کد خبر: 644182
|
۱۴۰۲/۰۹/۱۹ ۱۳:۳۵:۳۳
| |

حفاظت مشارکتی از محیط‌زیست دلیل اصلی موافقت برخی کارشناسان با قرق خصوصی است

در نامه‌ای که به امضای نزدیک به ۲۰ نفر از مدرسان دانشگاه و فعالان نامدار حوزه محیط زیست را به همراه دارد، نویسندگان فعالیت‌های چندهفته گذشته مخالفان قرق خصوصی را به چهار منطق اصلی تقسیم کرده و در ادامه هم این چهار محور را به پرسش گرفته‌اند.

حفاظت مشارکتی از محیط‌زیست دلیل اصلی موافقت برخی کارشناسان با قرق خصوصی است
کد خبر: 644182
|
۱۴۰۲/۰۹/۱۹ ۱۳:۳۵:۳۳

ماجرایی که با عباراتی مانند «قرق اختصاصی»، «حفاظت مشارکتی از محیط زیست»، «قرق مردم‌نهاد» و چندین عنوان دیگر در چندسال گذشته وارد ادبیات حوزه محیط زیست و حیات‌وحش ایران شده، همچنان محل بحث و بررسی کارشناسان است و به نظر می‌آید هنوز هم نظر کارشناسان در این باره مشابه نیست و دست‌کم بین دوگروه مخالف و موافق اختلاف‌نظرهای اساسی وجود دارد. «اعتماد» هم در همین‌سال‌ها و به فراخور عمومی‌شدن این بحث، در چندین گزارش، مصاحبه و یادداشت به پوشش نگاه‌های مختلف پرداخته که از آن مجموعه می‌توان به گفت‌وگو با «محمود کرمی» استاد دانشگاه تهران با تیتر «قرق‌های اختصاصی ضربه‌گیر مناطق حفاظت شده» در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۰ یا یادداشت ششم‌شهریور سال ۱۳۹۹ «حمیدرضا میرزاده» با تیتر «قرق اختصاصی؛ اشتباه اما قابل قبول» اشاره کرد.

به گزارش روزنامه اعتماد، فارغ از این موارد، بار دیگر و در یکی دو ماه گذشته این بحث جدی‌تر پا به فضاهای دانشگاهی و رسانه‌ای گذاشته که همین متن پیش‌رو هم در واقع پاسخی به این فعالیت‌های رسانه‌ای و دانشگاهی تازه است. در این نامه که امضای نزدیک به ۲۰ نفر از مدرسان دانشگاه و فعالان نامدار حوزه محیط زیست را به همراه دارد، نویسندگان فعالیت‌های چندهفته گذشته مخالفان این موضوع را به چهار منطق اصلی تقسیم کرده و در ادامه هم این چهار محور را به پرسش گرفته‌اند. اسامی تعدادی از امضاکنندگان به این صورت است: دانیال نیری؛ دانشجوی دکتری مدیریت مراتع، حیات وحش و آبزیان دانشگاه Texas A&M، کاوه حب علی؛ کارشناس ارشد تنوع زیستی، موسسه آینده‌ای برای طبیعت، حامد ابولقاسمی؛ کارشناس ارشد تنوع زیستی، پوریا سرداری؛ گروه علوم زیستی، دانشگاه سایمون فریزر، کانادا، رضا گلجانی؛ پژوهشگر حیات وحش- دانشگاه کالیفرنیا-سانتاکروز، ریحانه راستگو؛ کارشناس ارشد مدیریت تنوع زیستی-دانشگاه تهران، مرتضی پورمیرزایی؛ انجمن یوزپلنگ ایرانی و حمیدرضا میرزاده، کارشناس محیط‌زیست و روزنامه‌نگار. اگرچه اسامی کامل امضاکنندگان، منابع به‌کارگرفته در این نامه و همچنین محتوای مصاحبه‌ها و نشست‌های مرتبط با این بحث را می‌توان در رسانه‌های آنلاین «اعتماد» و چندرسانه دیگر هم پیدا کرد اما خوب است به بخشی از نکات برجسته مخالفان قرق خصوصی هم اشاره کرد. به عنوان مثال «اصغر عبدلی» عضو هیات علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی در همین نشست موردبحث (این نشست در متن نامه مورد بحث فراوان قرار می‌گیرد) که در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران با موضوع بررسی چالش‌ها و فرصت‌های قرق‌های اختصاصی و انجام شکار در این قرق‌گاه‌ها برگزار شد، گفت: «اساس قرق، شکار است و اسم آن را باید به جای قرق بگذاریم شکارگاه! نخستین کارکرد قرق، حفاظت و بعد از آن بهره‌برداری است اما قرق‌ها در کشور ما تنها براساس شکار است لذا باید به آن شکارگاه بگوییم!» در کنار آن، «بهرام حسن‌زاده کیابی» عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و استاد بنام مدیریت حیات وحش هم به تازگی در گفت‌وگو با رسانه «سلامت نیوز» در این باره گفته بود که «عده‌ای می‌خواهند با برچسب حفاظت مشارکتی و قرق، در قلب مناطق چهارگانه از جمله پارک‌های ملی، شکارگاه‌های اختصاصی راه بیندازند و این یعنی نابودی تنوع زیستی و حیات وحش ایران.» با این توضیحات اما به متن نامه و نقدهای مطرح‌شده در آن بپردازیم.

