کد خبر: 543716
|
۱۴۰۰/۱۲/۲۶ ۱۲:۱۲:۰۰
| |

همسران طلاب دچار مشکلات روانی شده‌اند

همسران طلاب دچار مشکلات روانی شده‌اند
کد خبر: 543716
|
۱۴۰۰/۱۲/۲۶ ۱۲:۱۲:۰۰

«روان‌پریشی زنان طلاب؟» عنوان بسیار تلخی است راجع به زندگی خانواده این قشر. اگر روزگاری در دهه اول انقلاب چشم مردم به روحانیت بود که ببینند حتی در انتخابات ها چه کسانی را توصیه می کنند تا مردم به آنها رای بدهند، حالا کار به جایی رسیده که یک سایت اصولگرا هشدار می دهد که «اگر امکان غربالگری روحی و روانی خانواده حوزویان وجود داشت، بی‌گمان با حجم سنگینی از آمار فرسودگی روحی، آشفتگی، نگرانی، اندوه و به تعبیری گزنده تر روان پریشی مواجه می‌شدیم».

سایت اصولگرای عصر امروز در این مطلب به فشاری که مشخصا بر خانواده های طلاب وارد شده است تاکید دارد و معتقد است که زنان این طلاب شرایط خوبی ندارند. این مطلب که در آستانه روز جهانی زن منتشر شده بود معتقد است که مردم عادی می توانند هر از گاهی زن و فرزند را به پارک و بازار و سینما و کنار دریا ببرند، و این کار تاثیر زیادی بر کاهش فشارهای مختلف زندگی دارد.

نویسنده در ادامه میپرسد: «خانواده‌های حوزویان در این میان کجا باید بروند تا باری بند از دل برگشایند و غبار غم از ذهن و جان بشویند؟!»

او پا را فراتر گذاشته و ترس از «ضرب و جرح» را مانعی برای خروج طلاب و خانواده ها از منزل عنوان می کند: «در وضعیتی که تبلیغات مستمر و مسموم دشمنان در کنار ضعف و سوء مدیریت‌ها همه ضعف‌ها را متوجه حوزویان ساخته است و کار از اهانت و اسائه ادب، گاه به ضرب و جرح کشیده شده است، چگونه انتظار است یک فاضل یا طلبه حوزه دست زن و فرزند خود را بگیرد و با خیالی آسوده پای به بازار گذارد یا پارک و فضای طبیعی را به نظاره نشیند؟!»

این سایت اصولگرا در ادامه به سبک زندگی طلاب هم اشاره کرده که فضلا و روحانیون خودشان «برای حضور در جلسات درس و بحث و مباحثات علمی» از خانه پای بیرون می گذارند و «حال و هوایی عوض می کنند. اما همسران و بالطبع فرزندان آنان چه مجال و مجلسی دارند تا اندکی از فضای تکیده خانه فاصله بگیرند؟!»

نویسنده همچنین با دست گذاشتن بر نقطه ای حساس به درستی اشاره می کند که «اگر امکان غربالگری روحی و روانی خانواده حوزویان وجود داشت، بی‌گمان با حجم سنگینی از آمار فرسودگی روحی، آشفتگی، نگرانی، اندوه و به تعبیری گزنده تر روان پریشی مواجه می‌شدیم!»

این یادداشت از دو جنبه قابل بررسی است: اول: سبک زندگی بعضی از طلاب است که هر چیز و هر کاری را دون شأن خود می بینند و اساسا زندگی کردن مانند سایر مردم را خلاف شأن طلاب می بینند. حتی پارک رفتن و تفریح عادی همرنگ جماعت‌.

طبیعی است اگر قرار باشد وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند، آنها ناچارند بیش از پیش خودشان را از توده مردم عادی جدا کنند. مضافا اینکه ما اطلاع چندانی در دست نداریم که فرضا میزان طلاق در میان طلاب به چه اندازه است؟ این آمار محرمانه است، اما اگر در دسترس باشد می تواند کمک کند تا مسئولان حوزه ها متوجه شوند آیا این سبک زندگی همچنان قوام بخش خانواده است یا به اضمحلال میبرد.

دوم و تاسف بارتر اینکه روحانیت از چه جایگاهی به چه مرتبه ای تنزل کرده است که کار به گلایه و شکواییه علنی در رسانه ها کشیده شده است؟ کافی است روحانیت بررسی کند شان و منزلتشان از سال ۷۶ تاکنون از کجا به کجا کشیده شده است. نگاه کنند که مردم آنها را با چهره هایی چون، رسایی، آقا تهرانی، مصباح یزدی و نبویان می شناسند حال آنکه در گذشته مرحوم آیت الله منتظری یا شهیدان بهشتی، مطهری، باهنر و مفتح نماینده این قشر بودند. لذا راه‌حل بخش مهمی از این مشکل دست خودشان است تا به سمت مردم برگردند، پیش از آنکه اهل و عیال و فرزندانشان تحت این فشارها در مقابلشان قرار بگیرند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها