نیره خادمی- مستانه فیروزمندی در مواجهه با سوال نخست- احتمالا به عادت معلمی- میخواست به ریز مسائل ونلایفری بپردازد ولی مصاحبه قطع و از او خواسته شد تا جزییات را در سوالات مرتبط بعدی پاسخ دهد. شاید همین درخواست، منجر شد تا وقتی دوباره دوربین و صدا، برای ضبط مصاحبه رفت، در توضیح و توصیف سبک زندگیاش تنها یکی دو جمله ساده بگوید. «ونلایفر به معنی کسی است که در ون زندگی میکند و زندگیاش در ون سپری میشود.» فیروزمندی، معلم ادبیاتی است که ۹ سال پیش در ۴۷ سالگی تصمیم گرفته است سراغ نوع دیگری از زندگی برود. مشروح گفتوگوی فیروزمندی را در ادامه بخوانید و ببینید:
*ونلایفر شاید در ایران واژه یا مفهوم جدیدی باشد و خیلیها با آن آشنایی نداشته باشند. میخواهم اول از شما بپرسم که اصلاً ونلایفر کیست و ونلایفری چطور تعریف میشود؟
ونلایفر به معنی کسی است که در ون زندگی میکند و زندگیاش را در ون سپری میکند.
* شما چرا ونلایفری را انتخاب کردید؟
وقتی خودم را پیش از موعد بازنشست کردم- من یک دبیر هستم- تصمیم گرفتم از ایران بروم و مهاجرت کنم. سه بار برای این کار اقدام کردم ولی موفق نشدم بنابراین تصمیم گرفتم نوع زندگیام را تغییر دهم و بعد از آن هم تصمیم گرفتم به سفر بروم. آن زمان با ماشین سواری به سفر میرفتم و کنار ماشین چادر میزدم. آن سبک هم شرایط خاصی چون نبود امنیت، سرما، گرما، بارندگی و در واقع سختیهای خود را داشت ولی دوباره تصمیم گرفتم که نوع ماشین را عوض کنم و یک ون بخرم که هم از امنیت برخوردار باشم و هم لذت بیشتری ببرم.
بیشتر از همه دنبال یک جو آرامش هستیم
*به طور کلی چه چیزی در ونلایفری برای شما جذاب بود که آن را انتخاب کردید؟
آرامشی که احساس میکردم. شما وقتی در طبیعت زندگی میکنید... چون ما معمولاً در شهر نیستیم و بیشتر در کوه و بیایان و جنگل و جایی دور از دغدغهها و سروصداها هستیم؛ بنابراین بیشتر از همه دنبال یک جو آرامش هستیم.
سفر از کودکی در خون من جریان دارد
*در کودکی و بیشتر در نوجوانی چه نشانههایی از علاقه به سفر و گردشگری و در ون زندگی کردن در شما وجود داشت؟
من از کودکی در سفر بودم و خانوادهای هم داشتم که همگی اهل سفر بودند. اغلب با خانواده به سفرهایی میرفتیم که حدود یک ماه لب رودخانهها چادر میزدند و تابستانها در آن زندگی میکردند یا اینکه یک ماه خانه ای را در ییلاقات اجاره میکردند. به همین دلیل سفر از کودکی در خون من جریان دارد.
خانوادهام با تنها سفر رفتن هیچ مخالفتی نداشتند و خیلی هم خوشحال شدند و استقبال کردند
*بنابراین احتمالاً الآن خیلی نگرانی و مخالفتی نداشته باشند که شما بهتنهایی سفر میروید. نخستین باری که به آنها گفتید چنین تصمیمی دارید چه واکنشی نشان دادند؟
هیچ مخالفتی نداشتند و خیلی هم خوشحال شدند و استقبال کردند. وقتی بستگان الآن هم میشنوند میگویند، به تو افتخار میکنیم از اینکه مستقل هستی، روی پای خودت ایستادهای، به این سفرها میروی و زندگی خود را به این زیبایی سپری میکنی.
*قطعاً همینطور است، این سوال بیشتر به خاطر خطراتی است که احتمال دارد برای هر انسانی پیش بیاید، حالا خیلی هم فرقی نمیکند آن فرد زن یا مرد باشد.
بله خطر قطعاً وجود دارد. ما سعی میکنیم در مکانهایی بمانیم که در آنجا امنیت وجود دارد. من اگر مثلاً وارد شهری شوم و شب بخواهم در آنجا بمانم با پلیس تماس میگیرم. نمونه آن، چند بار پیش آمد و خیلی هم استقبال کردند. با آنها تماس گرفتم و گفتم، خانم تنها هستم، امشب کجا اتراق کنم که امنیت داشته باشم. آدرس دادند و گفتند، گشت ما شبانهروز در محل حضور دارند و میتوانید در همینجا اقامت داشته باشید. اگر محل توقف، بین راه باشد، باید خدمات رفاهی و پمپ بنزینها را انتخاب کنید که احساس امنیت کنید. اگر هم وارد مکانهای پرتی شویم به جایی میرویم که مثلاً الآن فصل سفر است و اکثر کمپردارها یا مسافرها در آنجا هستند.
جایگاهی که باید یک معلم از آن برخوردار باشد وجود نداشت؛ همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم بیشتر از ۲۰ سال کار نکنم
*کمی هم از خودتان بگویید؛ اینکه اهل کجا هستید و تا قبل از اینکه ونلایفر شوید، چه میکردید؟
من اصالتاً اهل بابل هستم و از سال ۶۷ یعنی از بیش از ۳۹ سال پیش به تهران آمدهام. دبیر منطقه ۹ تهران بودم که با ۲۰ سال سابقه خود را بازنشست کردم.
*دبیر ادبیات بودید؟
بله.
*چرا خود را بازنشست کردید؟ دبیری سخت بود؟
نه. به نظر من جایگاهی که باید یک معلم از آن برخوردار باشد وجود نداشت. همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم بیشتر از ۲۰ سال کار نکنم.
کلاً اهل سفر بوده و هستم
*و فکر میکنم ادبیات در علاقه شما به طبیعت هم خیلی موثر بوده است؟
بیتاثیر نیست ولی خودم کلاً اهل سفر بوده و هستم.
*الآن اگر کسی بخواهد ونلایفر شود باید چه ملزوماتی را برای آن در نظر بگیرد؟
برای این کار حتماً باید ون داشته باشید. شما با خودرو شخصی هم میتوانید سفر کنید ولی امنیت مورد نیاز را ندارید بنابراین حتماً باید ون داشته باشید که تمام لوازم مورد نیاز برای زندگی در آن وجود داشته باشد و بتوانید در آن زندگی کنید.
کمپردارها سفر میکنند اما ما دوست داریم دولت و سازمان گردشگری کمک کنند و به ما کارت اتوکمپینگ بدهد
*جز ون چه چیزی نیاز است؟ مثلاً آیا باید مجوزهای خاصی داشته باشید؟
فعلاً که در کشور ما چیزی با عنوان مجوز وجود ندارد. کمپردارها سفر میکنند اما ما دوست داریم دولت و سازمان گردشگری کمک کنند و کلوپ ملی کمپینگ و کاروانینگ، این مشکل را برطرف کند و به ما کارت اتوکمپینگ بدهد که دیگر آن مشکلات و معضلات را نداشته باشیم.
ونلایفری توانایی خاصی نمیخواهد/ همه مردم این توان را دارند و فقط عشق و علاقه است که منجر به شروع آن میشود
*منظورم از ملزومات این بود که لازم باشد برای ونلایفری، توانایی خاصی داشته باشید.
نه توانایی خاصی نمیخواهد. همه مردم این توان را دارند و فقط عشق و علاقه است که منجر به شروع آن میشود.
*برنامهریزی برای هر سفری که میخواهید بروید، چه پروسهای دارد؟ آیا با دوستان دیگری هماهنگ میشوید یا بهتنهایی میروید؟
نه، بهتنهایی میرویم. گاهی هم متوجه میشویم که الآن عدهای از دوستان به سمت کویر یا کرمان میروند ما هم میرویم که دستکم آنجا تنها نباشیم. در کل به مکانهایی میرویم که میدانیم الآن فصل آن منطقه است؛ به عنوان مثال الآن فصل کویر است شما اگر با سواری، چادر بردارید و کویر مرنجاب، مصر یا هر جای دیگری بروید، میدانید که خیلی از افراد، کمپردار یا افراد معمولی، آنجا هستند به همین دلیل احساس امنیت میکنید.
در ونلایفری خطر اذیت افرادی که همیشه همه جا هستند یا مثلاً دزدی و مسائل دیگر وجود دارد
*البته شما میگویید که امنیت هست اما به طور کلی چه خطراتی بهویژه برای دختران جوان و زنان وجود دارد؟
خطر اذیت افرادی که همیشه همه جا هستند یا مثلاً دزدی و مسائل دیگر. اگر با هم و به صورت گروهی بروند یا جایی اتراق کنند که دیگران هم آنجا هستند، این خطر زیاد گریبانگیر آنها نمیشود.
*تا به حال برای شما هم پیش آمده است؟
بله. قبل از اینکه ون را خریداری کنم، چادرم را جلوی دریاچه استیل در آستارا تیغ زدند و وسایلم را از داخل آن بردند. آن زمان، با وجود اینکه بچههای کمپری اطراف چادر مرا پر کرده بودند، این اتفاق افتاد.
بیمه یکی از مشکلاتی است که کمپردارها با آن روبهرو هستند
*درباره معضلات توضیح دهید؛ به عنوان ونلایفر چه معضلات و مشکلاتی دارید؟
بیمه یکی از مشکلاتی است که کمپردارها با آن روبهرو هستند که مشکل مهمی است. اگر ماشین شما ۱۲نفره باشد، باید ۱۲ نفر را بیمه کنید و اگر ۱۷نفره ۱۷ نفر. اما سرنشین یک کمپر چند نفر است؟ یک یا نهایتاً دو تا سه نفر که این مورد، خیلی هم کم پیش میآید. برای یک کمپردار خیلی مشکل است که ۱۷ نفر را بیمه کند اما دو صندلی داشته باشد؛ چون کل سالن ماشین برای تجهیزات زندگی آنهاست. مساله مهمتر، مساله نبود کمپ سایتهاست. ما در خارج از شهر، کمپ سایتی نداریم که در آن اقامت داشته باشیم یا اگر کسی خواست مدتی در آنجا باشد. افرادی هستند که دوست دارند مثلاً مدتی از خانه بیرون بزنند و یک ماه در خانه نباشند. اگر کمپ سایت وجود داشت، برای آنها خیلی بهتر بود؛ در طبیعت وارد کمپ سایت میشدند و روزهایی را در آنجا با امنیت سپری میکردند. مشکل بعدی ما تعویض پلاک است. اگر کسی بخواهد پلاک ماشین خود را تعویض کند، باید ابتدا سالن ماشین را تخلیه کند؛ اگر مثلاً سالن ماشین ۱۲نفره است به اندازه ۱۲ نفر داخل آن را صندلی بچیند و برای تعویض پلاک برود. بعد از تعویض پلاک، دوباره باید صندلیها و تجهیزات را وارد ماشین کند.
سفر و تمام اتفاقات خوب و بد یعنی تجربه
*جز اینکه مورد سرقت قرار گرفتید، چه اتفاقات تلخ دیگری برای شما پیش آمده است؟
نمیشود گفت اتفاقات تلخ. سفر و تمام اتفاقات خوب و بد یعنی تجربه. به هر حال سفرْ مریضی، خرابی ماشین و همه نوع اتفاقی دارد و همه این موارد، جزئی از سفر است. همانطور که از سفر لذت میبریم به تمام چالشها هم باید با دید مثبت نگاه کنیم. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/ خامی نشود پخته تا سر نکشد جامی. منظور از جام، همین جام تجربههای شیرین و تلخ است.
*فکر میکنم در یکی دو ماه گذشته حادثهای هم برای شما پیش آمد. اگر دوست دارید درباره آن هم توضیح دهید.
در سفر بودم که زمین خوردم. در چالهای افتادم و دندههایم آسیب دید. یک ماه استراحت کردم و الآن بهترم.
*درباره چاله هم توضیح میدهید؟
مهم است؟
*شاید برای دیگران مهم باشد که دقت کنند چاله را سر راه دیگران قرار ندهند.
البته به دقت ما بستگی ندارد؛ به تعمیرگاه بستگی دارد. آن چاله برای یک ماشین بود نه برای دو ماشین. دو ماشین طوری در تعمیرگاه قرار گرفته بود که وسط آن به صورت چاله، باز بود. همین باعث شد که ندانسته، داخل آن افتادم.
خانمها در درجه اول به امنیت خود در ونلایفری فکر کنند و بیگدار به آب نزنند
*زنها باید چه ملزومانی در این راه داشته باشند؟ شاید ابتدا که وارد این فضا میشوند برایشان جذاب باشد اما در ادامه، متوجه سختیها و مشکلات پیشبینینشده شوند.
خانمها در درجه اول به امنیت خود فکر کنند و بیگدار به آب نزنند. هر جایی اتراق نکنند و مطمئن باشند که اگر اتراق میکنند دو سه خانواده دیگر نزدیک آنها باشند.
خیلی از مسافران و برخی از کمپردارها احترام به فرهنگ مردم آن منطقه را نادیده میگیرند و باعث دردسر میشوند
*به طور کلی ونلایفری چقدر در سبک زندگی شما تاثیر گذاشت؟
کسی که ونلایفر میشود و بیشتر زندگی خود را در سفر میگذراند، خود را با اطرافیان و طبیعت سازگار میکند و چگونگی برخورد با حیوانات و مردم مختلف را هم در نظر میگیرد. مساله مهمی که باید کمپردارها رعایت کنند این است که به فرهنگ مردم آن منطقه احترام بگذارند. متاسفانه خیلی از مسافران و برخی از کمپردارها، این مساله را نادیده میگیرند و باعث دردسر میشوند. هر محیطی که وارد آنجا می شوید باید به فرهنگ آنجا احترام بگذارید و مطابق میل مردم آنجا رفتار کنید.
*و اینکه بر اساس مشاهدات شما، ترکیب جمعیتی ونلایفرها چطور است؟
اکثراً خانواده هستند. ما به تورهای سفری چندروزه کاری نداریم و کار ما جدای از آنهاست. بیشتر کمپردارها، خانواده هستند و کسانی هم که تک و تنها باشند همه خانوادهدار، پایبند و مقید هستند.
*چقدر حضور دختران جوان به عنوان ونلایفر در این سالها افزایش یافته است؟
حضور آنها پررنگ شده است ولی هنوز از سفر رفتن بهتنهایی، ترس و واهمه دارند. باید با گروهها به سفر بیایند و بروند تا مقداری خود را وفق دهند. خیلی از آنها در این باره از ما سوال میکنند و در جواب میگوییم با ما بیایید، فصل سفر را بدانید و کنار ما بنشیند؛ ترسهایتان میریزد، نوع سفر را یاد میگیرید و مواجه شدن با تمام مسائل، مشکلات و رفع آنها را نیز یاد میگیرید.
*سوالات من تمام شد؛ اگر توضیح دیگری دارید، اضافه کنید.
بیشتر در اینستاگرام از من درباره هزینههای سفر میپرسند و بعضی وقتها هم حرفهای ناشایستی درباره آن میزنند. من یک بازنشسته هستم. درست است که درآمدم کم است و حقوقم مکفی نیست اما به اندازهای با آن کنار میآیم و از نظر اقتصادی، برنامهای میچینم که با شکل زندگی کردنم بتوانم آن را مدیریت کنم.
دیدگاه تان را بنویسید