مخالفت با قرق اختصاصی؛ نظر شخصی یا علم بوم‌شناسی؟

به تازگی نشستی در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، با عنوان «حفاظت‌گاه‌های خصوصی و قرق‌های اختصاصی در ایران، چالش‌ها و راهکارها» برگزار شد. پیرو این جلسه دو مصاحبه از آقایان (1) دکتر اصغر عبدلی و دکتر بهرام کیابی (2) از اعضای هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در رسانه‌ها منتشر شد.

در هر دو مصاحبه، استدلال‌هایی (Argument) در مخالفت جدی با ایجاد «مناطق حفاظت شده خصوصی» چه به شکل قرق‌های اختصاصی چه مناطق حفاظت شده مردم نهاد، مطرح شده که از نظر نویسندگان این نوشتار، نیازمند تعمق بیشتر است. با وجود ادعای مصاحبه شوندگان مبنی بر علمی بودن استدلال‌های مطرح شده، متاسفانه موارد طرح شده فاقد دقت علمی لازم بوده و بیشتر بیانگر نظرات و نگرانی‌های شخصی مصاحبه شوندگان محترم است. ما در این نوشتار چهار ادعای اصلی مصاحبه‌ها را مورد ارزیابی قرار دادیم.

دوگانه کاذب اکوتوریسم و شکار تروفه

ادعای نخست: اکوتوریسم می‌تواند یک فعالیت اقتصادی جایگزین شکار تروفه برای اداره حفاظت‌گاه‌های خصوصی باشد.

در هر دو مصاحبه توصیه شده که فعالیت‌های جایگزین مانند عکاسی حیات‌وحش و اکوتوریسم، باید جایگزین شکار تروفه شود. این دوگانه‌سازی بین شکار تروفه یا اکوتوریسم اساسا دوگانه کاذبی محسوب می‌شود که ما با این دوگانه‌سازی کاملا مخالف هستیم. مطالعات مختلفی در جهان، نقدهایی را به شکار تروفه وارد کرده‌اند‌. درعین حال، مطالعات دیگر نشان داده‌اند که اکوتوریسم می‌تواند ردپای کربنی و اکولوژیک بیشتری از شکار تروفه داشته باشد یا امکان اجرای کمتری دارد. به‌طور حتم مصاحبه‌شوندگان نیز به خوبی آگاهند که قوانین و شرایط ایران در حال حاضر اجازه حضور گسترده توریست‌های خارجی به شکلی که منافع مالی حاصل از آن برای حفاظت یک قرق کافی باشد، نمی‌دهد. نکته مهم دیگر که البته به حتم ایشان نیز به خوبی از آن مطلعند اثرات منفی حضور گسترده گردشگر به شکلی است که تامین‌کننده منابع مالی حفاظت باشد. به همین دلایل ما با این دوگانه‌سازی میان راهکارهای حفاظت از طبیعت کاملا مخالفیم، چون ما را ناچار به انتخاب بین این دو گزینه می‌کند. درحالی که شرایط دشوار طبیعت در ایران نیازمند به کارگیری مجموعه‌ای از راهکارها است نه انتخاب میان دوگانه‌های ساختگی.

شفافیت مالی درآمد ناشی از فروش پروانه‌های شکار نیز یکی از نگرانی‌های مصاحبه شوندگان محترم بوده است. ما نیز در این نگرانی با آنها سهیم هستیم، ولی برخلاف ایشان، آن را دلیلی بر ممانعت از ایجاد حفاظت‌گاه‌های خصوصی نمی‌دانیم. این استدلال مصاحبه شوندگان مبنی بر عدم شفافیت مالی به عنوان عامل جلوگیری از ایجاد قرق‌ها را عینا می‌توان در مورد هر فعالیت مالی دیگری از جمله اکوتوریسم یا طرح‌های پژوهشی نیز مطرح کرد. عدم شفافیت مالی یا تخلف موردی در یک زمینه هرگز بهانه خوبی برای تعطیلی یک فعالیت نیست، بلکه باید انگیزه‌ای برای مطالبه‌گری در جهت ایجاد شفافیت باشد. با استدلال مطرح شده می‌توان انتظار داشت که گروهی از مخالفان نیز به مخالفت با رانندگی برخیزند چون تخلفات بسیاری از جمله تخلفات منجر به از دست رفتن جان انسان‌ها رخ داده یا فردی ممکن است مدعی شود چون هزینه‌های جرایم رانندگی شفاف نیست، باید کل فرآیند اعمال قانون متوقف شود.

ادعای دوم: فاصله لازم برای ایجاد قرق‌ها از مناطق حفاظت شده رعایت نشده است

مصاحبه شوندگان نزدیکی قرق‌ها به مناطق حفاظت شده چهارگانه را یکی از نگرانی‌های اصلی خود برای مخالفت با ایجاد حفاظت‌گاه‌های خصوصی معرفی کرده‌اند. آنها معتقدند که نزدیکی میان این حفاظت‌گاه‌ها و مناطق چهارگانه درکنار تامین آب و علوفه دستی (لازم به ذکر است که چنین کاری نخست به دلیل پرهیز از دستکاری در روند طبیعی زیستگاه و هم به دلایل اقتصادی تا به حال رخ نداده است)، باعث جذب علفخواران به این مناطق شده که درنهایت به ضرر حیات وحش است. برخلاف مصاحبه‌شوندگان، ما به دو دلیل عمده معتقدیم که چنین روندی کاملا به نفع حیات وحش است:

اول، در مقدمات علم بوم‌شناسی می‌خوانیم پراکنش (Dispersion) حیات‌وحش، یعنی قرارگیری افراد یک جمعیت در سطح زیستگاه، سه نوع است. الف) یکنواخت (Even)، یعنی زمانی‌که منابع به صورت یکنواخت پراکنده بوده و درنتیجه پراکنش حیات‌وحش هم هرچه بیشتر به یکنواختی نزدیک می‌شود، هرچند به دلایل دیگر هیچگاه به یکنواختی مطلق نخواهید رسید. ب) تصادفی (Random) یعنی زمانی‌که منابع به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی هستند، درنتیجه حیات وحش ناچار به پراکندگی و حرکات تصادفی می‌شود. در نهایت پ) تجمعی (Clumped) یعنی زمانی‌که منابع مانند آب و امنیت فقط در نقاط خاصی حاضر بوده و درنتیجه حیات وحش تحت تاثیر این پراکندگی نقطه‌ای و جهت بهره‌برداری از این منابع، باید در آن مناطق خاص تجمع کند.

