کد خبر: 578192
|
۱۴۰۱/۰۷/۲۵ ۱۵:۳۵:۴۰
| |

زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

کارکرد اصلی رسانه خوانش روایت‌هاست

زهرا نژادبهرام نوشت: کارکرد اصلی رسانه خوانش روایت‌هاست، اما خود رسانه روایت نمی‌سازد، بلکه روایت را بازنمایی می‌کند و روی آن نورافکن می‌اندازد.

کارکرد اصلی رسانه خوانش روایت‌هاست
کد خبر: 578192
|
۱۴۰۱/۰۷/۲۵ ۱۵:۳۵:۴۰

زهرا نژادبهرام در یادداشتی با عنوان «رسانه روایت‌ساز است یا روایت‌نگار یاروایت ‌نگر؟» در روزنامه اعتماد نوشت: کارکرد اصلی رسانه خوانش روایت‌هاست، اما خود رسانه روایت نمی‌سازد، بلکه روایت را بازنمایی می‌کند و روی آن نورافکن می‌اندازد. در این چارچوب رسانه نقش کنشگری دارد، کنشگری که می‌تواند با برجسته‌سازی آن بخش یک خبر یا واقعه بستر بازنمایی روایت آن را فراهم کند. به عبارتی رسانه روایت‌ساز نیست، بلکه روایت‌بین و روایت‌گزین است.

با این نگاه رسانه‌های نوین در این امر کوشاتر و پرنفوذترند، شاید یکی از علل اصلی آن سرعت انتشار و آن دیگری هوشمندی این رسانه در انتخاب روایت خبر است. از این‌رو می‌توان رسانه‌های نوین را روایت‌نگری که روایت‌نگاری می‌کند، نامید یعنی امکانی که می‌تواند با نگریستن به روایت‌های گوناگون روایت مورد نظر خود را انتخاب و در نگارش آن دخالت کند. از این‌رو کنشگری رسانه تایید شده است، اما اینکه این روایت‌نگری و روایت‌نگاری منطبق بر شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است، رسانه در عرصه کنشگری در این فضا روایت‌ها را نظاره کرده و روایت مورد نظر را با توجه به شرایط ایجاد شده گزینش می‌کند و در نشر و انتشار و نگارش آن وارد عرصه می‌شود. از این‌رو کارکرد آن بسیار متفاوت از نقش کنشگری بدون نگرش و ایده است. رسانه با توجه به جایگاه و نوع وابستگی و مالکیت در این گزینش محدودیت‌هایی دارد که شاید در عرصه رسانه‌های نوین این مهم قابل مشاهده نباشد. نقش کنشگری رسانه‌های نوین در کنار مخاطب علاقه‌مند به آن که امروزه عرصه‌های جهانی را طی کرده، نوعی ارتباط دوجانبه برای گزینش روایت و بازنمایی آن ایجاد کرده است.

ذهن مخاطب دیگر زیر سلطه رسانه نیست، بلکه مخاطب با رسانه‌های نوین زیست جهان مشترکی را رقم زده‌اند که تعیین سهم هر کدام بسیار دشوار است، اما آنچه آشکار است دو کنشگر قوی در عرصه روایت‌ها از خبرها و واقعه‌ها وارد میدان شده‌اند که هر کدام از قدرتی برخوردارند که می‌تواند بر روایت انتشار یافته یا ترند شدن یک روایت اثرگذار باشد. از این‌رو شاید بتوان گفت به‌رغم آنکه رسانه‌ها در برجسته‌سازی و چارچوب‌سازی گام‌های بلندی را بر می‌دارند، اما نکته کلیدی در تفاوت میان رسانه‌های جریان اصلی و رسانه‌های نوین در تمرکز بر هویت برجسته‌سازی است. تلاش برای چارچوب‌سازی در این رسانه‌ها نیز صورت  می‌گیرد، اما به دلیل تنوع منابع و ضرورت موثق بودن منبع رسانه‌های نوین نمی‌توانند روی این مهم تمرکز کنند، هر چند دیده شده که اتفاقاتی در امر چارچوب‌سازی در این عرصه به وقوع پیوسته، اما نتوانسته به مسیر مورد نظر وارد بشود. از این‌رو روایت‌سازی و روایت‌نگاری و روایت‌نگری همان بستری است که رسانه‌های نوین را در برخی موارد به دلیل استقبال مخاطب و مشارکت آن دست برتری را به دست گرفته است.

روایت‌نگری و روایت‌نگاری دو عنصر اصلی در رسانه است که کارکرد آن را به حوزه برجسته‌سازی متصل می‌کند و فرصت این را برای مخاطب می‌دهد که با اتصال به این دو مهم فضای رسانه‌ای را جریان بدهد. استقبال مخاطب، موثق بودن و بازنشر سریع و اعمال نظر روی واقعه یا روایت نشر یافته قادر است با قدرت بستر حرکت را تسهیل و تسریع کند. قدرت انتشار این نوع روایت به دلیل اتصال به واقعه و نورافکن انداختن به روی آن بخش مورد نظر در واقعه و وجود شبکه‌های ارتباطی متنوع کارکرد روایت‌نگری و روایت‌نگاری را برای این نوع رسانه بیشتر ساخته است. در جریان اصلی رسانه مفهوم روایت‌سازی بیشتر مورد توجه بوده است شاید یکی از دلایل اصلی آن محدودیت‌های ارتباطی و یکسویه بودن انتقال اطلاعات بود.

در مطالعه‌ای که روی فوت مرتضی پاشایی خواننده پاپ صورت گرفته نکته قابل تامل پیشتازی شبکه‌های مجازی از جریان اصلی در انتشار و تولید محتوا موید این مهم است. نکته مهم در این مطالعه روایت‌نگاری و روایت‌نگری در شبکه‌هاست یعنی روایت‌سازی از پاشایی صورت نگرفته، بلکه بیماری، کارهای هنری و ارتباطات شبکه‌ای و... جملگی واقعیت‌های موجود او بوده که نورافکن رسانه‌های نوین و شبکه‌ها را به سوی خود جلب کرده و روایت شکلی عینی پیدا کرده و در مراسم تدفین وی موجی از جوانان و علاقه‌مندان را با خود همراه کرد که به پدیده نوینی برای جامعه مبدل شد. نقطه کانونی ذائقه مخاطب در ایجاد فرصت برای نگاه به روایت و نگارش آن است نه تولید آن، چون مخاطب شبکه‌ای واقعی‌تر از آنچه به عنوان ابزار ارتباطی به ‌کار می‌گیرد (رسانه‌های نوین در فضای مجازی) وجود دارد و قادر است فضای واقعی و مجازی را به هم متصل کند. به همین رویکرد در جنبش تسخیر وال‌استریت نیز به‌رغم بایکوت جریان اصلی رسانه این جنبش با رویکرد متفاوت رسانه‌های نوین (وبلاگ و توییتر) به 5 موضوع اصلی درآمد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها