اسماعیل کهرم، بوم شناس و فعال محیط زیست:
طبیعی است که مافیای اقتصادی بر اجرای پتروشیمی میانکاله اصرار کند
دستهای پشت پردهای وجود دارند که منافع سرشاری از دل پروژههایی مانند میانکاله برداشت میکنند و در مقابل هر دستوری خلاف میل و منافع خود میایستند.
اسماعیل کهرم، بوم شناس و فعال مخیط زیست طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: ماجرای احداث مجتمع پتروشیمی در میانکاله هرروز ابعاد و زوایای تازهای پیدا میکند و نگرانیهای بیشتری میآفریند. روز یکشنبه به نقل از خبرگزاری دولت خبر رسید که با دستور شخص آقای رییسجمهوری موضوع احداث مجتمع پتروشیمی در میانکاله به دلیل مشکلات زیستمحیطی بهطور کامل از دستور کار خارج شده، متعاقب این خبر بسیاری از رسانهها (از جمله روزنامه اعتماد) با خوشحالی به استقبال این خبر رفته و زوایای گوناگون آن را تشریح کردند.
اما روز گذشته و کمتر از 1روز پس از دستور صریح رییسجمهوری، خبر رسید که نه تنها عملیات احداث این مجتمع صنعتی پایان نیافته، بلکه بر سرعت احداث آن افزوده شده است. البته این برای نخستینبار نیست که در ایران پروژههای اقتصادی در نقطه مقابل ضرورتهای زیستمحیطی قرار میگیرند، دامنه وسیعی از تجربیات عمرانی و صنعتی در کشورمان وجود دارند که در آنها بدون توجه به نیازهای زیستمحیطی، برنامهریزیهای اقتصادی و صنعتی صورت گرفته و باعث اتلاف منابع ملی و زیستمحیطی کشور شده است. اما آیا این روند در همه جای جهان به این شکل است؟ آیا همه کشورهای توسعهیافته در پهنه عالم برای رشد و توسعه، اقدام به تخریب گسترده محیط زیست خود کردهاند؟
بررسی تحلیلی روند توسعه در کشورهای مختلف نشان میدهد که بحث حفاظت از محیط زیست همواره یکی از المانهای اصلی پروژههای اقتصادی بوده است. اساسا نمیتوان کشوری را بدون توجه به عوامل زیستمحیطی، توسعهیافته محسوب کرد. اما سیاستگذاران ایرانی از ارتباط متقابل توسعه و محیط زیست باخبر نیستند.
میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای اجرای پروژههایی صرف میشود که محیط زیست کشور را با خطرات جدی مواجه میسازند. به عنوان مثال در سالهای پس از جنگ ایران و عراق در دهه 70 خورشیدی، پتروشیمی کرمانشاه احداث شد. در آن برهه ثانیهای 80لیتر آب از دشت بیستون کشیده شد تا نیاز این مجتمع برآورده شود. کمتر از دو دهه، دشت بیستون خشک شد و معادن و ذخایر فراوانی که در بستر این دشت ارزشمند قرار داشت از میان رفت و زمینها فرو نشست.
این روند در خصوص میانکاله نیز محتمل است و میانکاله قادر نیست در هر ثانیه بالای 100لیتر آب مورد نیاز مجتمع پتروشیمی را تامین کند. این در حالی است که روند توسعه در همه کشورها بر اساس یک الگوی مشخص محقق میشود که همه گروهها و جریانات روی آن توافق دارند. در این الگوی توسعه، بحثهای زیستمحیطی اصل اساسی است و تخطی از آن ممکن نیست.
اما در ایران الگویی برای توسعه مبتنی بر شاخصهای زیست محیطی وجود ندارد. یک روز مسوولی روی کار میآید و تصمیم میگیرد در فلان نقطه مجتمع پتروشیمی، سد، جاده و... احداث کند، بدون اینکه مطالعات زیستمحیطی لازم را صورت داده باشد. البته اینکه رییسجمهوری فرمان لغو این پروژه را صادر کرده، خبر خوشحالکنندهای است. اما باید دید منافع کدام فرد، جریان یا گروهی به خطر افتاده که به این دستور صریح رییسجمهوری بیاعتنایی میشود.
دستهای پشت پردهای وجود دارند که منافع سرشاری از دل این پروژهها برداشت میکنند و در مقابل هر دستوری خلاف میل و منافع خود میایستند. این جریانات از صنایع پتروشیمی، کودهای اوره، ازت و فسفات درست میکنند و هر کیسه آن را حداقل 150دلار به فروش میرسانند. این درآمدهای جدا از میلیاردها دلار درآمدی است که محصولات پتروشیمی به دنبال دارد. بنابراین طبیعی است که مافیای اقتصادی بر اجرای این پروژه اصرار کند. اما با توجه به تجربیات تاریخی کشورهای مختلف، نمیتوان رشد و پیشرفت اقتصادی را به قیمت تخریب محیط زیست به دست آورد.
روز و روزگاری در این کشور سد سفیدرود بدون توجه به موازین زیستمحیطی و بررسیهای کارشناسی ساخته شد. صدها میلیون دلار برای احداث این سد سرمایهگذاری شد بدون اینکه توجه شود، رسوب آب در این منطقه بالاست و عمر این سد را بهشدت کاهش میدهد. به دلیل نامناسب بودن محل احداث این سد، میلیونها دلار ضرر به این کشور وارد شد و عمر سد به نصف کاهش پیدا کرد. 7سال زمان و سرمایه این کشور صرف احداث سد سفیدرود شد، بدون اینکه مطالعات لازم جانمایی و... درست انجام شده باشد.
بهطور کلی نمیتوان پروژهای را در حوزههای جادهسازی، مجتمعهای صنعتی، راهسازی و...اجرایی کرد، بدون اینکه ضرورتهای زیستمحیطی در آن رعایت شده باشد. طبیعت بهشدت از خود محافظت میکند و هر عامل بیرونی که تلاش کند خدشهای به طبیعت وارد سازد را حذف میکند. بر اساس این دستورالعملهای ساده است که محیط زیست کشورهای توسعهیافته، همپای اقتصاد، فرهنگ، دانش، رفاه، رشد صنعتی و.... آنها قوام یافته است. جنگلهای انبوه و دستنخورده کشورهای اروپایی، طبیعت بکر ژاپن، رودهای خروشان، دشتهای پهناور و صخرههای سترگ امریکا و... همگی گویای این واقعیت روشن است که برای دستیابی به توسعه باید همزیستی مسالمتآمیزی میان مسائل مادی و پویایی طبیعی ایجاد کرد تا توازن و تعادل در هستی آدمیان شکل بگیرد. در نقطه مقابل آندسته از کشورهایی که به بهانه رشد اقتصادی، دست به تخریب زمین و محیط زیستشان زدهاند، نه تنها راهی به سمت توسعه پیدا نکردهاند، بلکه در هزار توی پیچیدهای گرفتار شدهاند که برونرفت از آن به این سادگیها امکانپذیر نیست .
دیدگاه تان را بنویسید