محمدتقی فاضل میبدی:
بخش عظیمی از شعارهای انقلاب محقق نشده است
محمدتقی فاضل میبدی نوشت: نمیخواهم بگویم صددر صد شعارها (ابتدای پیروزی انقلاب) محقق نشدند، اما واقع آن است که بخش عظیمی از این شعارها و آرمانها تحقق پیدا نکردند.
محمدتقی فاضل میبدی در یادداشتی با عنوان «فاصله شعارها از واقعیتهای انقلاب» در روزنامه اعتماد نوشت: برای تحلیل مسیری که انقلاب اسلامی مردم ایران از 22بهمن 57 تا 22بهمن 1401 پیموده و سنجش تحقق وعدهها و شعارهای انقلاب، قبل از هر تحلیلی باید 3پرسش اساسی را مدنظر قرار دهیم؛ نخست اینکه محتوای معنایی شعارهای کلیدی ابتدای انقلاب چه بودند؟ دوم اینکه تا چه اندازه این شعارها محقق شدهاند و نهایتا اینکه چشمانداز پیش روی انقلاب چه خواهد بود؟ معتقدم بسیاری از شعارهایی که در سالهای ابتدایی انقلاب داده شد و مبتنی بر آنها مردم ایران این انقلاب را به پیروزی رسانده و مستقر کردند، محقق نشدهاند. نمیخواهم بگویم صددر صد شعارها محقق نشدند، اما واقع آن است که بخش عظیمی از این شعارها و آرمانها تحقق پیدا نکردند. اما برای باز کردن بیشتر موضوع باید ببینیم، مردم به چه دلیل رژیم شاه و نظام سلطنت را کنار زدند و تصمیم به دگرگون کردن ساختار حاکمیتی گرفتند؟
اول) یک دلیل مهم اینکه رژیم شاهنشاهی بر اساس انتخابات و آرای مردم شکل نگرفته بود. یعنی نهادهای انتخاباتی در رژیم سابق ضعیف و انتخابات فرمایشی بود. در واقع رژیمی مادامالعمر شکل گرفته بود که یک فرد و یک جریان بر سرنوشت مجموعه مردم حکمرانی میکرد. ادامه در صفحه 9
دوم) دومین موضوع بر اساس تعبیر خود امام، این بود که قانون اساسی کشور در زمان رژیم شاه که از زمان مشروطه به یادگار مانده بود متعلق به حدود یک قرن قبل بود. امام جمله معروفی پس از حضور در ایران و سخنرانی در بهشت زهرا داشتند و آن اینکه نسل جدید به قانون جدید و به روز شده نیاز داشتند و معنا ندارد، نسلهای قبلی برای نسلهای بعد تصمیم بگیرند.
سوم) از همه این موارد مهمتر، استبدادی بود که در آن برهه شکل گرفته بود و فرصتی به آزادیخواهان برای بیان دیدگاههایشان نمیداد. به بهانههای مختلف، منتقدان و آزادیخواهان دستگیر و زندانی شده و کشور در اختناق قرار داشت. اما مردم میخواستند آزادی را تجربه کنند و دوست داشتند حاکمان خود را بدون نگرانی نقد کنند .
چهارم) موضوع نبود عدالت اجتماعی و اقتصادی گزاره دیگری بود که باعث اعتراض مردم به نظام سلطنتی قبلی شده بود. نظام شاهنشاهی بر اساس فقر و غنا بر پا شده بود، یعنی از یک طرف، اقلیتی در کشور وجود داشتند که بدون پاسخگویی به ملت به ظرفیتها، امکانات و سرمایههای ملی دسترسی نامحدود داشتند. از سوی دیگر اکثریتی هم زیر خط فقر بودند و از حداقلها هم بهرهمند نبودند. در یک چنین شرایطی بود که مردم دست به انقلاب زدند. تمام شعارهای امام (ره) هم نفی این کمبودها و مشکلات بود. اینکه استبداد باید پایان پیدا کند، حکومت مادامالعمر نباید وجود داشته باشد و نهایتا عدالت اجتماعی، آزادی و برابری محقق شوند و... در سالهای ابتدایی انقلاب هم تا حدی تلاش شد تا این وعدهها و آرمانها در مسیر اجرایی شدن قرار بگیرند.
اما وقوع جنگ 8ساله ایران و عراق این روند را تغییر داد. یعنی پارهای از آزادیهای سیاسی و اجتماعی کشور به محاق رفت، هر فرد و جریانی که انتقادی به سیستم وارد میساخت با برخوردهای تند و سلبی مواجه میشد، از سوی دیگر، راهبرد کشور در خصوص استقلال که مبتنی بر شعار نه شرقی و نه غربی ارایه شده بود به دست فراموشی سپرده شد. البته معنی این شعار این بود که سرنوشت ایران به دست شرق یا غرب نیفتد و هیچکس به دنبال این نبود که ارتباط با کشورهای مختلف قطع شود. اما در ادامه تخاصم با غرب در کشور شدت گرفت و نفی امریکا و نفی اسراییل و... بدل به یک راهبرد مستمر شد. برای ایستادگی در غرب، ایران به چین و روسیه تکیه کرد.
اتکایی که بسیار بد فرجام بود و مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد کرد، چرا که این دو کشور به دنبال منافع خود بودند و دست ایران همواره از مراوده با آنها خالی میماند. این در حالی است که قرار بود ایران مبتنی بر منافع ملی خود و بدون اینکه تحت سیطره کشورهای غربی و شرقی قرار بگیرد، تعامل سازندهای با دنیا داشته باشد که به این ضروتها بیتوجهی شد. در ادامه در دهه 70، مذاکرات هستهای ایران با غرب مطرح شد. اما هرگز مذاکرات مستقیمی میان ایران با امریکا شکل نگرفت و به جز برههای کوتاه در دولت روحانی دستاورد قابل توجهی کسب نشد.
شوربختانه تحریمهای اقتصادی گستردهای علیه ایران هم وضع شد، تحریمهایی که باعث گسترش فقر شده، قدرت خرید مردم را کاهش دادند و سفرههای مردم را خالیتر از قبل کردند. در شرایطی که مردم هرروز فقیرتر میشدند، گروهی برجامستیز هم در کشور ظهور کردند که در برابر هر تلاشی برای پایان دادن به تحریمها و به نتیجه رسیدن مذاکرات مقاومت کردند. چرا که منافع آنها در دوری ایران و غرب نهفته بود (و همچنان هست).
بنابراین هنوز جامعه ایرانی برخوردار از شعارهای ابتدایی انقلاب نشده است. سیاست خارجی ما به گونهای است که حتی برخی کشورهای منطقه علیه ما خط و نشان میکشند، در حوزه اقتصادی با تورم بالا و فقر و فاصله طبقاتی مواجهیم. روستاها در حال خالی شدن و شهرها در حال انفجار است. بهطور کلی هنوز رویکرد عاقلانهای بر سرنوشت مردم از سوی متولیان حاکم نشده است. موضوعی که باعث کاهش مشارکتهای عمومی و افزایش مشکلات شده و باید هرچه سریعتر برای آنها فکری شود.
دیدگاه تان را بنویسید