کد خبر: 626891
|
۱۴۰۲/۰۵/۱۹ ۰۲:۲۰:۰۰
| |

اوپنهایمر؛ آیا اینشتین در ساخت بمب اتم نقش داشت؟

در فیلم تازه کریستوفر نولان، اینشتن و اوپنهایمر باهم مکالمه دارند. آیا واقعا انیشتن در ساخت بمب اتم نقش داشته است؟

اوپنهایمر؛ آیا اینشتین در ساخت بمب اتم نقش داشت؟
کد خبر: 626891
|
۱۴۰۲/۰۵/۱۹ ۰۲:۲۰:۰۰

«حالا وقت آن رسیده که که با عواقب دستاوردت روبرو شوی.» این جمله‌ای است که آلبرت اینشتین، فیزیکدان برجسته، در یکی از صحنه‌های پایانی فیلم اوپنهایمر خطاب به این دانشمند آمریکایی می‌گوید.

به گزارش انتخاب، این فیلم داستان رابرت اوپنهایمر،‌ «پدر بمب اتم» را روایت می‌کند که در دهه ۱۹۴۰ میلادی مسئولیت پروژه منهتن برای ساخت اولین بمب هسته‌ای را برای دولت آمریکا بر عهده داشت.

در این فیلم اینشتین در سال‌های پایانی عمرش و در دوره‌ای تصویر شده که همراه با اوپنهایمر در موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون مشغول به کار بود. رابرت اوپنهایمر از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۶ مدیر این موسسه بود.

این دو نفر از مهم‌ترین و برجسته‌ترین دانشمندان زمان خود بودند اما تفاوت‌های قابل توجهی داشتند،‌ هم از نظر دیدگاه علمی و هم از این نظر که تحقیقات آنها چگونه می‌تواند به جهان خدمت کند یا به آن آسیب بزند.

اوپنهایمر سال ۱۹۶۵ در کنفرانسی در شهر پاریس که به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت اینشتین برگزار شده بود، گفت: «ما از نزدیک با هم کار می‌کردیم و نوعی دوستی هم بین ما وجود داشت.» 

در فیلمی که کریستوفر نولان ساخته، این دو فیزیکدان مکالمه‌ای دارند که هر چند برای داستان فیلم نوشته شده و واقعی نیست، اما بازتابی از رابطه‌ای است که در آن اوپنهایمر غرق در تناقض‌هایش به دنبال توصیه‌ای پدرانه از انیشتین است.

واقعیت این است که با وجود اختلافات بسیاری که این دو دانشمند داشتند، برای یکدیگر احترام قائل بودند.

زمانی که رابرت اوپنهایمر جوان در دهه ۱۹۲۰ میلادی در رشته فیزیک نظری فارغ‌التحصیل و بعد از آن به یکی از متخصصان این رشته تبدیل شد، اینشتین، جایزه نوبل فیزیک خود را برده بود و به دلیل طرح نظریه نسبیت عام در سال ۱۹۱۵ و کارهای دیگرش یکی از شناخته‌شده‌ترین دانشمندان جهان بود.

اینشتین در دوره آزار و اذیت یهودیان در آلمان، اروپا را ترک کرد و سال ۱۹۳۲ در دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی مستقر شد و در آن جا پژوهش‌هایش را ادامه داد.

در ماه اوت سال ۱۹۳۹ نامه‌ای را خطاب به فرانکلین دلانو روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا کرد که همکارش لئو زیلارد نوشته بود و در آن به کاخ سفید هشدار داده بود که آلمان ممکن است با استفاده از یافته‌های دانشمندان کشورهای اروپایی درباره شکافت هسته‌ای اورانیوم، به بمب اتم دست پیدا کند.

گفته می‌شود که این نامه در نهایت به راه‌اندازی «پروژه منهتن»، پروژه بسیار محرمانه ساخت بمب اتم منجر شد که دولت آمریکا در سال ۱۳۴۲ رابرت اوپنهایمر را در راس آن قرار داد. او در آن زمان یکی از برجسته‌ترین دانشمندان این حوزه بود.

بنا بر روایت منابع مختلف، اینشتین ۶۴ ساله به دلیل آلمانی بودن و باورهای چپگرایانه‌اش، در این پروژه نقشی نگرفت. اما علاوه بر اینها درک و بینش متفاوت او و اوپنهایمر از نظریه‌های فیزیکی و اختلاف نظر آنها هم در دخیل نکردن اینشتین در این پروژه نقش داشت.

کای برد و مارتین شروین در کتاب زندگی‌نامه اوپنهایمر به نام «پرومته آمریکایی: پیروزی و تراژدی رابرت جی. اوپنهایمر» که فیلمنامه نولان هم بر اساس آن تهیه شده، نوشته‌اند که این فیزیکدان آمریکایی، اینشتین را «به عنوان یک قدیس حامی فیزیک و نه یک دانشمند در حال کار و فعالیت» می‌دید.

کریستوفر نولان، کارگردان فیلم تلاش کرده در فیلمش نوع رابطه‌ای را که بین این دو نفر وجود داشته به تصویر بکشد. او به نیویورک تایمز گفت: «من رابطه آنها را این طور دیدم که یکی استادی است که جایش را غصب کرده‌اند و کارش را دانشمند جوان‌تر بر عهده گرفته است.»

بعد از آزمایش موفق اولین بمب اتم،‌ و در پی آن بمباران مرگبار و فاجعه‌بار هیروشیما و ناگازاکی در اوت ۱۹۴۵، اوپنهایمر با این مشکل اخلاقی روبرو شد که نتیجه کار او نه به عنوان اهرمی برای تهدید دشمن،‌ بلکه به عنوان یک سلاح کشتار جمعی به کار گرفته شده است.

دانشمندان مختلف، از جمله اینشتین، زیلارد و دیگران، بمباران شهرهای ژاپن را محکوم کردند چون به باور آنها آن کشور قبل از آن هم در واقع شکست خورده بود.

در روایت فیلم نولان می‌بینیم که چگونه اوپنهایمر تلاش می‌کند دولت آمریکا را قانع کند که برای به کار گرفتن فناوری ساخت او محدودیت‌هایی تعیین کند. اما سیاستمداران علیه او بسیج می‌شوند، گذشته‌‌ او از جمله رابطه‌اش با کمونیست‌ها را مورد پرسش قرار می‌دهند و او را خطری برای امنیت ملی جلو می‌دهند، تا جایی که مجبور می‌شود در مقابل یک کمیته دولتی شهادت دهد.

برد و شروین در کتابشان نوشته‌اند که اینشتین به اوپنهایمر گفته است که او «نباید تن به تعقیب و آزار و اذیت بدهد، چون به کشورش خدمت کرده است». این مکالمه از ورنا هابسون،‌ منشی اوپنهایمر نقل شده است.

با وجود این هابسون می‌گوید اوپنهایمر «عاشق آمریکا بوده» و این عشق «به اندازه عشق او به علم و دانش عمیق بوده است».

به گفته هابسون،‌ اوپنهایمر به او گفته که «انیشتین این موضوع را نمی‌فهمد».

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها