زهرا نژادبهرام:
رویدادها منشأ خوبی برای حیات و سرزندگی شهری است
زهرا نژادبهرام نوشت: رسانه پیامرسان است و رویدادها نیز در نقش رسانه، پیام شهر را به شهروندان منتقل میکند با هر مضمونی که داشته باشد از این رسانه بیشتر استفاده کنیم که منشأ خوبی برای حیات و سرزندگی شهری است!
«رویدادهای شهری و رسانهها» عنوان یادداشت زهرا نژادبهرام برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: رویدادهای شهری رنگ دیگری از رسانه است، فرصتی برای اطلاعرسانی و معرفی بخشهای مختلف روابط شهری که بستری برای خلق مکان متصل به رویداد است. رویدادها اعم از اجتماعی، فرهنگی، سیاسی؛ فضایی از همدلی برای گروهی از شهروندان ایجاد میکند که میتواند صداهای متفاوتی از شهر برای شهروندان باشد. وقوع رویدادها در مکانهای شهری در واقع به خدمت گرفتن مکان برای خلق هویت است، جهت تبیین مکان در راستای رابطه و تعریف عملکردی تازه برای آن. خلق مکان برای وقوع رویداد امری تازه نیست.
در یونان که شاید اولین ساختارهای رویداد مکان تعریف شده مفهومی به نام آگورا قابل مشاهده است. از آگورای یونان با نقشش به عنوان مکانی برای تجارت و بروز گفتمانها تا امروز شاهد شکلگیری مکانهایی در شهرها در بستر رویدادها بودهایم. اصولا مکانها بر پایه وقایعی که در آنها روی میدهد معنا مییابند. به همین دلیل مکان را قسمتی از فضا که به وسیله روابط اجتماعی مشخص میشود، تعریف میکنند. روند کاهشی هویت عرصههای عمومی شهری و مبدلشده آنها به فضاهایی که تنها برطرفکننده نیازهای روزمره افراد است نظیر عبور و مرور و خرید و... موجب شده هویت مکان دستخوش تغییر شود و آن ساختار گذشتهاش با نوعی خلأ روبهرو بشود اما امروزه با رشد رویدادهای شهری مساله بازگشت به هویت مکانها به نوعی کلید خورده و فضا و عرصه عمومی به بستری برای تولدهای تازه در مکان مبدل شده است که شاید بخشی از آن باورپذیری بر نقش رویداد به عنوان رسانه است. اما اینکه این رویداد عنوان رسانه شهری را به خود بگیرد شاید مفهومی نسبتا تازه در ادبیات مکان شهری باشد.
در یکی از مطالعات شهری آمده است، چهار مکانیسم کلیدی در تولید فضای عمومی در شهر کمک میکند. 1- از آنجا که در بیشتر خیابانهایی که فروشگاه دارند مردم معمولا با سرعت عبور میکنند و فرصت کمی برای ارتباط بین مردم وجود دارد اما اگر رویدادی در آنجا وجود داشته باشد ریتم خیابان تغییر میکند و مردم آرامتر حرکت میکنند و ارتباط بیشتری با هم برقرار میکنند. 2- به بیان این مطالعه دومین عامل تعامل است. رویدادها به دلیل توقف افراد در مکان امکان ارتباط را بیشتر میکنند، افراد بیشتر توقف میکنند و با یکدیگر صحبت میکنند. آنها ممکن است بنشینند، یا ممکن است بایستند، اما به احتمال زیاد با یکدیگر تعامل و ارتباط برقرار میکنند.
3- مساله چرخش یکی دیگر از این آثار است. در خیابان معمولا حرکت افراد یکنواخت است اما وقتی رویدادی در مکان به وجود میآید حرکت افراد از یکنواختی خارج میشود و افراد بهطور مداوم درحال چرخش و حرکتهای غیر یکنواخت برای دیدن بسترهای تازه ناشی از رویداد هستند .
4- تغییر در نوع افرادی که از آن مکان عبور میکنند یعنی بافت حرکتی مکان اعم از خیابان یا میدان با وقوع رویدادها متفاوت میشود و نوعی اختلاط از نظر گرایش و فرهنگ و.... ایجاد میکند که تصویری متفاوت از شهر است مثلا علاقهمندان به هنر، ورزش و.... در این رویدادها شرکت میکنند که شاید پیشتر از این مکان ها استفاده نمیکردند.
با این نگاه به رویداد، نقش رسانهای آن بیشتر جلوه میکند، اینکه رویدادها به بلندگویی برای تغییر و اطلاعرسانی و فراخوانی برای جمع شدن افراد برای حل موضوعی خاص گرد هم میآیند یعنی همان کارکرد رسانه. اصولا رسانهها با کارکرد اطلاعرسانی، تبلیغ، سرگرمی نوعی هویت جمعگرایانه را با خود همراه دارد که بهرغم آنکه شاید تنها از یک بستر تولید شود ولی قادر است جمعی را با خود همراه کند و امکانی را برای تعامل و همگرایی میان گروهی از افراد که با آن رسانه در ارتباط هستند فراهم کند. رویدادهای شهری با این نگاه فرصتی برای جمعگرایی گروههایی از شهروندان هستند که در لباس مکان گرد هم میآیند تا با کارکردهای سهگانه رسانهای فرصتی برای تعامل و ارتباط ایجاد کنند.
جالب این است که نوع رسانه شهری از جنس کارکردهای رسانههای نوین است یعنی مشارکت یعنی تعامل یعنی اثرگذاری بر مفهوم پیامی که منتقل میکند و این مهم، کارکرد رویدادهای شهری را بیشتر معنا میکند. به عنوان مثال رویداد عید غدیر در خیابان آزادی و ولیعصر در دو سال گذشته توانست جمع کثیری از هر طبقه و سن و جنس را گرد هم آورد، پیام خود را منتقل نماید و بستری برای سرگرمی و اطلاعرسانی نیز فراهم کند.
البته برخی مکانها نیز به دلیل وقوع رویدادهای تاریخی و سیاسی همچنان هویت رسانهای را برای خود حفظ کردهاند هرچند که آن رویدادها در تاریخ خاصی به وقوع پیوسته مثلا خیابان انقلاب و میدان انقلاب خاطرات انقلاب اسلامی را در خود دارد و به عنوان رسانه ای پویا همچنان به مخاطبان خود این پیام را از انقلاب ارایه میکند یا مکانهایی نظیر میدان بهارستان که سابقه تجمعات سیاسی برای انقلاب مشروطه را داشتهاند و هنوز هم همچون رسانه عمل میکنند و مکان را برای تاریخ خود مبدل به رسانه کردهاند چرا که پیام را همچنان نشر میدهند! یا رویدادهای محلهای که در مکانهای مرکزی محلات برای پیشواز عید نوروز به صورت تجمع دستفروشان و بازارچههای محلی برای فروش کارهای دستی زنان و .... ایجاد میشود و گروههای مختلف مردم را در کنار هم قرار میدهد و شکل خیابان را با توجه به برتری کارکردهای عبوری آن تغییر میدهد. یا رویدادهای ایام محرم به خصوص دهه اول ماه محرم که بخشهای میدانی و خیابانی شهر را به بستری برای وقوع رویدادهای عزاداری مبدل میکند و شهروندان را به سوی خود فرا میخواند!
هدف از بیان این مثالها باور ساختن نقش رویداد به عنوان رسانهای که در پیوستگی با مکان پیام ارسال میکند، است. اگر رویداد را به عنوان رسانه شهری در نظر بگیریم کارکرد آن کمتر از تلویزیونهای بزرگ مقیاس میادین یا بنرها و تابلوهای بزرگ شهری نیست با یک تفاوت و آن ایجاد فرصت تعامل و اثرگذاری بر پیام! در واقع رویدادها همچون یک رسانه پیامهایی را برای مخاطب طراحی و منتقل میکنند تا او را تحتتاثیر قرار داده و وادار به واکنش کنند. چارچوبی که این رویدادهای شهری برای پیامرسانی اعم از فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و مذهبی و... تدارک میبینند به عنوان پیامهای شهری به مخاطبان منتقل میشود! لذا وقتی با رویدادهای شهری به خصوص محلهای روبهرو میشویم پیام آن را به روشنی درمییابیم که محله در حال گفتوگو و پیامرسانی است و این یعنی زنده بودن محله و شهر و سرزندگی و مشارکت! لذا با تاکید بر نقش رسانهای رویدادها؛ مدیریت شهری در همه شهرها باید با تاکید بیشتر برای طراحی رویدادهای محلهای، نقش پیامرسانی آن را مورد توجه قرار دهد و امکان بیشتری برای بروز و ظهور استعدادهای محلهای و تعامل محلهای ایجاد کند و این مهم فرصتی برای کنار هم قرار گرفتن مردم در بخشهای سرگرمی و ... است.
رسانه پیامرسان است و رویدادها نیز در نقش رسانه، پیام شهر را به شهروندان منتقل میکند با هر مضمونی که داشته باشد از این رسانه بیشتر استفاده کنیم که منشأ خوبی برای حیات و سرزندگی شهری است!
دیدگاه تان را بنویسید