غزل لطفی، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
کودک کار را تعریف کنیم
هر فعالیتی که کودک را در معرض خطرات روحی و جسمی قرار دهد، سوءاستفاده از کودک شمرده میشود. ما معمولا عمدهترین بخش کودکان کار را پشت چراغ قرمزها در حال دستفروشی میبینیم که به جهت برانگیختن احساسات افراد و فروش و سود بیشتر از آنها سوءاستفاده میشوند و این موضوع بسیار رقتبرانگیز است اما باید درنظر داشت هر گونه استفاده ابزاری از کودکان در فعالیتهایی که مناسب سنشان نیست یا درکی از آن ندارند و به اجبار سرپرست یا والدین مشغول به آن فعالیت هستند، قابل تایید نیست. کودک ابزار تبلیغاتی نیست که در سنین بسیار پایین برای بیشتر دیده شدن استفاده شود.
اعتمادآنلاین| غزل لطفی در یادداشتی نوشت: براساس، قرارداد شماره 138 سازمان بینالمللی کار برای مشاغل مختلف یک حداقل سن را تعیین کرده که اگر کودکی که سنش پایینتر از این سن است مشغول به فعالیت در آن شغل باشد، آن کودک یک کودک کار درنظر گرفته میشود. این سنین عبارتند از: 18 سال برای مشاغل پرخطر (مشاغلی که سلامت جسمی، روانی یا اخلاقی کودک را به خطر میاندازند)، 15-13 سال برای مشاغل سبک (مشاغلی که سلامت و امنیت کودک را تهدید نمیکنند و کودک را از تحصیل بازنمیدارند)، البته سن 14-12 سال ممکن است که تحت شرایط خاصی در کشورهای فقیر پذیرفتنی باشد. براساس تعریف دیگری که توسط برنامه اطلاعات آماری و نظارت بر کودک کار در سازمان بینالمللی کار ارایه شده است، فردی کودک کار نامیده میشود که مشغول به یک فعالیت اقتصادی باشد و سنش کمتر از 12 سال باشد و یک ساعت در هفته یا بیشتر کار کند، یا سنش 14 سال یا کمتر باشد و حداقل 14 ساعت در هفته کار کند، یا سنش 14 سال یا کمتر باشد و حداقل یک ساعت در هفته در یکی از مشاغل پرخطر مشغول به کار یا سنش 17 سال یا کمتر و در مشاغل «بدترین شکلهای کار کودکان» مشغول به کار باشد.
از بین 187 عضو سازمان بینالمللی کار ILO تعداد 181 کشور تا سال 2017، ممنوعیت و اقدام فوری برای لغو بدترین نوع کار کودکان که به اختصار کنوانسیون بدترین شکل کار کودکان مشهور است در سال 1999 به وسیله International Labour Organization (ILO) در بند شماره 182 پیمان ILO تصویب شد را امضا کردهاند.
کنوانسیون 182 اشکال کار سخت کودکان را به شرح زیر توضیح داده است:
- هر شکل از بردگی یا اقدامی شبیه بردگی.
- فروش کودکان - قاچاق کودکان که به معنای استخدام کودکان و بردن آنها دور از خانه و خانواده در جهت استثمار آنها.
- بیگاری مابهازای بدهی نزد شخص طلبکار، یا سرواژ
- استفاده نظامی از کودکان.
- تجارت کودکان برای استثمار جنسی آنها یا واسطهگری برای این کار و وادار کردن کودکان به تنفروشی یا هرزهنگاری.
- فراهم آوردن کودکان برای دیگری که آنها را در کارهای غیراخلاقی و غیرقانونی به کار بگیرد. این موضوع تحت عنوان به کارگیری کودکان به وسیله بزرگترها در ارتکاب جنایت (CUBAC) نظیر مواد مخدر و کارهای قاچاق آمده است.
- کار کشیدن از کودک بهطور طبیعی که به وضعیت جسمی یا روحی او آسیب برساند.
علاوه بر موارد ذکر شده در کنوانسیون 182، سازمان جهانی کار در پیشنهاد شماره 190 خود، فعالیتهای زیر را برای کودکان خطرناک تلقی میکند و به دولتها توصیه میکند که جلوی استفاده از کودکان در این فعالیتها را بگیرند:
-کارهایی که کودکان را از نظر فیزیکی یا روانی درمعرض سوءاستفاده جنسی قرار میدهد.
- کار در زیر سطح زمین، زیر آب، ارتفاع بسیار بالا، مکانهای محدود و بسته.
- کار با ماشینهای سنگین یا ابزارآلات خطرناک، یا حملونقل وسایل سنگین به صورت دستی.
- کار در محیطهایی که برای سلامتی مضر است مانند اماکنی که در آنها مواد شیمیایی مضر وجود دارد یا سر و صدا یا دمای هوا یا لرزش زیاد است به نحوی که به سلامتی آسیب میرساند.
- کار تحت شرایط سخت مانند: کار برای مدت زمان طولانی، کار در طول شب، کار در اماکنی که به شکل غیرقابل قبولی محدود و در کنترل صاحب کار باشد به نحوی که انگار کودک در چنگال کارفرما گرفتار است.
طبق تعاریف بالا هر فعالیتی که کودک را در معرض خطرات روحی و جسمی قرار دهد، سوءاستفاده از کودک شمرده میشود. ما معمولا عمدهترین بخش کودکان کار را پشت چراغ قرمزها در حال دستفروشی میبینیم که به جهت برانگیختن احساسات افراد و فروش و سود بیشتر از آنها سوءاستفاده میشوند و این موضوع بسیار رقتبرانگیز است اما باید درنظر داشت هر گونه استفاده ابزاری از کودکان در فعالیتهایی که مناسب سنشان نیست یا درکی از آن ندارند و به اجبار سرپرست یا والدین مشغول به آن فعالیت هستند، قابل تایید نیست. کودک ابزار تبلیغاتی نیست که در سنین بسیار پایین برای بیشتر دیده شدن استفاده شود.
باید درنظر داشت وقتی کودکان بهطور دایم در بحثها و گفتوگوهایی که مناسب سنشان نیست شرکت داده میشوند یا همراه اعضای خانواده فیلمهایی که متناسب محدوده سنیشان نیست را تماشا میکنند شروع به تقلید میکنند و اگر این تقلید با تشویق والدین همراه شود کودک احساس رضایتمندی میکند و دیگر رغبتی برای بازیهای کودکانه نشان نمیدهد.
حتی گاهی دیده شده از کودکان و نوجوانان خواسته میشود در بحثهایی که اصلا در محدوده سنی و حتی آموزشی آنها نیست در میان جمعی از افراد بالغ جامعه اظهارنظر کنند. هر چند این بلوغ ظاهری و مقلدانه شاید در نگاه اول مورد تایید باشد اما با درنظر گرفتن صدمات روانی و روحی که به کودکان وارد میکند در تمام جوامع روانشناسی غیر قابل قبول است.
اجازه دهیم کودکانمان متناسب با سن خود بزرگ شوند و بچهها را در محیطهایی قرار دهیم که بیشتر با همسن و سالان خودشان ارتباط داشته باشند و آنها را درمعرض بزرگسالی زودرس قرار ندهیم تا در آینده از صدمات آن رنج نبرند.
تحصیل و بازی و گفتوگو با همسن و سالان و همچنین کمک و راهنمایی گرفتن از بزرگسالان و آموزش مودبانه و در حیطه دانش کودکی صحبت کردن، از مهمترین عوامل رشد تدریجی و موفق کودکان است.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید