کد خبر: 558919
|
۱۴۰۱/۰۳/۳۰ ۱۱:۰۰:۱۹
| |

علی میرزامحمدی، فعال رسانه ای:

بین بهره هوشی مجرمان با نوع جرایم رابطه معناداری وجود دارد

بین بهره هوشی مجرمان با نوع جرایم رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس، ارتکاب جرایم سازمان‌یافته و پیچیده، نیازمند افرادی باهوش است. عبارت «هوش سیاه» بازتاب‌دهنده رابطه بین بهره هوشی بالا با جرایم پیچیده است.

بین بهره هوشی مجرمان با نوع جرایم رابطه معناداری وجود دارد
کد خبر: 558919
|
۱۴۰۱/۰۳/۳۰ ۱۱:۰۰:۱۹

علی میرزامحمدی، پژوهشگر و فعال رسانه ای، طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: در ماه‌های اخیر خبرهایی از دستگیری مجرمانی منتشر می‌شود که در سال‌های پیش جزو نخبه‌های دانشگاه‌های معتبر کشور بوده‌اند. دانشجویان نخبه‌ای که می‌توانستند با توانمندی‌های ذهنی و نوآوری‌های خلاقانه خود به رونق صنعت، اقتصاد، دانش و فرهنگ این کشور خدمت کنند امروز به کلاهبرداران و مجرمان حرفه‌ای تبدیل شده‌اند.

این نوشتار تاملی آسیب‌شناختی است بر این پدیده اجتماعی.  بین بهره هوشی مجرمان با نوع جرایم رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس، ارتکاب جرایم سازمان‌یافته و پیچیده، نیازمند افرادی باهوش است. عبارت «هوش سیاه» بازتاب‌دهنده رابطه بین بهره هوشی بالا با جرایم پیچیده است. جرایم رایانه‌ای، جرایم طراحی‌شده و جرایم مبتنی بر آزمایش‌های شیمی و تقلب‌های علمی نمونه‌ای از جرایمی هستند که عبارت هوش سیاه را درباره آنها می‌توان به کار گرفت. اما سوال این است که کدام شرایط اجتماعی، نخبه‌های دانشگاهی را به جای خدمت به کشور به ورطه جرایم سازمان‌یافته و «اسارت هوش سیاه» می‌کشاند؟

قانون‌شکنی و قانون‌گریزی نخبه‌ها را در ساختار اجتماعی ناکارآمد، بی‌سازمانی اجتماعی و شرایط آنومی می‌توان تبیین نمود. با الهام از «رابرت مرتون» جامعه‌شناس امریکایی، رفتارهای نابهنجار و ضد ارزش را می‌توان محصول ناهماهنگی بین اهداف و ابزاری تلقی نمود که جامعه برای رسیدن به آنها در نظر می‌گیرد. بر این اساس در یک جامعه پایدار، میان اهداف اجتماعی و راه‌های پذیرفته شده از سوی عامه مردم برای دستیابی به آنها تعادل وجود دارد. نخبه‌های دانشگاهی پس از پایان تحصیلات تلاش می‌کنند تا متناسب با استعداد و توانمندی خویش، با ابزارهای موجود به اهداف ارزشمند اجتماعی دست یابند. شغلی مناسب با درآمد کافی، ازدواج به موقع و فرزندآوری، ماشین و مسکن مناسب و تفریح و سرگرمی، نیازهای اولیه آنها برای یک زندگی است.

اینکه در کدام بازه زمانی، تحقق این نیازها در آینده عملی خواهد شد، از اهمیت زیادی برخوردار است. بیشتر نخبه‌های دانشگاهی که این بازه زمانی را در داخل کشور بسیار طولانی و دست‌نیافتنی تصور می‌کنند به فکر مهاجرت می‌افتند اما در این میان برخی نخبه‌های دانشگاهی در دام وسوسه‌های هوش سیاه گرفتار می‌شوند و برای رسیدن به نیازهایی که جامعه آنها را ارزشمند تلقی می‌کند و کوتاه کردن بازه زمانی رسیدن به اهداف ارزشمند زندگی، راهکار را در پیوستن به باندهای تبهکاری و کلاهبرداری و ارتکاب جرایمی می‌دانند که افراد مجرم با هوش متوسط از انجام آنها عاجزند.

علاوه بر بازه زمانی طولانی تحقق اهداف ارزشمند، نخبه‌ها شاهد افرادی هستند که با هوشی پایین‌تر و با حداقل تلاش، تنها به واسطه روابط و موقعیت‌های انتسابی و نه اکتسابی به همین اهداف دست یافته‌اند. در چنین حالتی رابطه بین «تلاش‌های مشروع و قانونی با کسب موفقیت»، معناداری خود را از دست می‌دهد. این مساله به ویژه درباره افراد با بهره هوش بالا، حساسیت به تبعیض اجتماعی را به‌شدت افزایش می‌دهد. اختلال در رابطه «هوش با موفقیت» و «تلاش با موفقیت» از عوامل مهم افزایش احساس تبعیض اجتماعی در جامعه ایران است که تاثیرات عمیقی بر بخش‌های مختلف جامعه به ویژه نقش بی‌بدیل نخبه‌ها دارد که نتیجه آن در خوشبینانه‌ترین حالت انزوای نخبه‌ها و مهاجرت آنها و در بدبینانه‌ترین حالت کشیده شدن نخبه‌ها به باندهای تبهکاری و دام‌های هوش سیاه است.

درجامعه فعلی ایران؛ خواست‌ها و نیازهای اجتماعی، تناسب معقولی با وسایل و امکانات برای برآوردن آن نیازها و خواست‌ها ندارد. در این جامعه، بر اهدافی مانند اشتغال، تشکیل خانواده، فرزندآوری، خوش‌خلقی با اعضای خانواده، تعهد به ارزش‌های اخلاقی ایرانی-اسلامی تکیه و به آن پافشاری می‌شود، بدون اینکه وسایل و تمهیدات و امکانات رسیدن به این اهداف تقریبا برای اغلب افراد جامعه فراهم شده باشد. در چنین جامعه‌ای، گسترش و شیوع انواع مشاغل و فعالیت‌های غیرقانونی قابل پیش‌بینی است. نکته مهم دیگری که در ارتباط با نخبه‌ها و شکاف بین اهداف و ابزارهای کسب موفقیت در رسیدن به اهداف وجود دارد این است که این شکاف به تدریج پیوند نخبه‌ها را با جامعه تضعیف کرده و آنها را از تعامل با کارگزاران مشاغل قانونی به تعامل و معاشرت با قانون‌شکنان می‌کشاند.  بر اساس آنچه آمد، تا زمانی که شکاف بین اهداف و ابزارهای قانونی رسیدن به آنها در جامعه ایران کاهش پیدا نکند، نمی‌توان امیدوار بود که برخی نخبه‌های دانشگاهی در نتیجه وضعیت فعلی به ورطه جرایم سازمان‌یافته و «اسارت هوش سیاه» گرفتار نشوند. کاهش وضعیت فعلی جامعه ایران، نیازمند تغییر در رویکردها و سیاست‌گذاری‌های کلان کشور است و تا این رویکردها اصلاح نشود رشد آسیب‌های اجتماعی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها