتخاب کنش‌‌هایشان به کار گیرند و در گفتگویی برابر به اصلاح اجتماعی هدایت شوند.

قتل‌‌های ناموسی بر بستری از انواع تعصب

این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به این‌که اسناد تداوم قتل‌‌های ناموسی از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد این واکنش چرخه‌‌ای بر بستری از انواع تعصب به حیات خود ادامه خواهد داد، گفت: تعصب هنوز دارای کارکردهایی برای برخی مردان است و از سوی دیگر حتی با وجود ارتباطات مبتنی بر فضای مجازی در شهرهای کوچک، نظارت غیررسمی از سوی خویشاوندان به حدی قوی عمل کرده که زنان فضای اجتماعی برای آزادی‌‌های فردی ندارند.

وی یادآور شد: با اینکه در فرایند ورود ابزار ارتباطی و تکنولوژی‌‌های متفاوت، شناخت نسل جدید تفاوت پیدا کرده، اما سیطره‌ سنت‌‌های نسل پیشین با استفاده از ابزارهای نظارتی مثل روابط چهره به چهره و محدود کردن زنان، همچنان باقی و کارکرد خود را حفظ کرده است. به قول گافمن این سنت حاکم، اگرچه برای نسل جدید دارای معنا و کارکرد نیست و به عبارت دیگر قفل و دربسته شده که نیاز به برساخت فرهنگی جدید با معانی و کارکردهای منطبق بر نظم اجتماعی نوین دارد، اما گروه حاکم که از این سنت استفاده می‌‌کند، هنوز به معناها و کارکردهای عناصر فرهنگی پایبند است و تا زمانی که چارچوب نخستین، یعنی سنت موجود پاسخ نیازهای آنان را می‌‌دهد، نیازی به ساخت چارچوب دومی نمی‌‌بیند.

خشونت، از مصادیق و معیارهای پایبندی به تعصبات

وی بهره‌‌گیری از خرده‌‌فرهنگ خشونت را نیز یکی از مصادیق و معیارهای پایبندی به تعصبات برشمرد که کنش‌‌های ارزشی و عاطفی یا کنش‌‌های نانمادی را به سوی واکنش چرخه‌‌ای و تکرار این الگوی رفتاری سوق می‌‌دهد و گفت: بنابراین تا زمانی که تعصبات جنسیتی، قومی و فرهنگی به جزئی اساسی و مهم در ایفای نقش تبدیل شده‌‌اند، این روند ادامه‌‌دار خواهد بود.

شیری با اشاره به اینکه در زمان انجام پژوهش درباره‌ زنانی که همسر خود را به قتل رسانده‌‌اند، زنان مجرم شناخته می‌‌شوند و مجازات برای آنان در نظر گرفته می‌‌شود، گفت: به همین دلیل دسترسی به آنان برای کسب انگیزه‌‌های قتل با توجه به قانون، بسیار ساده‌‌تر از زمانی است که یک پژوهشگر قصد مطالعه درباره‌ قتل‌‌های ناموسی را داشته باشد.

دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران با بیان اینکه مرتکبین قتل‌‌های ناموسی بعضا دارای حقوقی هستند که معمولا با مجازات سنگینی مواجه نمی‌‌شوند، گفت: همین مسئله موجب شده چرخه‌ خشونت علیه زنان دوام بیشتری پیدا کند. 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها