زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاحطلب:
کارکرد رسانههای نوین در حرکت وابسته به تحول معنایی است که در آن صورت میگیرد
رسانههای نوین با ایجاد ظرفیت لازم معانی را در بستر مخاطب تعریف میکنند
کارکرد رسانههای نوین در حرکت پیام به شکل تحولی در عرصه اطلاعرسانی درآمده و سخن از حرکت پیام تنها وابسته به خود پیام نیست، بلکه به تحول معنایی است که در آن صورت میگیرد.
زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: پیام بنمایه رسانه است، به عبارتی رسانه همان پیام است. پیام در رسانههای جریان اصلی معمولا در قالب انتقال در مخاطبان خاص آن رسانه قرا ر میگیرد یا درنهایت به صورتی محدود در میان شبکه مخاطبان رد و بدل میشود! اما پیام چیست؟
با نگاهی به مفهوم پیام، شاید بتوان گفت پیام عبارت از قالبها و ساختارها دانسته شده است که به مجموعهای از نمادها که در انتقال معنا از فرستنده به گیرنده به کار میروند، گفته میشود. برخی به این دیدگاه انتقاد کردهاند که نمادها و نشانهها مثل الفاظ و کلمات، تصاویر و حرکات، ابزارهای انتقال پیام هستند و نه خود پیام. آنچه جوهره اصلی پیام را تشکیل میدهد، همان معنا و مقصودی است که فرستنده در نظر دارد و میخواهد آن را برای مخاطب بفرستد. البته این جوهره پیام با نشانهها هم رابطه دارد و هر دو در واقعیتی به نام «پیام» متحد میشوند. به عبارت دیگر، هرگاه معنایی از ذهن در قالب یک نشانه ریخته شود، پیام در عالم خارج تحقق خواهد یافت(1) در واقع پیام رمز ارتباطی است لذا قابلیت آن را دارد که در حرکتی پویا باشد.
دیوید برلو(2)، معنا(3) را امری انتقالناپذیر میداند و بر این باور است که «فقط پیامها قابل انتقال بوده و معنی در خود پیام نیست، بلکه در استفادهکنندگان از پیام است(4). با این نگاه به نظر میرسد پیام با توجه به چهار عنصر منبع، مقصد، کانال و پیام، ارتباط را ایجاد میکند که در این ارتباط بار معنایی را انتقال میدهد. معناسازی یا معناگزینی از ویژگیهای اصلی پیام است. این مهم در قالب ابزار یا وسیله انتقال پیام که رسانه است مفهومی خاص پیدا میکند. در رسانههای نوین به دلیل خاصیت تعاملی و ارتباطی معنا قابلیت حیات دارد و قادر است به اشکال گوناگون در بیاید و مخاطب در تحول معنا نقشی چشمگیر دارد، چراکه با توجه به رویکرد برلو این استفادهکننده یا مخاطب است که معنا را فهم میکند و برای آن الگو تعریف میکند، چراکه با نگاه، ایده و شبکه ارتباطی خود؛ بستری برای معناسازی مجدد از معنای اولیه ایجاد میکند و اینگونه است که موضوعیت پیام در رسانه نوین مفهوم حرکتی به خود میگیرد.
از این جهت کارکرد رسانههای نوین در حرکت پیام به شکل تحولی در عرصه اطلاعرسانی درآمده و سخن از حرکت پیام تنها وابسته به خود پیام نیست، بلکه به تحول معنایی است که در آن صورت میگیرد. نکته قابل تامل در رسانههای نوین نقش مخاطب در تحول معنایی پیام است. نوع استفاده و بهرهگیری مخاطب از پیام و اثرگذاری بر آن تحول معنایی را با شگفتی روبهرو میکند.
این خاصیت در رسانههای غیرنوین هم شاید قابل مشاهده باشد اما به دلیل محدودیت شبکه ارتباطی و ساختار مونولوگی (تکگویی) و ظرفیتهای خاص آنها امکان حرکت پیام محدود و تنها به دایره پیرامونی است و قدرت تسری به سایر شبکهها برایش تنگ است. حرکت پیام و تحول آن و معناسازی گاهی در رسانههای نوین با اصل پیام نیز ممکن است دچار تعارض بشود.
این مهم بیانگر آن است که معنا اسلوب اصلی پیام است حتی نوع رسانه و ترکیب پیامی که در آن ارایه میشود و شهرت یک رسانه به نوع خاصی از انتقال پیام موید همین رویکرد است.
مثلا توییتر رسانه سیاست و سیاستمداران و نخبگان است و اینستاگرام رسانه تصویر و فیلم و... این مفهوم نه به این معنا است که دیگران اجازه استفاده از آن را ندارند بلکه به این معنا است که به این امر شهره هستند! و بار معنایی خاص خود را دارا میباشند. در این میان مک لوهان نیز در قرن بیستم با این عبارت که رسانه پیام است به نوعی به نقش رسانه و پیام و رابطه میان این دو تمرکز کرده است اما برخی از اندیشمندان با این موضوع، چالش دارند ازجمله کسانی که به این مفهوم نقد دارند، بوردیار است. او معتقد است اتفاقا رسانه پیام نیست بلکه وسیله است. بوردیار(5) بر آن است که مکلوهان کارکردهای منفی رسانه را نادیده گرفته است. او با بازاندیشی در مدعای مرکزی مکلوهان مبنی بر اینکه «رسانه پیام است»، آن را بنیان و قاعده ازخودبیگانگی در جامعه تکنیکی مینامد. «رسانه پیام است»؛ این هم به معنای مرگ پیام و هم به معنای مرگ رسانه است، با این تعاریف به نظر میرسد رسانههای نوین دغدغه «بودریار» را برای رسانه تاحد زیادی کاهش داده باشد!
از این رو از آنجا که همواره در انتقال پیام سوالاتی نظیر چه، چگونه، چرا، چطور، کجا، چه زمانی مطرح میشود به نظر میرسد نوع تغییر در ایجاد معنا بیشتر در چگونگی و چه، چطور جای دارد. درواقع رسانههای نوین با ایجاد ظرفیت لازم معانی را در بستر مخاطب تعریف میکنند و مخاطب نیز که در شبکه ارتباطاتی جای دارد که این شبکه ارتباطی را رسانه نوین (رسانه موردنظر) برایش بیشتر تعریف کرده است.
رسانههای نوین تصویر روشنی از خواست و اراده مخاطب را به نمایش گذاشته که با انتخاب روبهرو است. انتخاب رسانه مورد نظر یعنی پیام دریافت شده و اتصال به آن یعنی آمادگی برای حرکت پیام در قالب شبکه ارتباطی مخاطب در کنار تغییرات معنایی که ممکن است صادرکننده و حتی حملکننده پیام را نیز با شگفتزدگی روبهرو کند. رویکرد بوردیار(6) به رسانه دروانمایی یا وانمودی اکنون با تحولی جدی روبهرو شده و پیام از دست صادرکننده خارج و تصویری دیگر از خود را با اتکا به رسانه تحول بخشیده است. به عبارتی از آنجا که برمبنای دیدگاه مارشال مک لوهان رسانه پیام است؛ پیام در انتخاب نوع رسانه و ظرفیت آن و پلتفرمی که برای انواع رسانه وجود دارد ارسالکننده پیام است فارغ از ظرفیتهای انتقالی آن. لذا پیام به دو گونه حرکت میکند نخست از طریق ظرفیت پلتفرمی رسانههای جدید و دوم از نوع اثرگذاری مخاطب بران و قابلیت انتشاری که در دست مخاطب است!
با توجه به این مهم کاستلز نیز گسترش اینترنت را موجب پدیدار شدن شکل نوینی از ارتباط تعاملی میداند و بر این باور است که ارتباط همزمان و امکان ارسال پیام به طور محدود یا وسیع در درون شبکه ارتباطی اینترنت، مرزهای نوینی را در ارتباط تعاملی گشوده است. در فرآیند این ارتباط تعاملی، کاربران قادرند نوع پیامهایی که مایلند دریافت کنند تعریف کنند و به کنش بپردازند(7). اینجا پیام است که مفهوم کاربری و مخاطبی را در رسانه نوین معنا میکند و رسانه در نقش پیام قادر است شبکه پیامرسانی را نه تنها تعریف کند بلکه برای معناسازی و مفهومسازی، جنبش حرکتی پیام را تازهتر و نوتر کند.
درواقع از آنجا که حرکت کارکرد زایشی دارد و قادر است پیام را از واماندگی و کهنگی خارج کند به نظر میرسد این مهم در ر سانههای نوین با ایجاد جنبش حرکتی در پیام و معناسازی به سرانجام رسانیده شده است.
با این نگاه به نظر میرسد از آنجا که رسانههای نوین نه تنها از لحاظ فناوری، بلکه از نظر انعطافپذیری بیان و ترتیبات نهادی، با درجات تصاعدی قابلیت برنامهریزی مختلفی دارند و در تعامل انسانها هر کدام شرایط و جایگاه ویژه دارا هستند این فرصت را به پیام میدهند که حرکت خود را از مبدا به مقصد طی کند و در عین حال تغییرات خاص مخاطب را نیز با خود همراه کند. در واقع از آنجا رسانهها نهادهایی هستند که بازشناسی جامعه را در یک مقیاس وسیع در طول زمان و فضا تسهیل میکنند لذا فرصت تحول پیام را نیز فراهم میکنند و هر نوع و مرحله جدید از انتقال پیام با توجه به قابلیت رسانه شکل میگیرد.
پاورقی
1- متن پاورقی در اصل فایل موجود نیست
2- David Berlo
3- Berlo, David. (1960). The process of Communication. Michigan State University/ New York: Rinehart and Winston.
4- رید بلیک، طبقهبندی مفاهیم در ارتباطات، ترجمه مسعود اوحدی، ص 24
5- https: //www.dinonline.com/
file: ///C: /Users/mneja/Downloads/kimiahonar-v2n8p59-en.pdf
6- buriar
7- کستلز37، 2009، ص54-57
دیدگاه تان را بنویسید