محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
بخش معدن ایران نقش تعیینکنندهای در منطقه دارد/ فشارهای سیاسی بر متولی بخش معدن زیاد است/ قسمت عمدهای از سود واحدهای تولیدی صرف پرداخت مالیات میشود/ شیرینی درآمدهای نفتی مانع ورود ما به مزیتهای بخش معدن شده است/ 20 درصد از صادرات غیرنفتی مربوط به معاد
محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران، گفت: امروز بخش معدن توانسته برخی از بحرانهای اقتصادی مربوط به تحریم را حل کند، به نحوی که 20 درصد از حجم صادرات غیرنفتیمان مربوط به بخش معدن کشور است.
اعتمادآنلاین| الیاس جرجندی -عملکرد تجارت خارجی بخش معدن و صنایع معدنی در مدت 11ماهه 97 نشاندهنده صادرات 51 میلیون و 770 هزار تن کالا به ارزش بیش از هشت میلیارد و 299 میلیون دلار است که نسبت به دوره مشابه از لحاظ وزن 6 درصد و از نظر ارزش سهدهم درصد کاهش پیدا کرده است.
این اعداد و ارقام نشان از آن دارد که با توجه به فشار تحریمی آمریکا بر اقتصاد ایران، در بخش صادرات معدنی هم دچار مشکل و افول شدهایم. این در حالی است که ایران بزرگترین کشور دارای ذخایر معدنی در خاورمیانه و جزو 10 کشور برتر دنیاست.
ایران با دارا بودن این حجم از تنوع معادن به خوبی میتواند با مدیریت درست و استخراج و بهرهوری بهروز انواع ذخایر معدنی، گوی سبقت را در صادرات از انواع صادرات غیرنفتی و حتی نفت بگیرد. برای بررسی بخشی از این مشکلات بخش معدن کشور، اعتمادآنلاین با محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران و فعال معدنی، گفتوگوی ویدئویی کرده که مشروح آن را در زیر میبینید و میخوانید:
وضعیت کشور با توجه به پتانسیلهای بخش معدن، مطلوب است/ شیرینی درآمدهای نفتی مانع ورود ما به مزیتهای بخش معدن شده است
*بزرگترین مشکلات بخش معدن کشور چیست؟
شما با یک کلام ساده گفتید ولی ما باید نسخه بزرگی داشته باشیم! بحث مشکلات معدن را باید اول تعریف کنیم: ما در کجا قرار گرفتهایم و بر اساس آن، باید مبانی و مسائلی را که بخش معدن نیاز دارد مطرح کنیم که قاعدتاً مشکلاتی هم از آن درمیآید.
اگر پتانسیلهای بخش معدن ایران را امروز با توجه به شرایط کشور- یعنی اینکه از نظر جغرافیایی در کجا قرار گرفتهایم، چند کشور همسایه داریم و آبهای آزاد ما کجا هستند- تعریف کنیم، از این منظر کشور در وضعیتی مطلوب به سر میبرد.
این نشان میدهد که ما میتوانیم برای شرایط مطلوبمان استراتژی خاص خودش را تعریف کنیم. وقتی مبانی بخش معدنی در قالب این استراتژی باشد، قاعدتاً چالشها، مسائل و مشکلاتی که چرا نتوانستیم از این ظرفیت واقعی استفاده کنیم، بیرون میآید. باید ببینیم چه خواستهای داشتهایم و از این خواسته چه خروجیای دست ما آمده است.
امروز میتوانیم بگوییم کشور ما در برخی از مواد معدنی در منطقه نقش تعیینکنندهای دارد. معادنی چون مس، آهن، سنگهای ساختمانی و بسیاری از مصالحی که امروزه تعیینکننده صنایعی همچون کاشی و سرامیک است.
بخشی از مواد معدنی که امروز شاید از نظر ما بیارزش باشد، مورد نیاز کشور قطر برای پر کردن بخشی از آبهای خودش است. حتی میتواند تامینکننده بخشی از صنایع خاص مثل دارویی و تامینکننده صنایع شویندهها و بهداشتیها باشد که این یک ثروت محسوب میشود.
صادقانه بگویم آنقدر درآمدهای نفتی شیرین بوده که ما به سایر مزیتها اصلاً ورود نکردهایم. این موضوع به 60 سال گذشته و گذشتههای دور برمیگردد. این درآمدهای نفتی حرکتها را در توسعه کشور در بخشهای مختلف دیده و صنعت معدنکاری ما یکی از آن بخشهایی است که نتوانست رشد مورد نظر را داشته باشد.
وقتی میخواستند ذوبآهن را درست کنند، نگاه تامین مواد اولیه برای ذوبآهن به دنبال آهن بود. اکتشافات کلیای در کشور انجام شد که خروجی بسیار خوبی داشت. ما همچنان از خروجیها بهره میبریم و استفاده میکنیم.
بعد از انقلاب، پس از سال 57، عملاً طی سالهای 65، 66 و 67 به بعد، نگاهها در کشور نسبت به بخش معدن، خصوصاً در چند بخش، تغییرات اساسیای پیدا کرد. یکی در سنگهای ساختمانی و دیگری در بحث فلزی مخصوصاً مس و آهن نگاهها تغییر کرد. مس یک پیشینهای از قبل داشت، ما شرکت ملی مس مثل سرچشمه را داشتیم. نگاهها کاملاً مهندسیشده، فکرشده و طراحیشده بود و حرکتهای جامانده در بعد از سال 57 ادامه پیدا کرد. حرکتهای جدیدی در توسعه آن بخش شکل گرفت که بهحق امروز حرکتهای مثبتی میبینیم. در سنگآهنها هم ما حرکتهای جدیدی در کشور میبینیم.
*یعنی تغییر نگاهها مثبت بود؟
همه نگاهها تغییر کرد تا اینکه امروز پتانسیلی مثل منطقه یزد، گلگهر، چادرملو و... را داریم. سرمایهگذاریهای بسیار خوب و بهموقع و جسورانه انجام شد که اگر انجام نمیشد امروز نمیتوانستیم به راحتی آن کارها را انجام دهیم. حاصل آن باعث شد ما به توسعه بخش برگردیم؛ یعنی به فولادها فکر کردیم و بر اساس آن برای طرح فولاد برنامه 20ساله در ایران 1404 را برای خودمان یک فولاد تعریف کردیم، 55 میلیون تن فولاد! اینکه درست است یا نیست- من نمیخواهم بگویم به این رقم میرسیم یا نمیرسیم- اگر خواستید من نقطه نظراتم را در این بخش خواهم داد، اما حرکتهای نویی در بخش سنگهای ساختمانی یکباره ایجاد شد. باز هم همان NGOها و تشکلات موجود که نسبت به سنگهای ساختمانی از دنیا شناخت داشتند، پیشنهادهایی را به متولی بخش و وزیر مربوطه وقت دادند. شاید در ابتدا کمی بازخورد خوبی نداشت ولی میتوانم بگویم بعد از اینکه این اطلاعات سر جای خود نشست، یک حرکت انقلابی مثبتی در بخش شکل گرفت که امروز ما شاهد رشد هستیم.
سرمایهها و تجربههای موجود در خانه معدن، امانتداران بخش معدن کشور هستند/ نگرانی فعالان بخش معدن از تبصره 5 ماده 43
*خانه معدن و مشخصاً وزارت صنعت برای رفع مشکلات بحث معدن در کشور برنامههایی دارند؟ آیا برنامههایی که داشتند عملی شده یا برنامههایی خواهند داشت؟
خانه معدن حدود 20 سال است که فعالیت میکند و یک انجمن و تشکل صنفی است. در درون این تشکل صنفی قاعدتاً سرمایهها و تجربههای بزرگی نهفته شده که آنها میتوانند امانتدار خوبی برای توسعه بخش معدن کشور باشند. این باور را باید متولیان بپذیرند! اگر این باور را بپذیرند، ما مطمئناً نباید مشکلی در بخش تصمیمسازیهایمان داشته باشیم. و امروز نباید در هر حرکتی که انجام میشود مشکل میداشتیم که داریم!
کشور ما با توجه به شرایط خاصی که اکنون متحمل شده و به خاطر دو دوره تحریمهای سنگین.... گفتنی است حتی در این دوره نیز تحریمهای خاص خود را داشتیم. نسخههایی که خانه معدن به صراحت و با نگاه به مسائل کارشناسی خودش ارائه میدهد، صنفی و بنگاهی نیست و برای توسعه بخش جامعیت دارد. این نسخهها قاعدتاً میتواند در تصمیمسازیهای متولیان بخش معدن نیز بسیار موثر باشد.
من نمیگویم هیچکدام اینها قابل استفاده نبودند، میتوانم بگویم امروز با دولت تعامل بسیار نزدیکی در این خصوص داریم. این باور هنوز آنطور شکل نگرفته که ما بتوانیم همانند کشورهای دیگر از این مجموعه به معنای واقعی استفاده کنیم. این تجربه کلانی است که دولتها اگر بخواهند سرمایهگذاری برای این موارد داشته باشند، هزینه بسیار بالایی باید بدهند، ولی میتوانند در تصمیمسازیهایشان از آن استفاده کنند.
یکی از تعاملاتی که ما امروز با متولی بخش معدن داریم همین است. یک بخش که مورد استفاده قرار میگیرد، درباره بخشی دیگر که بیاستفاده مانده، شاید آن ارادهای که باید بخش توسعه پیدا کند اجازه نمیدهد متولی بخش حرکتهایش را انجام دهد. من برعکس، میگویم متولی هم تحت تاثیر یکسری مسائل و عوامل خاص قرار میگیرد و عملاً برای توسعه بخش خودش بازدارنده میشود.
ممکن است مجلس شورای اسلامی در تصمیماتشان اشتباهاتی مرتکب شوند. تصمیمات متعددی در برنامه ششم توسعه گرفته شد که اگر با ما مشورت میشد قاعدتاً میتوانستیم برای اجرایی شدن آن موضوع راهکارهای بهتری را مطرح کنیم. تبصره 5 ماده 43 به راحتی برای فعالان بخش معدنی نگرانی ایجاد کرد.
جامعهای که به مالیات اعتقاد نداشته باشد جامعهای ردشده است/ به سبب حاکمیت همیشگی درآمدهای نفتی، واقعیتهای اصولی دریافت مالیات فراموش شده است
*منظور تصمیمات خلقالساعه است که همه از آن گلهمند هستند؟
احسنت. حتی برای مجریاش هم مشکل ایجاد کرده است؛ مثلاً ما باید یک درصد از فروش را بدهیم. شاید یک درصد از فروش خیلی از واحدهای تولیدی در بخش معدن، قسمت عمدهای از سودشان باشد! خب متولی هم میداند که گرفتن این عارضههایی برای بخش معدن به همراه دارد، ولی قانون شده است. چهکارش کنند؟
اگر اجرا نکنند، دستگاههای نظارتی در بخش معترض میشوند که چرا اجرا نکردید و دائم بخشهای اجرایی را تحت فشار میگذارند. از این طرف بخش معدن هم میداند که این کار مشکلاتی برای خود دارد و این تعارضات نگرانیهایی برای سرمایهگذارها ایجاد میکند. این مساله مسیر را تا حدودی تغییر میدهد که این یعنی ما باید توسعه را مد نظر قرار دهیم. وقتی راجع به توسعه صحبت میکنیم، ابزارهایی که در توسعه مطرح میشود حقوقی است که یک فرد فعال باید در جریان حرکت اقتصادی خود بدهد و این را جزو الزامات میدانیم. اصلاً این مسیری نیست که....
فرض میکنیم در مسائلی که برای حرکت توسعه جریان اقتصادی تعریف کردیم، مالیات جایگاه خود را دارد. به نظر ما مالیات یکی از اصولی است که جامعهای که اعتقادی نداشته باشد به طور کل جامعه ردشده است! ما امروز مسائل بسیاری داریم! در جامعه ما، به دلیل اینکه همیشه درآمدهای نفتی حاکم بوده، آن واقعیتهای اصول دریافت مالیات فراموش شد! سرمایهها از بخش تولید به بخش غیرتولید و غیرمولد رفت و به فضاهایی تبدیل شد که میتوانست سرمایهها را راحتتر سالی پنج بار حرکتهای خود را در جهت تامین سرمایه و سرمایه آورده خود در درآمدزایی رفرش کند.
بخش تولید اینگونه نیست. بخش تولید همیشه یک فرایند دارد. وقتی ما میگوییم سال مالی یک شرکت- 29 اسفند هر سال برای شرکتها را سال مالی تعریف میکنیم- در سال مالی همه چیز دیده شده، ما رشدهای غیرمترقبه را هیچوقت در تولید ندیدهایم. ولی امروز متهم هستیم که در بخش معدن رشدهای غیرمترقبه کردهایم. نه اینطور نیست! اصلاً اینطور نیست!
اگر رشدی هم انجام شده، بلافاصله تبدیل به توسعه شده است. بخش معدن زاینده است ولی بلافاصله در خود میرود، خارج نمیشود! به همین دلیل است که اگر میگوییم اصولاً معادن در مناطق محروم قرار گرفته، وقتی که فعال میشوند توسعهای در آنجا اتفاق میافتد که این توسعهها را زنجیروار و در یک برنامه درازمدت میتوانیم لمس کنیم؛ یعنی حرکتهای غیرعادیای در آن بخش ایجاد میشود. اگر ما به گذشته برگردیم و اصطلاحاً یک تصویری از گذشته و حال داشته باشیم، میبینیم امروز نباید متهم میشدیم که چرا رشد کردهایم؟! بلکه باید تشویق شویم که توانستهایم حرکت نویی در جریان توسعه پایدار در منطقه ایجاد کنیم.
نگاهها را باید کمی تغییر دهیم. اگر این سرمایه در بدهبستانهای روزانه و در جریان تامین یا اصطلاحاً دلالی خرج میشد، کجای آن رشد بود؟ جز اینکه میتوانستیم به جامعه آسیب بیشتری بزنیم، چیز دیگری نبود! ولی وقتی این به چادرملو که یک شهر را میتواند تامین کند، به مس یا معدن کوچک که توانسته یک جریان اقتصادی را در منطقه خود تامین کند، تبدیل شده، واقعاً قابل تقدیر است! ما باید آن نگاهها را حاکم کنیم، اگر این نگاهها را حاکم کنیم، نگران دادن مالیات نخواهیم بود. چون حتماً با مالیات حرکتهای خودشان را انجام دادهاند، حتماً با مسئولیتهای اجتماعیای که در کنار خودشان تعریف کردهاند سهمی را به توسعه آنجا اختصاص دادهاند. ولی امروز متهم میشویم که در آنجا باعث شدهایم توقع مردم بالا برود.
در بخش فراوری و سنگهای ساختمانی سرمایهگذاریهای خوبی صورت گرفته است/ سالانه 60 میلیون متر مربع سنگ در کشور برش داده میشود/ سهم صادرات سالانه ایران از سنگ 300 میلیون دلار، و در ترکیه سه میلیارد دلار، است
*قریب به 20 سال پیش در شهرستان بم استان کرمان، معدنی بود به اسم معدن آبباریک، معدن سنگ مرمر یشمیرنگ، که پدر بنده در آن مشغول فعالیت بود؛ به نوعی فعال معدنی آنجا محسوب میشد. تاجری ایتالیایی مهمانمان شد که برای خرید سنگ به معدن ما آمده بود و سنگهایی را از ما میخرید که به صورت تکههای 10، 20 و 30 تنی بود (خودتان بهتر میدانید که سنگهای معدنی را به این شکل میخرند تا به کشور خودشان وارد کنند). در آنجا یک سوال از ما پرسید؛ اینکه چرا وقتی بهشت معادن در کشور شماست، سنگها را در قالب قرنیزهای هفت هشت سانتیمتری برش میزنید؟ چرا مانند ایتالیاییها عمل نمیکنید؟ ما سوال کردیم مگر ایتالیاییها چطور برش میزنند؟ کاتالوگی نشان داد، دیدیم سنگها را به صورت ورقهای نازک برش میزنند. گفت چون معادنش را نداشتهاند این کار را میکردهاند که اسراف هم نشود، با تکنولوژی سنگها را بسیار نازک میبریم که هم از آنها استفاده کرده باشیم و هم سنگی را که نداریم خراب نکرده باشیم، و بتوانیم راحت از کشور شما وارد کنیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم.
برای من سوال پیش آمد که چرا در کشور ما چنین اتفاقی نمیافتد؟ چرا وقتی میخواهیم قسمتی از دیوار یا کف زمین را تزیین کنیم، سنگ را به صورت پنج 6 سانتیمتری برش میزنیم؟ آیا در حالحاضر این تکنولوژی موجود است؟ آیا این کار انجام میشود؟ اگر نشده، چه فکری برایش در نظر دارید؟
من شخصاً معدن آبباریک را حدود 43 سال قبل دیدم. این حرف درست است در همان دوران هم تنها مصرفکنندهاش همان ایتالیاییها بودند.
من گفتم در بحث معدن، برنامه راهبردی را کاملاً در بخشهای مختلفش تعریف نکردیم. در بحث سنگهای ساختمانی هم همینطور است. امروز سرمایهگذاریهای نسبتاً خوبی در بخش فراوری و سنگهای ساختمانی صورت گرفته است. ما انجمنی به نام انجمن سنگ داریم که تمام این موارد را رصد میکند. ذهنیت من این است که شاید متولیان بخش ما هم باور ندارند که ما میتوانیم اینجا....
حرفش را میزنند! من نمیگویم حرفش را نمیزنند، حرفش را به خوبی میزنند! ولی وقتی در مورد مبانیاش صحبت میکنند میبینیم که در بخش مبانی خیلی جایگاهی نداریم، بازار تعیینکننده است. نقش ما باید در بازار انتهای خط مشخص شود. حرف آن خریدار بسیار ارزنده است که میگوید چرا انجام نمیدهید؟ جواب چرا بیشتر این است که ما بازار فروشش را نداشتهایم تا چنین کاری انجام دهیم!
رقم بالایی، بالای 60 میلیون متر مربع (اگر اشتباه نکنم)، در کشور سنگ برش داده میشود. چقدرش را توانستهایم صادر کنیم؟ جایگاهمان کجاست؟ آیا فقط کیفیت است؟ نه واقعاً نیست!
ببینید دولت ترکیه چهکار انجام داد؟ ما در سال 1365 همزمان به اتفاق دولت ترکیه در « کارای ایتالیا» بودیم. من میگویم حضور ما که عین واقعیت است، ما برای صادرات حضور داشتیم و واقعاً موفقتر از آنها بودیم. امروز کجاییم؟ امروز آنها سهم حدوداً سه میلیارد دلاری در صادرات دارند و ما حدود 300 میلیون دلار!
چرا؟ ببینیم دولتها چه برنامه راهبردیای برای آنها تعریف کردهاند. اصلاً نقشه راهشان چه بوده است؟ چه تعریفی کردهاند؟ باور کنید این تکرار نیست، درآمدهای نفتی آنقدر شیرین بوده ما که هیچوقت به ثروتهایی که خداوند در اختیارمان قرار داده اهمیت ندادهایم! فقط فکر میکردیم آن ثروت هست! همیشه قبله ما آن بود. اشتباه بود! ما باید برای هر بخش خودمان تعاریفی داشته باشیم. امروز این حرف کاملاً درست است! ما اگر بتوانیم فراوری را به آن سطح برسانیم، میبینیم که چقدر اشتغال ایجاد میشود و خود بازارگردانی آن چقدر اشتغالهای نو در کشور میآفریند.
*خب این کار مستلزم وجود یکسری دستگاههای خاص است.
حتماً. تنها دستگاه نیست! نگاهها و نگرشهاست! دستگاه با مال یا همان سرمایه است که ورود پیدا میکند. نگرشها کجاست؟ چه تسهیلات، چه فکر تشویقیای گذاشتیم؟ چین چه کرد؟ چین در همان مقاطع سال 64، 65 که ما در نمایشگاهها حضور داشتیم، به واقع در سنگهای ساختمانی هیچچیز نبود!
*و ما حرف برای گفتن داشتیم!
ما حرف داشتیم! ما حضور داشتیم! معدنکاری دولت ترکیه آمد- جالب است که دولتشان هم همراهشان بود- گفتند با هم یک کلونی تعریف کنیم تا بتوانیم بازار منطقه را در زمینه این چند سنگ بگیریم در آن زمان!
*یعنی این نگاه در دولت ما وجود ندارد؟
خیر.
*در بخش خصوصی چطور؟
در بخش خصوصی وجود دارد.
*چرا بخش خصوصی اقدامی نمیکند؟
حمایتهای دولتها برای ورود به بازارها، یکی از برگ خریدهای مهم است. وزارت خارجه ما چه زمان توانسته ذهنیت دیپلماسی اقتصادی را در کنار فعالان به معنای واقعی داشته باشد؟! من در کدام مناقصه توانستم موفق باشم که وزارت خارجهام محکم بایستد و از من دفاع کند؟!
ما امروز پولی را برای جنسی حواله کردهایم که حتی به خاطر شرایط تحریم، الآن نمیتوانیم جابهجایی داشته باشیم! پول در بانکی به راحتی بلوکه شده است و هیچکس هم حامی ما نیست! ولی سفارت آنها مثل شیر بالای سرشان میایستد و حمایتشان میکند.
یک بازرگان چینی محموله سنگآهنی را از ایران خریداری کرده بود، بین فروشنده و خریدار مشکلی پیش آمد، سفارت ورود کرد. این واقعاً شایسته است! دست ما دادند و ما با حکمیت حلش کردیم. این شایسته است! ما نیازمند این کار هستیم. به همه ابزارها برای توسعه یک بخش نیاز داریم.
*به شدت به حمایت دولتی نیازمندیم.
من برمیگردم به حرف شما. ما باید صفر تا انتهای توسعه را داشته باشیم، مطمئن باشید جریان اشتغال و جریان سرمایههای جدید در همان بخشها بالاتر از بخش معدن است. چطور امروز در دنیا میگویند در کشوری مثل چین، 17 شغل در کنار یک شغل در معدن ایجاد میشود! چون تمام خط را میگوید! ما امروز فقط سه چهارتا معرفی میکنیم! مسئولان جرات نمیکنند بیشتر از پنج 6 تا معرفی کنند، واقعاً جرات نمیکنند.
فشارهای سیاسی بر متولی بخش معدن زیاد است/ ناامنی در بخش سرمایهگذاری حاصل فشارهای سیاسی بر بخش معدن است
*متولی امر بخش معدن، وزارت صنعت است. شما چه جلساتی با وزارت صنعت داشتهاید تا مجابشان کنید که ...
ما امروز نقشه و استراتژیای در بخش معدن، به نام نقشه راه معدن داریم که سال گذشته استارت خورد. اولین بحثی که از زمان انتخاب آقای رحمانی مطرح کردیم این بود که خواهش کردیم نقشه راه را دنبال کند. حداقل یک دفترچهای داریم که بر اساس آن کار را دنبال کنیم. ما نباید نگاههای سیاسی را حاکم کنیم. فشارهای سیاسی بر متولی بخش معدن زیاد است. امروز بخشی از ناامنی در بخش سرمایهگذاری، فشارهایی است که بر متولی بخش معدن وارد میکنند.
اتفاقاً چون من به عنوان نماینده بخش خصوصی حضور دارم میبینم فشارهای آن طرف کم نیست! این فشارها بابت چیست؟ هر چیزی باید جایگاه خودش را بسازد. قانونگذار باید در جای قانون بنشیند! امروز این فاصلهها تغییر کرده، چرا باید خودرو را در جایی ببریم که اصلاً معنا ندارد؟!
چرا باید فولاد را در جایی ببریم که اصلاً اقتصادی نیست؟ این فشارها باید از مبانیای که استراتژی دارد برداشته شود. به خاطر این اتفاقات است که از اصل مطلب دور میشویم؛ جریان سیاسی آنقدر حاکم میشود که ما در اجرایی شدن مبانی استراتژیک در بخشهای مختلف دچار مشکل میشویم.
20 درصد از صادرات غیرنفتی مربوط به معادن است/ بخش معدن برخی از مشکلات عبور از بحرانهای اقتصادی را حل کرد/ 30 میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش معدن طی 50 سال گذشته
*ایران جزو 10 کشور برتر جهان و اولین کشور منطقه در ذخایر معدنی است. از این ظرفیت چقدر توانستهایم برای رشد اقتصادی کشور استفاده کنیم؟
من این 2 سال را میگویم. امروز بخش معدن توانسته برخی از بحرانهای اقتصادی مربوط به تحریم را حل کند، به نحوی که 20 درصد از حجم صادرات غیرنفتیمان مربوط به بخش معدن کشور است. واقعاً باید تبریک گفت! لذا سهم خوبی داریم بدون اینکه خیلی کار بزرگی انجام دهیم. سرمایهگذاریای که طی 50 سال گذشته در بخش معدن صورت گرفته، فکر نمیکنم بیشتر از 30 میلیارد دلار باشد. ولی ببینید چه خروجیای دارد! سال گذشته 9 میلیارد دلار در تمام بخشهای معدنی صادرات داشتیم. اگر میگویند بیشتر است آمار بیاورند. ولی آماری که ما داریم بیشتر از این نیست.
اما این خروجی، خروجی کمی نیست! نشاندهنده چیست؟ آن ثروت خدادادی است. ما کاری نکردهایم! خداوند ثروتی به ما داده. همین که میگویید جزو 10 کشور برتر در منطقه اول هستیم، در منطقه قطعاً اول هستیم! این ثروتی است که خدا به ما داده است!
در این بحران میبینیم بازار بسیار خوبی در عراق داریم، دعا کنیم کشورهای منطقه ما همیشه شرایط اقتصادی خوبی داشته باشند تا مشتری خوبی برای ما بمانند. آرامش کشورهای اطراف آرامش برای ماست. همین کشورهای افغانستان و عمان که مصرفکننده ما هستند.
چین، بزرگترین مشتری مواد معدنی ایران
*چه کشوری بیشترین واردات از ایران را دارد؟
تغییر کرده است. در ماده معدنی هم متفاوت است. امروز در مورد سنگآهن چین بیشترین واردات را دارد. یک زمانی در سالهای 67، 68، 69 و 70 میگفتیم ایتالیا بالاترین واردکننده سنگهای ساختمانی ماست. ولی امروز نه!
*الان کدام کشور است؟
کشور چین.
*حجم وارداتش هم تفاوت پیدا کرده؟ بیشتر شده است یا کمتر؟
بیشتر شده است.
*چین بیشتر از ایتالیا، واردات انجام داده است؟
چین قاعدتاً تغییر کرد. جریان اقتصادیاش خوب شد و یکی از مصرفکنندههای ما شد.
*آیا ایتالیا کماکان از ایران واردات دارد؟
بسیار کم.
*چرا؟
چون ما عرضهکننده خوبی نیستیم. ما در بحث عرضه مشکل داریم. اگر یادتان باشد گفتم که بازار فاکتور مهمی است. آیا ما در حفظ بازار توانستهایم همیشه مهندسی کار کنیم؟ نه! یک بخش به خود ما فعالان مربوط میشود، بخشی هم به تصمیمات اشتباهی که متولیان در مقاطع مختلف میگیرند. ما یک بازار بزرگ کسب کردهایم، حالا با یک بخشنامه سه ماه بعد باید صادرات را متوقف کنیم.
*همان بخشنامههای خلقالساعهای که دردسر همه تولیدکنندههاست؟
ببینید چه آسیبی به بخش میزند! اصلاً کجا ما میتوانیم.... کسب یک بازار نوعی سرمایهگذاری است؛ مثل یک زیرساخت است. مثل این است که شما وقتی پروژهای را انجام میدهید کل پروژه را برای خودتان تعریف میکنید و میگویید یک بخشی از آن بازار است. میگوید برو سرمایهگذاری کن! سرمایهگذاری ممکن است 20، 25 از کل سرمایهگذاری شما را به خود اختصاص دهد. پس به راحتی یک بخش را از دست میدهیم، چه کشوری جایگزین ما میشود؟ رقیب ما.
ترکیه رقیب ایران در بخش صادرات مواد معدنی در منطقه است
*در حال حاضر رقیب ایران در منطقه چه کشوری است؟
در سنگآهن برزیل یا چین رقیب ما هستند.
*در منطقه چطور؟
ترکیه.
*در چه معادنی ترکیه رقیب ایران است؟
امروز میتوانستیم بهترین بازار را در قطر داشته باشیم، در تامین مواد اولیه و مواد ساختمانی به دلیل مسابقاتشان. حتی در سنگهای ساختمانی.
*یعنی ترکیه آن بازار را گرفته است؟
صد درصد. ترکیه گرفته است، حتی عمان هم یک بخشی از آن را گرفته است.
*تلاش کردیم تا به این بازار ورود کنیم و نتوانستیم؟
ما تلاش کردیم ولی بخش خصوصی یک ظرفیتی دارد.
*پس بخش دولتی حامی نبوده است.
قطعاً باید ورود میکرد. دیپلماسی اقتصادی ما آنقدر باید قوی باشد که ما را به عنوان یک کشور صنعتی ببیند. امروز نگاههای ما سیاسی است، حالا به هر دلیل، ناخودآگاه شده است.
دولت برای واردات ماشینآلات هیچ ارزی به بخش معدن تخصیص نمیدهد
*آیا در بخش واردات ماشینآلات مشکل داریم؟ ارزی تخصیص میدهند؟ اگر هم میدهند، ارز نیمایی است یا ارز دولتی؟ چه نوع ارزی به بخش معدن میدهند؟
در شرایط فعلی برای تامین ماشینآلات هیچ ارزی به بخش معدن تخصیص نمیدهند.
*یعنی ماشینآلات را با ارز آزاد وارد میکنید؟
بله. شاید بخشی از ارز نیمایی هم از نظر ما آزاد است، ارز نیمایی که ارز چهار هزار و 200 تومانی نیست! ما اصلاً تاکنون ارز چهار هزار و 200 تومانی نداشتهایم. حالا ممکن است یک واحد دولتی یا خصولتی این کار را انجام نداده باشد، چون باید آماری داشته باشیم، واقعاً انجام ندادند! چون تامینکنندهاش خودمان هستیم.
*با سرمایه بخش خصوصی؟
بله. به هر حال تحریمها هم مشکلات خاص خود را به همراه دارد؛ مثلاً جابهجایی پول! به این سادگی نمیتوانیم حواله کنیم. بی اغراق بعضی اوقات مجبوریم در سه مرحله که حدود 20 درصد آورده میگذارد ، جابهجا کنیم! این مشکلاتی است که در این بخش وجود دارد.
*در بخش گمرک هم مشکلاتی داریم؟
صد درصد. ماشینآلات وارد کشور میشود و بعضی اوقات فقط به دلیل یک تصمیم خاص، 6 ماه در بنادر ما رسوب میکند، که ما اعتراض کردهایم.
*از چه ناحیهای؟ وزارت صنعت؟
دولت. اصلاً بحث وزارت نیست. یک بخشنامه بانک مرکزی، ورود و خروج کالایی را به راحتی- که حتی در مبداء ورود یا خروجش بوده- متوقف میکند! چنین چیزی را داشتهایم. نمیگویم الان اوضاع بدتر شده، نه! الان شاید شرایط بهتر شده باشد، چرا فرصت را از دست بدهیم؟ اصلاً چرا باید راضی بشویم که امروز بگوییم بهبه! دیگر این اتفاق رخ نخواهد داد! سال گذشته یکسری ماشینآلات سنگین، بیل، و بیلهای سنگین که در کشور و بخش معدن به معنای واقعی به آنها نیاز داریم، بین 6 تا 9 ماه در گمرکها رسوب کرد. چرا؟ اینها باید به بخش تولید بیاید چون ثروتهای کشور بودند.
*راجع به این قضیه با گمرک جلسهای ترتیب ندادید؟
ما که نباید با گمرک جلسه بگذاریم! متولی باید جلسه بگذارد.
*با همان متولیان؟
بله با متولی جلسه داشتیم.
*آیا راهکاری پیش روی شما قرار دادند؟
میگویند چرا ارز را از این مسیر آوردید؟ این پول ثروت کشور است! برای تولید کشور آمده است! برای دور دور در خیابان جردن که نیامده است! فاجعه است! برای ما غیرقابل تصور است. من میگویم مگر نمیفهمند؟ مگر اینها درکی از جامعه ندارند؟ واقعاً در این جامعه زندگی نمیکنند؟ یک ماشین با حجم 700 تنی در گمرک میماند! اصلاً متحیر ماندم!
*واردات بیل مکانیکی چقدر ارز میبرد؟
از هر دستگاه اورج/متوسط آن را بگیرید 600 هزار دلار! شوخی نیست! دستگاهی 600 هزار دلار، به صورت نسبی، در گمرک مینشیند، ما باید بگوییم در را باز کن، اجازه بده داخل بیاید، اصلاً معطل نکن.
*دستگاهی که در بخش تولید....
امروز با کمبود بسیار زیاد ماشینآلات روبهرو هستیم! اگر ماشینآلات دستدوم داخل کشور بیاید، در را باز میکنیم داخل شود، مصرفکننده سود اصلی را میبرد! الان ماشینآلات ورود پیدا نمیکند، ماشینی را که قیمت واقعیاش در آن طرف مرز بدون اغراق 70، 80، 100 هزار دلار است، ما اینجا باید حتماً 60، 70 درصد بالاتر بخریم. چرا؟ من به صورت دلاری گفتم. اصلاً ریالی مطرح نمیکنم. چرا؟ تصمیمات را کدام بخش میگیرد؟ کمیسیون ماده یک؟ کمیسیون ماده یک چرا اجازه نمیدهد ماشین خط تولید برود؟ ماشینآلات خط تولید برای بخش معدن همان ماشینآلات هستند.
تعرفههای گمرکی مهم نیست، اجازه ورود ماشینآلات را بدهند
*تعرفههای گمرکی به چه صورت است؟
تعرفه گمرکی پنج یا 10 یا 20 درصد است، مهم نیست، ولی چرا اجازه نمیدهید بیایند؟ چرا برای یک امضا که امضای طلایی بشود مردم اینقدر باید پشت درهای بسته منتظر بمانند؟ چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چه کسی بهرهاش را میبرد؟ دلال! چه کسی زیان میبرد؟ تولید کشور! اصلاً تولید را یادمان رفته! ما فراموش کردهایم، بعد دنبال بازار میگردیم.
در رویای همه ما، مدیران خاطره هستند؛ ما امروز مدیر مخاطره میخواهیم/ تفکرات مدیریت جهادی باید در کشور حاکم شود
*به عنوان سوال آخر....
ببخشید عصبانی شدم چون جلسهای داشتیم درباره همین قضیه، که مرا خیلی به هم ریخت.
*نه خیلی خوب بود. این غلیان هیجان ناشی از مشکلات و دغدغههایی است که ...
امیدوارم همه مشکلات حل شود، هم در بخش معادن و همه در بخشهای تولیدی کشور، چون واقعاً بخش بیشتری از رونق اقتصادی کشور به این قضیه وابسته است.
ما بحران داریم. ما بلد نیستیم نسخه بحران.... در رویای همه ما، مدیران خاطره هستند؛ ما امروز مدیر مخاطره میخواهیم! تفکرات مدیریت جهادی باید در کشور حاکم شود! اگر نشود، در هیچ بخشی شاهد توسعه نخواهیم بود.
*قریب به یک سال و نیم 2 سال است که شدیداً مشکل ارزی داریم، نوسانات شدیدی که نرخ ارز را چهار پنج برابر کرد. آیا بخش معدن از این قضیه منتفع بوده یا متضرر؟
در اینباره توضیح دادم. زیان در حدی شده که.... بله، ممکن است در بخش صادرات آثار مشهودی از خود به جای نگذاشته باشد، اما در تامین مواد اولیه بسیار آسیبپذیر شدیم. خدا نکند دیگر از این تغییرات داشته باشیم.
مطمئناً در برنامههای توسعه کشور، بخش معدن بسیار آسیب میبیند و این آسیب همان نگاهی است که ما امروز به آیندهپژوهی و آیندهنگری بخش معدن داریم، و ما را با چالش منفی روبهرو میکند. این تحلیل ماست! روزبهروز تکنولوژیهای نو در بخش معدن جایگزین میشود! چون تجدیدپذیر نیستند. تکنولوژیهای نو میآیند که جایگزین شرایط خاص شوند، بنابراین سرمایهگذاریهای سنگینی را میطلبند. اگر قیمت ارز همینطور بالا برود، قطعاً ما نمیتوانیم تکنولوژیها را به معنای واقعی در اختیار خود بگیریم. وقتی نتوانیم تکنولوژی را در اختیار خودمان بگیریم، مطمئناً بازارهایمان را از دست خواهیم داد.
*سپاسگزارم.
گفتوگویی داشتیم با آقای محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران و فعالان معدنی، ممنون از توجهتان.
دیدگاه تان را بنویسید