تکرار داستان دهقان فداکار در روستایی در مرند!
زنی به نام اعظم ولیپور از اهالی روستای دیزج قربان، برای سرکشی به باغش رفته بود که متوجه حادثهای هولناک شد. پلی که روی جادهای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ناگهان ریزش کرد، این در حالی بود که چند خودرو بیخبر از اوضاع پل با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند و هر لحظه احتمال داشت حادثهای هولناک رخ داد.
در تعطیلات نوروزی حادثهای در یکی از روستاهای شهرستان مرند در آذربایجان شرقی رخ داد که اگر فداکاری زن جوان نبود، تبدیل به یک فاجعه میشد.
به گزارش روزنامه همشهری، ماجرا از این قرار بود که آن روز زنی به نام اعظم ولیپور از اهالی روستای دیزج قربان، برای سرکشی به باغش رفته بود که متوجه حادثهای هولناک شد.
پلی که روی جادهای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ناگهان ریزش کرد، این در حالی بود که چند خودرو بیخبر از اوضاع پل با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند و هر لحظه احتمال داشت حادثهای هولناک رخ داد.
زن فداکار مرندی درباره جزئیات این ماجرا میگوید: آن روز در باغ سرگرم کار بودم که ناگهان صدای مهیبی شنیدم و متوجه گرد و خاک شدم که از نزدیکی پل به هوا بلند شد. ابتدا فکر کردم تصادف شده و برای کمک به سمت محل حادثه دویدم. در بین راه 2 بار زمین خوردم اما هر بار بلند شدم و به دویدن ادامه دادم تا اینکه به محل حادثه رسیدم و دیدم پلی که روی جاده بوده، کاملا فروریخته است.
او ادامه میدهد: همان موقع چشمم به پیکانی افتاد که با سرعت زیاد در حرکت بود و به پل نزدیک میشد. شک نداشتم که راننده متوجه ریزش پل نشده و درصورت رسیدن به آن حتما سقوط میکند و اتفاقی هولناک برای سرنشینان رخ میدهد. برای همین به وسط جاده دویدم اما میدانستم اگر برای راننده دست تکان دهم، شاید توجه نکند. این بود که وسط جاده ایستادم و با دست به سر و صورت میزدم تا اینکه راننده پیکان با دیدن من ترمز کرد. داخل ماشین اعضای یک خانواده بودند و راننده پیاده شد. پرسید که چه اتفاقی افتاده؟ به او گفتم که پل ریزش کرده و جاده بسته شده است. راننده که حسابی شوکه شده بود، از من تشکر کرد و گفت که آنها اهل شهرستان سراب هستند که برای تعطیلات نوروز به مرند آمدهاند و اگر من نبودم، او متوجه فروریختن پل نمیشد.
زن فداکار میگوید: همزمان با این ماجرا متوجه 2 خودروی پژو و وانت نیسان شدم که از سمت دیگر جاده به پل نزدیک میشدند. برای همین به سرعت خودم را به آنطرف جاده رساندم و هر طوری بود موفق شدم آن 2خودرو را هم متوقف کنم. پس از آن بود که با 110 و راهداری تماس گرفتیم و با حضور آنها، جاده مسدود شد و خوشبختانه بهرغم فروریختن پل، برای هیچکس اتفاقی رخ نداد.
پس از فداکاری بانوی مرندی، خبر این اتفاق به سرعت به گوش مسئولان مرند نیز رسید و چند روز بعد از این حادثه، با حضور مسئولان محلی و دعوت از بانوی فداکار برای حضور در محل حادثه، از او تقدیر و تشکر شد.
دیدگاه تان را بنویسید