کد خبر: 473881
|
۱۴۰۰/۰۱/۱۱ ۱۰:۱۵:۵۰
| |

شالما؛ روستای ملی چوب تراشی

کرونا پرده در شد و رنگی دگر بر نوروز و آئین سرزمینمان بخشید؛ سفرها در شیوعش متزلزل شد؛ اما حافظه گردشگری هیچ گاه از گیلان و رنگ هایش خالی نخواهد شد و در این بین، شالما – روستای ملی چوب تراشی و استشمام خوش عطر جنگل در سازه هایش – نقطه ای پررنگ در نقشه سفرهای پسا کرونا خواهد بود.

شالما؛ روستای ملی چوب تراشی
کد خبر: 473881
|
۱۴۰۰/۰۱/۱۱ ۱۰:۱۵:۵۰

اعتمادآنلاین| کرونا پرده در شد و رنگی دگر بر نوروز و آئین سرزمینمان بخشید؛ سفرها در شیوعش متزلزل شد؛ اما حافظه گردشگری هیچ گاه از گیلان و رنگ هایش خالی نخواهد شد و در این بین، شالما - روستای ملی چوب تراشی و استشمام خوش عطر جنگل در سازه هایش - نقطه ای پررنگ در نقشه سفرهای پسا کرونا خواهد بود.

نیمه دی ماه بود که روستای شالما در اتفاقی که کم نصیب دگران می شود، گواهینامه روستای ملی چوب تراشی را دریافت کرد و در سوز کرونا و بدخبرهای سخت زندگانی شوری در حوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی خلق کرد ما را برآن داشت تا به دعوت یک دوست در نوروز تپش نرم زمین و در روزی که خورشید بر شالی، رود و جنگل تابناک بود راه در مسیر غرب استان بگذارد و برای نخستین بار " شالما " را درمسیر ییلاقات و دل کوهپایه بجوید.


رشت را به قصد ماسال از جاده ای پشت سر گذاردیم که سپیدارهای فومن سایه سار جاده بود؛ جاده پر از سخاوت سبز شالی ها را به سمت صومعه سرا گذراندیم تا به تابلوی سبز ماسال - طاهرگوراب رسیدیم و در پیچی تند به چپ پیچیدیم و راه را در مسیر طاهر گوراب پی گرفتیم.


کوه های برف آگین پیش رو بود و جنگل در دور دست ها طراوت خلق می کرد؛ جاده از دو سو محصور به رودهای جاری، شالی، بام های شیروانی رنگی و درختان کهنی که به باور مردمان آن سرزمین مقدس شده - پارچه های سبز بر آنها بسته شده - پیش می رفت؛ به طاهر گوراب رسیدیم و به گفتِ دوست همراه، " در اینجا اگر که خوب گوش کنی صدای سُم اسب میرزا کوچک خان جنگلی از پس قرون در ذهنت می پیچد و آنقدر ملموس و قابل درک است که به طرفه العینی تنها تویی و صدای میرزا "؛ لبخندی نرم می زند و زین های آویزان در جلوی مغازه های طاهر گوراب این جمله را ملموس تر می کند.

شالما


عناصر طبیعت همچنان حیات می آفرینند به ماسال رسیدیم و شالما در 12 کیلومتری جنوب غربی ماسال قرار داشت و گیرایی ماسال مجسمه های عظیمی بود که برآمده از دل فرهنگ بومی آن سرزمین بود؛ بانویی که چرخ نخ ریسی پیش رویش بود و پشم گوسفندان را نخ می ساخت یا پیرمرد چوپان با شولایی (پوشینه پشمین خشن بافتی چون نمد که چوپانان بر دوش می انداختند) که درحال نواختن نی بود گویی محمود به، لِدُوه(پرده ای از نی شبانی) و بوره کوی (گوسفند بور) را بر فراز جنگل های تالش می نوازد.


تابلو راهنمای ایستاده در وسط میدان، ییلاقات و شالما را در یک مسیر نشان می دهد؛ هر چه به سمت شالما پیش می رویم چوب فروشی ها بارزتر و تنه های باریک درختانی که به هیبت پیکان هایی نوک تیز تراش خورده اند نشانشان می شود؛ عطر کباب گوسفندی همه فضا را پر کرده و زغال ها در منقل های جلو کبابی های محلی بر فراز کوهپایه زبانه می کشد؛ دست فروشان کنار جاده با چینش خوج (گلابی های وحشی) های جنگلی - که با خوابانده شدن در آب نمک گویی در روغن غلتانده شده و زیر تابش خورشید برق می زنند- گویی رنگ به ارمغان می بخشند.

شالما


کوه های برف زده نزدیک و نزدیک تر می شوند؛ زنان کاری تر، پرورش قزل آلا بارزتر؛ دهکده های پرورش گل انبوه تر، روستاهای کوهپایه ای پیدا تر و گشت امنیت اخلاقی و پلیس نمایان تر؛ کوه های برف آگین جنگلی بقدری نزدیک شده اند که احساس می کنی اگر از پنجره دست دراز کنی مخمل سبزشان را لمس خواهی کرد و در نهایت شالما با تابلویی که برفراز رود، جنگل و گاوهای روان بر روی آن نوشته شده است به روستای سیاحتی و زیارتی شالما، دیار هنرمندان صنایع دستی خوش آمدید؛ دست سازه های چوبی، امامزاده، رود و جنگل و کوهپایه بر روی آن نقش شده و از پس تابلو، گلدسته های امامزاده و بام های شیروانی رنگی همطراز با جاده بهشت چشم به گردشگر می بخشد.


پس از گذر از تابلو شالما و ورود به جاده روستا، نشانی از دست سازه های چوبی به چشم نمی خورد متعجب شدیم و پرسان پرسان به داخل روستا که گویی در سراشیبی تند و در فرودست بنا شده هدایت شدیم؛ اندک دست ساخته های چوبی جلو خانه ها پیدا بود تا به کارگاه و فروشگاه اسلام چیتن، بنا شده رو به ازدحام جنگل و رود هدایت شدیم.


اسلام چیتن با لباس پشمین بومی - به نام شال که روستای ارده در این منطقه به واسطه این بافته به ثبت ملی رسیده است - آن سرزمین در میان سازه ها و تراشه های چوب بقدری خوب و به هنجار تیشه بر سازه ها می کوفت که حیرت کردم؛ توجه چیتن را به خود گرفتیم و گفتم خبرنگار ایرنا هستم؛ تیشه بر زمین گذاشت و گفت: ما مردم روزگار خود هستیم و هر آنچه داریم باید برایش پاس بداریم؛ اول گزارشتان این را بنویسید و ما را از پلکانی پراضطراب آهنی و پیچ در پیچ به طبقه بالا دعوت کرد و عطر جنگل از سازه های انبوه فوران کرد.


اسلام چیتن می گوید: چوب تراشی کار آباء و اجدادی مردمان این سرزمین است و بیشتر هنرمندان چوب تراشی در خانه ها مشغول به کار هستند و مسئولان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان وعده ایجاد بازارچه صنایع دستی در کناره جاده شالما را داده اند، تا هنرمندانی که در خانه کار می کنند به صورت منسجم در بازارچه هدایت شوند و دست سازه های خود را در معرض دیدگان گردشگران قرار دهند.


چیتن، کاسه های چوبی را چنان با شور و با نگاه لمس می کند که گویی جنگل پیش روی اوست و می گوید: می بینید؟ چوب گیلاس و گردوست که به شوق و ضرب تیشه و دست شکل گرفته است؛ متفاوت است با کارهای چوب وارداتی چین و تایلندی که از خمیر چوب و مواد شیمیایی با دستگاه و ماشین شکل گرفته اند؛ اما کیست که قدر بداند؟


وی توضیح می دهد، دانه دانه این سازه ها به تبسمِ ذوق و خشونت تیشه شکل گرفته اند وعطر جنگل نشانشان شده است؛ از پس تردیدها و تپش ها ادامه می دهد: روستای ملی چوب تراشی نام گرفته ایم اما واهمه یگان حفاظت منابع طبیعی روحمان را می آزارد؛ مردمان این سرزمین مثل درخت اند و ریشه شان درون زمین رفته است؛ ما جنگل را می فهمیم و می دانیم از چه چوبی استفاده کنیم و از تنه های پوسیده و افتاده استفاده می کنیم اما نیروهای منابع طبیعی همین که ببینند چوب جنگلی است، توقیف می کنند؛ منابع اولیه نداریم.


چیتن با تاکید بر اینکه مشکل اصلی مان نداشتن چوب است تاکید می کند: چوب تراشی، کار 150 ساله آباء و اجدادی ماست؛ تصمیم داشتم سوله ای با اشتغال 10 نفر راه اندازی کنم اما دیدم حمایتی نمی شود و مواد اولیه نیست، منصرف شدم.


