کد خبر: 560050
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۵ ۰۸:۳۷:۱۲
| |

آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت:

بازداشت سرتیم‌های دهه نودی‌های شیراز نشان داد رویکرد غالب در ذهن متولیان امور، «پاک کردن صورت‌ مساله» است

وقتی خبر بازداشت سرتیم‌های دهه نودی‌های شیراز که در اعتراض به پوشش اجباری در محلی جمع شده بودند را خواندم، باز هم دریافتم که همچنان رویکرد غالب در ذهن متولیان امور، «پاک کردن صورت‌مساله» و تکیه بر آدرس‌های غلطی است که به ادامه همان برخوردهای سلبی و قهری می‌انجامد.

بازداشت سرتیم‌های دهه نودی‌های شیراز نشان داد رویکرد غالب در ذهن متولیان امور، «پاک کردن صورت‌ مساله» است
کد خبر: 560050
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۵ ۰۸:۳۷:۱۲

آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: زمانی که دختر معروف به «سحر تبر» یا دختر دیگری به نام «مائده» بازداشت شدند، نوشتم چشم‌های خود را بشویید و به جای برخوردهای سلبی و قهری به دنبال شناخت جامعه ایران و آنچه در زیر پوست شهرها در جریان است، باشید.

اما وقتی خبر بازداشت سرتیم‌های دهه نودی‌های شیراز که در اعتراض به پوشش اجباری در محلی جمع شده بودند را خواندم، باز هم دریافتم که همچنان رویکرد غالب در ذهن متولیان امور، «پاک کردن صورت‌مساله» و تکیه بر آدرس‌های غلطی است که به ادامه همان برخوردهای سلبی و قهری می‌انجامد. رویکردی که ۴۳ سال است همچنان مسوولان و سیاست‌گذاران اصرار بر اجرای آن دارند. من البته در همه نوشته‌های پیشین به تمرکز بر رویکردها و رفتارهای ایجابی اصرار داشتم، اما مساله را باید فراتر از پوشش زنان دید. این درست است که برای مسائل و ‌مشکلات فرهنگی باید راهکارهای فرهنگی ارایه داد، اما لازمه این رویکرد هم این است که به این پرسش مهم پاسخ دهیم که مگر دستگاه‌های فرهنگی و رسمی ایران طی این ۴۳ سال از هر آنچه که داشتند برای ترویج و توجیه پوشش اجباری استفاده نکردند؟ از صدا و سیما گرفته تا کانون‌های رسمی تعلیم و تربیت و شهرداری‌ها و سازمان تبلیغات و... مگر فریاد نمی‌زنند که حجاب محدودیت نیست و مصونیت است؟ چه اقدام ایجابی دیگری برای آموزش و ترویج پوششی که نامش را اسلامی گذاشته‌اند، باید انجام می‌شده که مغفول مانده است؟ یا اینکه روش‌های قهری و سلبی اساسا خود مانعی برای تاثیر‌گذاری رفتارهای ایجابی شده است؟! در مورد هر یک از این گزاره‌ها نمی‌توان پاسخ دقیقی داد و هر یک نیازمند پژوهش‌های جداگانه‌ای است، اما هر چه هست به‌رغم همه اقداماتی که طی این ۴۳ سال انجام شده، اعتراض به پوشش اجباری به یک مقاومت مدنی تبدیل شده است و جمع شدن اعتراضی دهه نودی‌ها خود یک نماد روشن از این مقاومت است. علاوه بر این طی سال‌های گذشته نماد پوشش اجباری نیز دستخوش تغییرات شکلی غیر قابل انکاری شده است. به عنوان مثال اگر در دهه‌های اول انقلاب نماد بدحجابی بیرون بودن موی زنان بود، کم‌کم به چکمه و ساپورت تغییر شکل داد.

حالا اما موضوع فراتر رفته و تبدیل به یک مقاومت مدنی در ابعاد متفاوتی مانند دختران خیابان انقلاب و حتی درگیری‌های مردان با گشت ارشاد و نیروی انتظامی شده است که آخرین نمونه آن را در درگیری پارک پردیسان دیدیم. به راستی چرا به‌رغم این همه دستگاه عریض و طویلی که برای القای پوششی خاص به زنان راه افتاده، این مقاومت مدنی، ابعاد گستره‌تری پیدا کرده است؟ آیا با دادن این آدرس که عده‌ای در بیرون از مرزهای ایران اتاق فکر راه انداخته‌اند و... می‌توان صورت‌مساله را ساده‌سازی یا پاک کرد؟ طبیعی است که آنها سعی می‌کنند با شناخت شکاف‌های ایران موج‌سواری‌های خود را داشته باشند، اما آیا راه‌حل مساله شناخت و پذیرش این شکاف‌ها و تلاش برای ترمیم آنهاست، یا اینکه برای هر اعتراضی با این اتهام دنبال راهکار امنیتی بروید؟ چرا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که در سال ۹۷ انجام شد، توجهی نمی‌شود؟ آیا وقت آن نرسیده که حجاب یا پوشش زنان را ذیل جایگاه زنان ایران در اقتصاد و سیاست و اشتغال و کسب و کار و... ببینید تا پی ببرید که چرا اعتراض به پوشش اجباری به یک مقاومت مدنی تبدیل شده است؟ اعتراض به پوشش اجباری حاصل مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌های غلطی است که باعث شده رتبه شکاف جنسیتی ایران همواره در محدوده ده کشور آخر جهان در گزارش مجمع جهانی اقتصاد باشد. حال زنان و دختران ایران دست روی امری گذاشته‌اند که عینی‌ترین حق انتخاب یعنی پوشش آنهاست. نکته پایانی و مهم اما اینکه در مجموع متون دینی و سنت پیشوایان ما نیز شرع در مساله حجاب، بیشتر پشتیبان عرف جامعه و گاهی در مقام اصلاح از نوع توصیه است و نه اجبار، شرع هیچ‌گاه درصدد نفی عرف و هنجارهای مرسوم و ایجاد هنجارهای جدید و نامتعارف نبوده است، به همین دلیل حجاب شرعی که در قانون مجازات اسلامی به آن اشاره شده، معیار و مصداقی ندارد. شرع اگر در برابر عرف و هنجارهای متعارف جامعه قرار گیرد، طبعا نه تنها مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت، بلکه اصل و اساس آن نیز زیر سوال خواهد رفت. بنابراین پیشنهاد مشخص و مکرر من در مورد پوشش اجباری این است برخوردهای سلبی و قهری در مواجهه با پوشش زنان و دختران ایران کنار گذاشته شود و متولیان بپذیرند که هر نوع مداخله حکومتی در این مورد چه از نوع کشف حجاب رضاخانی باشد و چه حجاب اجباری پس از انقلاب ۵۷، با مقاومت زنان ایران مواجه خواهد شد و شکاف‌ها و دوقطبی‌ها را شدت خواهد بخشید. پوشش زنان و‌ مردان ایران برآیندی از عرف و هنجارهای جامعه ایران است. این عرف و هنجار نیز برساختی از مجموعه‌ای از اقتضائات است که مقوله فرهنگ تنها جزیی از آن است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها