کد خبر: 593164
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۴ ۱۵:۲۷:۵۵
| |

محمدرضا خباز:

اهانت به اعتقادات یک ملت و یک دین نه عقلی است و نه منطقی

محمدرضا خباز نوشت: اهانت به اعتقادات یک ملت و یک دین که دومین جمعیت روی کره زمین را دارد، نه عقلی است و نه منطقی؛ آن هم در این شکل و شمایل که سوزاندن قرآن مجید است.

اهانت به اعتقادات یک ملت و یک دین نه عقلی است و نه منطقی
کد خبر: 593164
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۴ ۱۵:۲۷:۵۵

محمدرضا خباز در یادداشتی با عنوان «آزادی بیان بدون عقلانیت همان افراط است» در روزنامه اعتماد نوشت: اهانت به اعتقادات یک ملت و یک دین که دومین جمعیت روی کره زمین را دارد، نه عقلی است و نه منطقی؛ آن هم در این شکل و شمایل که سوزاندن قرآن مجید است. این کار هم غیرمنطقی و هم غی منطقی است و هم غیرقانونی. متاسفانه در شرایطی که آزادی بیان و اندیشه کاملا مبتنی بر عقلانیت است، این رفتارهای افراطی به بهانه آزادی بیان صورت می‌گیرد. واقع آن است که آزادی بیان و اندیشه به معنی اهانت به اعتقادات دیگران نیست. اگر فردی در اروپا یا سایر نقاط جهان ادعا یا نقدی درخصوص قرآن، مطرح می‌کرد و می‌گفت این آیه شریف قرآن ایراد دارد و افراد معتقد به دین اسلام را به مناظره و گفت‌وگو دعوت می‌کرد، باب گفت‌وگو باز می‌شد و تبادل افکار در مسیر آگاهی بخشی صورت می‌گرفت. کما اینکه ما به عنوان مسلمان می‌توانیم نسبت به فلان فراز و دیدگاه مطرح شده در انجیل یا تورات و... نقد و نظری داشته باشیم.

کسانی که به محتوای انجیل یا تورات تسلط دارند و طرفدار آن هستند، وارد میدان می‌شوند، نظر می‌دهند، گفت‌وگو می‌کنند و دیدگاه‌ها با هم تبادل می‌شود. این روند باعث رشد و بالندگی جامعه می‌شود، چراکه تضارب افکار موجب رشد جامعه است. اساسا گفت‌وگو باعث بالا رفتن سطح بینش مردم و جامعه است. اما اهانت کردن اوج ذلت و خواری یک فرد یا جامعه است، چه ما باشیم، چه دیگران. چه مسیحی باشد، چه مسلمان و چه یهودی. مسلمانان هم چنانچه به دیدگاه‌های سایر ملل توهینی داشته باشند و آنها را نفی کنند، اشتباه است. یک چنین رفتارهای افراطی هم براساس عقل و هم براساس قانون اشتباه است. بنابراین افرادی که به بهانه آزادی بیان به یک چنین رفتارهایی اقدام می‌کنند، به نظر من دست به نوعی فرافکنی و مغالطه می‌زنند. آزادی بیان و اندیشه باید در راه رشد، بالندگی و پیشرفت و هدایت جامعه به کار گرفته شود. 

وقتی به یک میلیارد و 700 میلیون مسلمان اهانت می‌کنند، تخم کینه‌ای را می‌کارند که نه تنها باعث نزدیکی دیدگاه‌ها نمی‌شوند، بلکه باعث تنفر، دوری و جدایی میان انسان‌ها می‌شوند. شاعر می‌گوید؛ «پدر کشتی و تخم کین کاشتی/ پدر کشته را کی بود، آشتی...» در این شرایط زمانی که افراد و جریاناتی در جوامع مختلف بخواهند حرف حسابی بزنند و تلاش کنند جوامع مسلمان و مسیحی را به هم نزدیک کنند، صدای‌شان به جایی نمی‌رسد و عملا بیش از یک میلیارد و 700 میلیون مسلمان را نسبت به طرف مقابل بدبین می‌کند. این کار نه عقلانی است، نه منطقی و نه قانونی. قانونی که برخی افراد برای این نوع رفتارهای افراطی به آن استناد می‌کنند، مبنایش عقلانیت است. در شرایطی که عقل اهانت به دیگران حتی اگر به یک فرد باشد را نمی‌پسندد.

اهانت به یک جامعه وسیع که جامعه مسلمانان باشد، هرگز قبول نمی‌کند. اگر اهانت به یک فرد قبیح باشد، اهانت به یک جمع در این وسعت اقبح است. من این نوع رفتارهای افراطی را  به جز تراوشات ذهنی یک فرد یا جریان مریض چیزی نمی‌بینم. این افراد یا جریانات یا باید بیمار باشند یا باید برای رودر رو قرار دادن جوامع مسلمان و مسیحی تحریک شده باشند. معتقدم این رفتارها باید از نظر علمی و تحقیقاتی بررسی شود تا اگر جمعی پشت این رفتارها و اهانت‌ها هستند، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی صورت بگیرد و اگر یک فرد بیمار در حال انجام این کار است، تذکرات لازم داده شود. باید توجه داشت اسلام دین محبت است و مهربانی و قرآن کتاب عشق است و لطافت. فردی که با حقیقت این کتاب و این مکتب آشنا شده باشد، جز محبت از این کتاب و این مکتب برداشت نخواهد کرد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها