آقایان تحویل بگیرید؛ من یک زن چادری بودم و حالا دیگر چادر را کنار گذاشتم!
در یکی دو ماه گذشته با زنان (قبلا) چادرپوشی مواجه شدهام که دیگر چادرپوش نیستند.
فردین علیخواه، استاد جامعهشناسی نوشت:
در یکی دو ماه گذشته با زنان (قبلا) چادرپوشی مواجه شدهام که دیگر چادرپوش نیستند.
حجاب اسلامی دارند ولی نه چادر. کنجکاو شدم و از برخی از آنها دلیل را پرسیدم. گفتند وقتی چیزی نمادی میشود که تا به این حد مورد اصرار حاکمیت است و شیوه خشن اشاعۀ آن هم تا به این اندازه در مردم بدبینی و انزجار ایجاد کرده است آنها ترجیح میدهند از این نماد استفاده نکنند. به عبارت بهتر ترجیح میدهند در کوچه و خیابان حامل «یکّهنماد حاکمیت» نباشند.
سال گذشته با یکی از دانشجویان مقطع دکتریام در رشته جامعهشناسی فرهنگی پژوهشی در زمینه زنان چادرپوشِ شیکحجاب داشتیم.
آن تحقیق نشان میداد که در بین زنان چادرپوش(اغلب جوان و میانسال) هم «طیف خاکستری» داریم که اتفاقا تعدادشان کم هم نیست. اینان با تلنگری، ظرفیت آن را دارند تا ضمن حفظ حجاب اسلامی، چادر را کنار بگذارند. جالب آنکه در بین زنان چادرپوش گروهی هم بودند که از «چادر اجباری» شِکوه و شکایت داشتند.
این گروه اغلب به اصرار خانواده، پافشاری شوهر، الزام محیط شغلی، فشارهای ناشی از زندگی در محیط کوچک و در نهایت عادت به چادر، چادرپوش بودند.
در روزهای گذشته اخبار ناگوار و بسیار مأیوسکنندهای از شیوههای خشن گسترش حجابِ مورد حمایت حاکمیت در رسانهها خواندم. با دیدن تصاویر، همیشه بُهتی ناشی از ناباوری به سراغم میآید. متأسفانه حاکمیت حجاب را همچنان مانند نخ ژاکتی پشمی میبیند که اگر یک نخ آن کشیده شود همه ژاکت از هم میپاشد. در هر صورت پیامدهای این شیوه غیرعقلانی به تدریج دارد خودش را در بین همان«طیف خاکستریِ» چادرپوش نشان میدهد.
خیلی کوتاه میگویم. گمان و پیشبینی جامعه شناختی من این است: اگر حاکمیت با همین فرمان پیش برود آن طیف خاکستری که دیگر چادرپوش نیست به حجاب اسلامی نیز پایبند نخواهد ماند. گذشت زمان این را نشان خواهد داد، البته نه زمانی طولانی.
دیدگاه تان را بنویسید