داوود سلیمانی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
متروپل نماد کوچکی از نوع روابط حاکم بر بسیاری از دستگاههای اجرایی کشور است
حاکمیت باید بداند که برخی از مسائل را نمیتوان صرفا با قوه قهریه علاج نمود
متروپل نماد کوچک و نمونه کوچکی از نوع روابط حاکم بر بسیاری از دستگاههای اجرایی کشور است. متروپل آیینهای از نوع روابطی است که در جامعه وجود دارد. حاکمیت باید بداند که برخی از مسائل را نمیتوان بعد از وقوع و صرفا با قوه قهریه علاج نمود.
داوود سلیمانی، فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: باید گفت ما در بسیاری از موارد با ساختارهایی مواجه هستیم که آن ساختارها اعم از ساختارهای حقیقی و ساختارهای حقوقی معیوبند. ساختارها در واقع شبکهای از قوانین، مقررات و روابط حقوقی ناشی از آن (ساختار حقوقی) و افراد، نهادها و دستگاههای مجری (ساختار حقیقی)اند. درستی شبکهها و سیستم ساختارها در گرو درستی قوانین و مقررات از یک سو و درستی فعالیت سازمانها و نهادها و دستگاههای تدبیر و مدیریت، از سوی دیگر است. اگر کسی توانست در یک موضوع مانند ساخت متروپل، با زد و بند و اعمال نفوذ به وسیله ثروت یا قدرت، قانون را دور بزند (در اینجا فرار از استانداردها و مقررات ساختوساز)، میتوان گفت که ما با ساختاری معیوب مواجهیم.
در نمونه متروپل این ساختار حقوقی نیست که معیوب بوده زیرا وجود مقررات و قوانین ساختوساز و آییننامههای آن موجود و حتی در مواردی به لحاظ قانونی سختگیرانه است، بلکه این ساختار حقیقی نظیر شهرداری و نهادهای مسوول ساخت و سازند که نتوانستهاند به واسطه افراد ذینفوذ، به حفظ ساختار حقوقی و تقویت آن کمک کنند. بخشی از حکمرانی خوب، اعمال قوانین، مقررات و آییننامههاست، اگر به هر دلیل نهادها و دستگاههای مسوول نتوانند قانونی بودن یک فعالیت را به درستی تدبیر و مدیریت کنند، یعنی آن ساختار معیوب بوده و باید متحول شده و تغییر کند. متروپل نمونهای واقعی از اعمال قدرت یا نفوذ ثروت در نهادها و دستگاههای مدیریتی است. متروپل نماد کوچک و نمونه کوچکی از نوع روابط حاکم بر بسیاری از دستگاههای اجرایی کشور است. متروپل آیینهای از نوع روابطی است که در جامعه وجود دارد. حاکمیت باید بداند که برخی از مسائل را نمیتوان بعد از وقوع و صرفا با قوه قهریه علاج نمود. بلکه باید پیش از واقعه بدان پرداخت. همه سخن این است که پرداختن به آن و تدبیر کار، امری ساختاری و در گرو کارکرد درست شبکهای از افراد و دستگاهها یعنی ساختار است.
باید متروپل آیینه عبرتی باشد برای کسانی که بر این خیال خامند که متروپل صرفا یک اتفاق است، خیر، متروپل یک واقعیت سیستمی و آیینهای از نوع روابط حاکم بر جامعه امروز ماست. متروپل نماد فیزیکی این نوع از مدیریت است، در اموری که کمتر نشانگان مادی را میتوان در آن مشاهده کرد، نظیر فقر و فحشا و انواع بزههای اجتماعی و اعمال نفوذ طبقه ثروت و قدرت در فشار بر گرده اقشار آسیبپذیر جامعه، نوع تدبیر در مسائل استراتژیک و منابع کشور اعم از آب و خاک و محیط زیست و مسائلی از این قبیل، ریشه در معیوب بودن ساختارها دارد و صرفا نمیتوان آن را با بگیر و ببند حل کرد. بنابراین باید آنها را اولا در نوع قوانین و ثانیا نوع روابط و زمینهها و دستگاههای اجرایی و اعمال قانون، جستوجو کرد. باید شرایطی فراهم کرد که سیستم کار کند و یک فرد نتواند با نفوذ، قانون و همهچیز را دور بزند. مهمترین ابزار اعمال قانون، توجه به مردم، رسانهها و بخش اطلاعرسانی به نحو عام است. در خبرها دیدیم که با خبرنگار یا فردی که قبل از وقوع هشدارهای لازم را داده و حتی مستند ویدیویی در این باره تهیه کرده بود، چه معاملهای شده است، امثال این خبرنگاران و رایانههای مردمی عموما در افشای روابط غلط و بر ملا کردن آن، موردتهدید قرار میگیرند. در ساختارهای دموکراتیک این فعل خبرنگار را، یک فعل فراتر از اطلاعرسانی، بلکه فعلی اخلاقی تلقی کرده و بدان بها داده و مورد تشویق قرار میدهند و جهت راستیآزمایی، نهادهای مسوول وارد میشوند. اگر با افشاکننده یا رسانه آزاد اینگونه برخوردها صورت گیرد، این امر را هم میتوان نتیجه نوع زیرساختهای غیردموکراتیک کشور دانست. بنابراین عبرتگیری و تجدیدنظر اساسی در ساختارهای حقوقی و حقیقی نظام حکمرانی، میتواند از وقوع چنین وقایعی در سطوح گوناگون، جلوگیری کند. ساختارها در صورت عدم اصلاح مانند برج متروپل فرو میریزد. از هماکنون باید به این مهم اندیشید. پیشنهاد بنده آنست که متروپل را به عنوان یک نمونه باید از ابعاد گوناگون آن، جهت آسیبشناسی نوع حکمرانی کالبدشکافی و از آن درس گرفت. اگر امثال این وقایع آینه عبرت نباشد، در آینده باید منتظر فرورختن برجهای دیگری در زمینهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و ...امثال آن بود.
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
دیدگاه تان را بنویسید