پراکنش حیات وحش در بسیاری از مناطق ایران، از مدل سوم پیروی می‌کند، یعنی مشاهده می‌شود که در اطراف آبشخورها یا پاسگاه‌های محیط‌بانی، تراکم بالایی از حیات وحش جمع شده‌اند. نتیجه آن بروز مکرر بیماری‌های کشنده در سال‌های اخیر در مهم‌ترین مناطق چهارگانه است. به عنوان مثال، بیش از دو سوم پارک‌های ملی کشور در سال‌های اخیر، حداقل ۳۰ درصد جمعیت علفخوار خود را طی چند ماه به خاطر بروز بیماری از دست داده‌اند. بیماری‌ها برای انتقال نیازمند تراکم بالا و تماس زیاد میان جانوران هستند، درنتیجه پراکندگی تجمعی (Clumped) که امروز در بسیاری مناطق چهارگانه به دلایل مختلف از جمله توسعه و امکان‌ناپذیری عملی ایجاد شبکه مناطق حفاظت شده از مسیر حفاظت دولتی از عرصه‌های گسترده، دیده می‌شود، از عوامل خطر جدی برای حیات‌وحش است. این مساله به نگرانی عظیمی برای آینده حیات وحش بین حفاظت‌گران بدل شده و پیش‌بینی می‌شود که روند رو به گسترش بیماری‌ها که با شکل فعلی پراکنش حیات‌وحش بسیار مرگبار بوده و باید به نحوی اصلاح شود. در نبود امکان عملی و قانونی گسترش محدوده‌های تحت حفاظت دولتی و نیاز ما برای کاهش تراکم آنها در یک نقطه از طریق توزیع بهتر منابع مانند آب و امنیت در سطح گسترده زیستگاهی، حفاظت‌گاه‌های خصوصی قادر به ایفای نقش مورد نظر ما هستند. قرق‌های مجاور مناطق حفاظت شده اجازه می‌دهند تراکم تجمعی حیات وحش، کنترل شود و پراکندگی جمعیت را به سمت توزیع یکنواخت‌تر نسبی در گستره وسیع‌تری سوق خواهند داد به شکلی که پدیده‌های وابسته به تراکم جمعیت مانند بیماری کمتر مرگبار خواهند بود. دوم، بحث داغ دیگر در علم بوم‌شناسی سرزمین (Landscape Ecology) موضوعی به نام SLOSS است. در این بحث، سوال آن‌ است که آیا بهتر است «یک منطقه بزرگ » را حفظ کرد یا «چند منطقه کوچک » را؟ البته همچنان پاسخ درست و سرراستی برای این موضوع وجود ندارد، اما می‌دانیم که وجود تعداد زیادی زیستگاه کوچک در حالی که اتصال امنی بین آنها برقرار نباشد می‌تواند منجر به تلفات حیات وحش شود. در واقع، جمعیت حیات وحش را در مناطق کوچک و مجزا از هم افزایش می‌دهیم، ولی خروج آنها برای جابه‌جایی میان مناطق باعث عبور از جاده‌ها و روستاها و تعارض و تلفات گسترده آنها می‌شود. بنابراین بهتر است به‌جای «چند منطقه کوچک»، «یک منطقه بزرگ» را حفظ کنیم و قرق‌ها درصورت ایجاد در مجاورت مناطق حفاظت شده، می‌توانند به افزایش وسعت محدوده دارای امنیت و ایجاد «یک منطقه بزرگ و یک‌پارچه» کمک کنند و در عین‌حال با ایجاد منافع مالی پایدار، نیاز به توسعه و تخریب عرصه‌های طبیعی را کاهش دهند. البته کماکان ضرورت نظارت کارآمد بر مدیریت این مناطق پابرجاست و مانعی برای اجرای این روش نخواهد بود.

ادعای سوم: شناخت از ظرفیت برد جمعیت علفخواران و ساختار آن پیش‌نیاز ضروری احداث و بهره‌برداری قرق‌ها است

نگرانی ذکر شده دیگر، لزوم بررسی ظرفیت برد و سرشماری دقیق و ساختار سنی و جنسی جمعیت علفخواران است. ما نیز معتقدیم داده‌های بوم‌شناسی برای مدیریت بهتر هر منطقه‌ای ضروری است. با این حال، آنچه ما را به عدم توافق با نظر مصاحبه شوندگان سوق می‌دهد، تفاوت در آن چیزی است که باید دانسته شود.

ضروری‌ترین اصل برای بهره‌برداری از یک جمعیت «ظرفیت برد» نیست، بلکه دانستن «اندازه جمعیت» است. بنابراین باید مراقب بود که میزان بهره‌برداری از یک جمعیت از درصد مشخصی از اندازه آن جمعیت فراتر نرود تا باعث کاهش جمعیت نشود. بر اساس مطالعات روی گونه‌های مختلف، توصیه شده که نباید مجموع مرگ و میر جمعیت از ۲۰ تا ۲۵ درصد فراتر برود. درحالی که نرخ بهره‌برداری طبق دستورالعمل سابق سازمان حفاظت محیط زیست و اتحادیه جهانی حفاظتIUCN، کمتر از ۶ درصد است. آنچه در عمل در مناطق حفاظت شده خصوصی در ایران رخ داده بسیار کمتر از آستانه ۶‌درصد است و خطری برای جمعیت محسوب نمی‌شود.

ما برخلاف مصاحبه شوندگان، دانستن ظرفیت برد را نه واقع‌بینانه می‌دانیم و نه ضروری. اولا، ظرفیت برد به‌شدت تابع عوامل متغیر محیطی و اجتماعی است. بارندگی مهم‌ترین عامل در نوسانات سالانه ظرفیت برد یک منطقه است، به‌طوری که باعث می‌شود اندازه مجاز گله گوسفندان اهلی بین دو‌سال ‌تر و خشک بیش از 50 درصد تفاوت داشته باشد. بنابراین سوال آن است که چگونه می‌توان برای یک پارامتر به‌شدت متغیر یعنی ظرفیت برد، یک عدد ثابت برآورد کرد؟ اگر قرار بر برآورد مستمر آن باشد، آیا چنین امکانی به لحاظ فنی و انسانی وجود دارد؟ البته که خیر.

ثانیا، ظرفیت برد، حداکثر گنجایش تعداد حیات وحش را به صورت پایدار در یک منطقه نشان می‌دهد، درحالی که رسیدن به چنین سطحی به عنوان یک سطح پایدار سال‌های زیادی طول می‌کشد. مثلا بر اساس مطالعات رسیدن به چنین سطحی از پایداری جمعیت برای آهو گاهی بیشتر از ۱۰ سال طول می‌کشد بنابراین، دانستن اینکه این مناطق در بلندمدت گنجایش پایدار چه تعدادی از هر گونه را دارند، چه کمکی به مدیریت وضعیت فعلی آنها می‌کند؟

تمرکز بیش از حد بر ظرفیت برد، به‌جای اتکا بر اندازه فعلی جمعیت برای تعیین میزان بهره‌برداری، متاسفانه در سال‌های مختلف مورد بهره‌برداری مخالفان قرق‌ها و مناطق حفاظت شده خصوصی قرار گرفته است. چنین استدلالی مانند آن است که کسی برای برنامه‌ریزی مخارج امروز زندگی خودش، حساب کند که ۲۰ سال آینده چقدر پول می‌تواند به صورت بالقوه داشته باشد (ظرفیت برد)، درحالی که محاسبه منطقی این است که الان چه میزان پول دارد (اندازه جمعیت) و درصد اندکی از آن را بهره‌برداری کند تا هم به هزینه‌های جاری زندگی‌اش بپردازد و هم پایان ماه دچار گرفتاری و بی‌پولی نشود. ما معتقدیم برای ۱۰ سال نخست هر قرق، اندازه جمعیت، مبتنی بر سرشماری‌های سالانه، می‌تواند مبنای عمل برای بهره‌برداری از آن جمعیت شود.

از سوی دیگر دانستن پارامترهای مورد نظر مخالفان قرق‌ها برای بهره‌برداری گسترده ضروری است، یعنی وقتی اعداد مورد نظر به حدود ۱۵‌درصد جمعیت می‌رسند، اما وقتی بهره‌برداری صورت گرفته در بسیاری از موارد به زحمت به ۲ تا ۳ درصد اندازه جمعیت می‌رسد، ابراز چنین نگرانی‌ای بی‌مورد به نظر می‌رسد. این در حالی است که در بسیاری از مناطق چهارگانه میزان بهره‌برداری توسط شکار غیرمجاز بسیار بیشتر از این میزان بوده و بر خلاف ادعای مطرح‌شده باعث کاهش جمعیت در داخل بسیاری مناطق نیز نشده است.

ادعای چهارم: شکار تروفه و قرق‌ها عامل نابودی حیات وحش هستند

مصاحبه شوندگان به کرات مدعی شدند که شکار تروفه باعث کاهش و نابودی جمعیت علفخواران شده است. مثلا، دکتر کیابی در مصاحبه خود ذکر کردند جمعیت علفخواران بزرگ در ایران به حدی پایین آمده است که اینگونه‌ها تحت گروه حمایت شده قرار گرفته‌اند. دکتر عبدلی نیز در مصاحبه خود ذکر کردند که«ثابت شده این نوع شکار (شکار تروفه) در بسیاری از نقاط جهان با یک مدیریت نادرست سبب نابودی و انقراض گونه شده است». ما برخلاف نویسندگان، به هیچ‌وجه با این گزاره موافق نبوده و آن را اتفاقا برخلاف تمامی مدارک و اطلاعات علمی می‌دانیم.

هیچ‌یک از دو مصاحبه شونده، سندی دال بر کاهش جمعیت حیات وحش در ایران به خاطر «شکار تروفه» ارایه نکردند، درحالی‌که مدارک و اسناد زیادی از کاهش جمعیت حیات وحش در ایران به خاطر «شکار غیرمجاز (Poaching)» وجود دارد. برخلاف ادعای مصاحبه‌شوندگان، «شکار تروفه » خود ابزاری برای مقابله با «شکار غیرمجاز» است، نه عامل کاهش حیات وحش.

در سطح بین‌المللی نیز، «شکار تروفه» برای هیچ گونه‌ای در لیست سرخ IUCN یا گزارش‌هایliving planet index به عنوان یک تهدید ذکر نشده است. اما «شکار غیرمجاز » برای بسیاری از گونه‌ها به عنوان عامل تهدید ذکر شده است. بنابراین بهتر است به جای تکرار یک ادعای نامعتبر که مصداق نشر «اطلاعات ناصحیح» یا disinformation است، اگر گزارش و مطالعه مستند و معتبری وجود دارد که از ادعای طرح شده پشتیبانی می‌کند، جهت تنویر افکار عمومی منتشر شود.

جمع‌بندی و دلیل حمایت از قرق‌های خصوصی

نویسندگان این نوشتار، همگی بر ایجاد قرق‌های خصوصی با فرض دارا بودن پشتوانه منطقی، علمی و شفافیت اجرایی و عملیاتی به جای تکیه بر ایده‌های غیرواقع‌‌بینانه و غیرمنطبق با شرایط کشور تاکید کرده و اجرای صحیح این راهکار را امیدبخش احیای حیات وحش ایران در بخش وسیعی از کشور می‌دانند. با این حال، ما تاکید می‌کنیم که این نوشتار به معنای آن نیست که همگی نویسندگان آن طرفدار یا مخالف «شکار تروفه» بوده و چشم خود را بر تخلفات احتمالی خواهند بست. بلکه آن چیزی که همه نویسندگان بر آن توافق دارند، لزوم استناد به مفاهیم بوم‌شناختی، اقتصادی و استدلالی به جای ملاحظات شخصی است. همچنین ما تاکید می‌کنیم نقدهایی را به عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست چه در زمینه قرق‌ها و چه سایر موارد وارد می‌دانیم و معتقدیم که در بسیاری از موارد عدم اصلاح نقایص و نادیده گرفتن نقدهای واقعی، زمینه‌ و بهانه لازم برای گسترش نقدهای غیر علمی و غیردقیق را فراهم کرده و تشخیص سره از ناسره را برای عموم غیر ممکن. در نتیجه امیدواریم این نوشتار و نوشتارهای آتی (در صورت لزوم) بتواند نقشی در ایجاد شفافیت بیشتر درباره یک مساله فنی و علمی بازی کند. همچنین تاکید می‌کنیم که ما نیز خواستار برطرف کردن نقایص واقعی مطرح شده درباره قرق‌ها هستیم، اما این نقایص را بهانه‌ای برای متوقف کردن فرآیندی که به صلاح حیات‌وحش کشور بوده و در مجموع کارنامه مثبتی داشته، نمی‌دانیم. در پایان ما تاکید می‌کنیم که با هرگونه دفاع کورکورانه از قرق‌ها مخالف هستیم. ولی به همان میزان، با طرح نظرات و نگرانی‌های شخصی به جای استدلال‌های علمی نیز مخالفیم. ما هرگونه تکیه بر نظرات شخصی به جای استدلال را در رد یا تایید یک پدیده مطرود می‌دانیم و امیدواریم نگرانی‌ها و سوالات درخصوص لزوم و عملکرد قرق‌ها، به‌جای دغدغه‌ها و دیدگاه‌های شخصی، براساس رهیافت‌های علمی و استدلال‌های بوم‌شناسی موردبحث قرار گیرند.

اسامی امضا کنندگان:

دانیال نیری:‌ دانشجوی دکتری مدیریت مراتع، حیات وحش و آبزیان دانشگاه Texas A&M

کاوه حب علی: کارشناس ارشد تنوع زیستی، موسسه آینده‌ای برای طبیعت

حامد ابولقاسمی: کارشناس ارشد تنوع زیستی

علیرضا محمدی‌: عضو هیأت علمی گروه محیط زیست دانشگاه جیرفت

پوریا سرداری:‌ گروه علوم زیستی، دانشگاه سایمون فریزر، کانادا

رضا گلجانی: پژوهشگر حیات وحش- دانشگاه کالیفرنیا-سانتاکروز

ریحانه راستگو:‌ کارشناس ارشد مدیریت تنوع زیستی-دانشگاه تهران

مرتضی پور میرزای: انجمن یوزپلنگ ایرانی

عطیه تک تهرانی: انجمن یوزپلنگ ایرانی

علی رضایی خوزانی: دانشجوی دکتری محیط زیست دانشگاه صنعتی اصفهان. مدیرعامل شرکت نوین کاوش زیست سپهر

محمدصادق فرهادی نیا: عضو هیأت علمی دانشگاه کنت و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد

محمدحسین ایران نژاد پاریزی: استاد گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه دولتی یزد

احسان اخوان قالیباف: دانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست دانشگاه یزد

فرشته باقری ریزی: دانشجوی دکتری محیط زیست دانشگاه تهران

علی رنجبران: فعال محیط‌زیست، موسسه آینده‌ای برای طبیعت

پیمان مقدس:  کارشناس ارشد محیط زیست تنوع زیستی

عبداله سالاری:  دکترای تخصصی بوم شناسی و مدیریت حیات وحش، مدیر عامل انجمن ترویج حفاظت و مدیریت پایدار حیات وحش

حمیدرضا میرزاده: کارشناس محیط‌زیست و روزنامه‌نگار

نیما بادلو: دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت و حفاظت تنوع زیستی

نیلوفر رئیسی چهارطاقی: کارشناسی ارشد علوم حفاظت، مشاور پایداری شرکتی

محمد بندعلی:  کارشناس ارشد تنوع زیستی- عضو کمیته علمی-اموزشی انجمن ترویج حفاظت و مدیریت پایدار حیات وحش

امیر معمارزاده کیانی:  دکترای برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست (دانشگاه تهران) - مدرس و پژوهشگر محیط زیست (زیستگاهها و تنوع زیستی) - عضو کمیته علمی _ آموزشی انجمن ترویج حفاظت و مدیریت حیات وحش

سید مهدی مجتهدی: دکترای برنامه‌ریزی و آموزش محیط‌زیست

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها