زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاحطلب:
رسانههای نوین بستری برای دستیابی کامل به آزادی بیان است
زهرا نژادبهرام نوشت: رسانههای نوین بستری برای تحقق آرزوی دیرین بشری برای دستیابی کامل به این حق (آزادی بیان) است و این مهم فرصتی برای نگرشی دوباره است! نگرش به حقوق بشر و جامعه و رسانه!
زهرا نژادبهرام در یادداشتی با عنوان «رسانههای نوین و آزادی بیان» برای روزنامه اعتماد نوشت: از جدیترین موانع برای تحقق آزادی بیان غیرشفاف بودن یا بسیط بودن قوانین است، از این رو از آنجا که آزادی بیان برگرفته از 5 زیربنای اصلی یعنی آزادی اطلاعات، آزادی دسترسی به اطلاعات و... است توجه به حدود و دامنه آن امری جدی محسوب میشود. آزادی بیان از حق طبیعی انسان دریافت شده و جزو حقوق طبیعی است که با تولد انسان ایجاد میشود اما این حق گذشته از آنکه منبع طبیعی دارد، منبع حقوق بشری نیز دارد. براساس اسناد حقوق بشری آزادی بیان از آزادیهای اساسی در جوامع محسوب میشود، از این رو توجه به این مهم در قالب رسانه که بنیادیترین جایگاه برای تحقق آن است، قابل تامل است.
آشنایی با حق آزادی بیان و بهرهبرداری از آن از لوازم جامعه دموکراتیک است. جامعه باید با ظرفیتها و آثار آن ارتباط برقرار کند و فرصت بهرهبرداری از آن را پیدا کند. امروزه با تولد رسانههای نوین و تحولات فناورانه مساله حق آزادی بیان به صورتی متفاوت در دسترس همگان قرار گرفته است. رسانههای نوین با اتکا به ظرفیتهای متعدد سرعت، در دسترس بودن، آزادی بهرهبرداری، کمهزینه، عدم تعلق مالکیتی و... بستری برای ایجاد بیان آزاد شهروندان ایجاد کردهاند.
آنان با اتکا به این ظرفیت در بستر فضای مجازی فرصتهای دور مانده انسانها برای بیان دیدگاهها را گشودهاند، اما نکتهای که در آن قابل تامل است، این است که بهرهبرداری از این حق تحقق یافته است؟! به نظر میرسد مساله آزادی بیان در این رسانهها تحقق یافته است، اگرچه این مهم تاحدودی در رسانههای جریان اصلی دردسترس هست اما مسائل متعددی نظیر مالکیت، دیدگاههای صاحبان مالکان و جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی آنها به همراه نظارت خاص توسط سازمانهای و... مانع تحقق این مهم به صورت کامل میشد؛ اما در رسانههای نوین این مساله توانسته تا حدود زیادی برطرف شود و بستر گفت و شنود و طرح مسائل در آزادی کامل صورت گیرد.
با این رویکرد رسانههای نوین در جایگاهی متفاوت به تریبون آزادی بیان مبدل گشته است و این فرصت را برای همه انسانها فراهم آورده که فارغ از ظرفیتهای متفاوت اجتماعی و فرهنگی از این بستر استفاده کنند.
آزادی بیان فرصتی کمنظیر برای رشد استعدادها و فرصت تعامل و دریافت بازخورد از نظرات است. انسانها با بهرهگیری از این آزادی بخشی از نیازهای فردی و اجتماعی را در چارچوبی که خود بنیان میگذارند را تعریف میکنند.
نکته قابل توجه در این مهم ضرورتها و الزامات این حق در رسانههای نوین است. صفحه رسانههای نوین امروزه با عینیت بخشیدن به عناصر آزادی بیان نظیر: عدم محدودیت آزادی بیان به مرزها، بیان هر نوع اطلاعات و نظر، حق جستوجو کردن و ابراز عقیده و اشاعه نظر، آزادی کامل همه افراد از آزادی بیان، مکلف بودن دولتها به احترام به آزادی بیان و... فرصتی کمنظیر را ایجاد کردهاند و ظاهرا حق آزادی بیان که مقولهای دیررس و در عین حال حیاتی برای جامعه است امروزه توانسته تحقق پیدا کند.
اما نکاتی خاص در آن وجود دارد که باید موردنظر باشد؛ نخست آنکه این آزادی با آزادی دیگران در تعارض نباشد و سلب امنیت آنها را نکند نظیر آنچه از سوی گروههای تروریستی و ترویجکنندگان خشونت صورت میگرفت، دوم آنکه در راستای اخلاق عمومی جامعه بشری باشد و در بستر آنچه اخلاق بشری آن را نهی میکند تعریف نشود و سوم آنکه افراد در برابر آنچه میگویند مسوولیتپذیر باشند.
با این نگاه و اصول اساسی آزادی بیان و نقشی که فضای مجازی در نشر آن دارد هر نوع اعمال محدودیت اگر در چارچوب ذکر شده نباشد مخل آزادی بیان است. براساس قوانین جهانی در صورت بروز اختلالاتی نظیر تبعیض و خشونتآفرینی و تروریسم و رویکردهای غیراخلاق بشری دولتها مکلف به ایجاد چارچوب شفاف و محدود و پاسخگو در تبیین قوانین هستند. هر نوع مسدودسازی بدون آنکه مصادیق قانونی آن در این چارچوب قانون تعریف شود به نوعی آزادی بیان را با چالش روبهرو میسازد، از این رو تبیین رویکردی فراگیر بر احترام به این بستر که آزادی بیان را تحقق بخشیده قادر است فرصتهای یگانه آن را تحول ببخشد.
آزادی بیان در حقیقت سنگ بنای حقوق بشر است که بیتوجهی به آن اکنون که رسانههای نوین قادر به تبلور آن شدهاند برای جامعه دموکراتیک و توسعهگرا نگرانکننده است، لذا صیانت یا مسدودسازی به معنای محدودسازی این آزادی مگر در موارد ذکر شده با مصادیق روشن، بستر تحقق این آزادی را در جوامع با انسداد روبهرو میکند. ظرفیتی که بشر در هزاره سوم پس از میلاد توانسته فرصت تولد دوباره آن را ایجاد کند.
خود تنظیمی از ابزارهای مهمی است که میتواند ضمن پاسداشت حق آزادی بیان و رسانههای نوین در ایجاد بستر برای آن امکان توجه به چهار محور ذکر شده در بالا را تحقق ببخشد. بسیاری از جوامع با درنظر گرفتن اصل پایههای آزادی بیان این مهم را جدی تلقی کردهاند که آگاهیرسانی و آموزش از عناصر اصلی برای توجه به اصول و ارزشهای بنیادین بشری قادر است خطرات احتمالی آزادی بیان را کاهش دهد.
اقداماتی که برخی از این رسانهها در جهت فیلترینگ برخی کلمات یا تصاویر و فیلمها در جهت تحقق این مهم به کار میگیرند در مواقعی نشانگر نوعی اعمالنظر یا به عبارتی سیاسی است و در برخی موارد صحیح و قابل اعتنا، با این وجود آزادی بیان ضمن آنکه نیازمند قوانینی شفاف در عرصه فضای مجازی است و به صورت مصداقی باید از سوی نهادهای تنظیمگر مورد نظارت واقع شود نیازمند نظرات کاربران نیز هست کسانی که هویت این نوع رسانهها را معنا کردهاند و فضای لازم برای نشر آن را فراهم میکنند. شاید نظرسنجیها درخصوص این نوع موارد بتواند فرصت کنترلی بهتری را برای حفظ آزادی بیان در این نوع رسانهها ایجاد کند؛ البته ابزارهایی نظیر ریپورت (گزارشدهی) نیز وجود دارد اما آنها نیز به نوعی برای آزادی بیان خطرآفرین است و احتیاج به ایجاد ظرفیتهای نظارتی بالادستی بر این مهم دارد.
درنهایت آزادی بیان فرصت بروز به طور عینی پیدا کرده و این در بستر رسانههای نوین صورت گرفته بهتر است با کمی تامل و دقت از ابزارهای مورد قبول کاربران برای حفظ آن و جلوگیری از بروز برخی نگرانیها و ناهنجاریها استفاده کرد. درنهایت رسانههای نوین بستری برای تحقق آرزوی دیرین بشری برای دستیابی کامل به این حق است و این مهم فرصتی برای نگرشی دوباره است! نگرش به حقوق بشر و جامعه و رسانه!
دیدگاه تان را بنویسید