وی با ذوق از مسرت کودکانه اش در کنار پدر بزرگ مادری اش زنده یاد جهانگیر علی اکبری یاد می کند و می گوید: دستگاه خراطی می ساخت که به توان آب کار می کرد و قندلاک (دستگاهی که کله قند را خرد می کرد) می ساخت اما امروز این دستگاه ها برقی شده اند و لطفی برایم ندارد؛ اما به هر حال هنوز کار دست است، ذوق و ضرب تیشه که باید بماند.


دست سازه های جنگلی اش بر ردیف های چوبی رو به وسعت جنگل، قدردانی عمیقی نسبت به مهارت و قابلیتی که از خود نشان می داد، برمی انگیخت اما مشکلاتش غبن آور بود و بدلیل اندوه کلامش با فرزاد رشیدی معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گیلان تماس گرفتم و وی در کلام نخست، ثبت شالما بعنوان روستای ملی چوب تراشی را یکی از سخت ترین اقدامات در پرونده های ثبتی و با هدف حمایت از هنرمندان این رشته و تقویت این شاخه کهن عنوان کرد.


فرزاد رشیدی اظهار داشت: در راستای ثبت روستای شالما بعنوان روستای ملی چوب تراشی نشستهای متعددی با فرماندار ماسال برگزار شد و قرار شد دبیرخانه ای در این راستا به دبیری فرماندار تشکیل شود و این اداره کل بعنوان یکی از اعضا، عضو دبیرخانه باشد و در این فرآیند حمایت از هنرمندان این شاخه هنری ارتقاء و جذب منابع و اختصاص آنها در این راستا تقویت شود.


وی ادامه داد: از آنجایی که شالما در مسیر گردشگری ییلاقی اولسبلنگاه قرار دارد یکی از برنامه ها پس از این ثبت ایجاد بازارچه صنایع دستی در سال 1400 و همچنین ایجاد میدان چوب تراشان و نامگذاری برخی معابر با نشان این شاخه هنری از صنایع دستی بارز این سرزمین است.


رشیدی با تایید مشکل تهیه مواداولیه چوب تراشی و تامین چوب گفت : بهترین راه اندیشیده شده در این زمان تشکیل شرکت تعاونی توسط فعالان این رشته است که بتوانند در مناقصات شرکت کنند، که در این خصوص نیز نشست های متعددی با فعالان هنری چوب تراشی برگزار شده است.


وی ادامه داد: منابع طبیعی اجازه برداشت چوب نمی دهند اما چوب های افتاده را به شرکت های تعاونی می دهند و راهی که پیدا کردیم اینست که افرادی که در این رشته مشغول هستند شرکت تعاونی دایر کنند، وقتی شرکت ثبت شود می توانند در مناقصه ها شرکت کنند و سهمیه چوبی که پیش تر از این طریق به غیر بومی ها داده می شد از این طریق سهم شرکت تعاونی چوب تراشان گیلان شود.


وی تاکید کرد:هدف ما از ثبت ملی حمایت و از بین بردن مشکلات و جلب توجه مسئولان برای حمایت و تقویت این فعالیت در شالما و گیلان است؛ تا کنون برای 200 هنرمند شالما کارت شناسایی صادر شده است که متاسفانه برخی از این افراد بدرود حیات گفته اند و کارتشان باطل می شود؛ اما امیدواریم ثبت این روستا بنام روستای ملی چوب تراشی وسعت فعالیت در این شاخه هنری را تقویت و نقش بارزی در ایجاد اشتغال و جلوگیری از مهاجرت جوانان روستا به شهر ایفا نماید.


نوروز در سرزمینمان سراسر آئین نشاط و شادمانی است اما کرونا پرده در شد؛ شهرها خلوت، و مردمان خانه نشین شدند.


کرونا ضربآهنگ شاد و پر هیاهوی نوروز را دیگر کرد؛ آئین ها در زمان توقف کردند و مردمان خانه نشین به ضرورت از سفر منع شدند؛ سفرها در شیوعش متزلزل شد؛ اما حافظه گردشگری هیچ گاه از گیلان و رنگ هایش خالی نخواهد شد و در این بین، شالما - روستای ملی چوب تراشی و استشمام خوش عطر جنگل در سازه هایش - به حتم نقطه ای پررنگ در نقشه سفرهای پسا کرونا خواهد بود.

منبع: ایرنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها