بایزید مردوخی، تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی نوشت:
ضرورت به کارگیری استراتژی صنعتی توسعهمحور
ما در حال حاضر از ماهیت این تغییر بیخبر هستیم؛ اینکه چه دلایل بنیادینی باعث شده که رییس دولت دوازدهم که معمولا کمتر دست به تغییر در ساختار کلی کابینه میزند دست به یک چنین تغییراتی زده است.
اعتمادآنلاین| ما در حال حاضر از ماهیت این تغییر بیخبر هستیم؛ اینکه چه دلایل بنیادینی باعث شده که رییس دولت دوازدهم که معمولا کمتر دست به تغییر در ساختار کلی کابینه میزند دست به یک چنین تغییراتی زده است. آگاهی از این جزییات گاهی اوقات جهتگیری کلی تحلیل را تغییر میدهد.
اما بر اساس آنچه در فضای رسانهای و خبری جامعه جریان دارد میتوان گفت که رییسجمهوری از نحوه کلی فعالیتهای وزارتخانه رضایت نداشته است. به هر حال وزیر صمت در اقتصاد ایران سکاندار هدایت ساختار تولیدی و بازرگانی کشور است و به نوعی بخشی از مهمترین راهبردهای اقتصادی کشور در بطن تصمیمسازیهای اجرایی این وزارتخانه متبلور میشود؛ مساله قیمت کالاهای اساسی، قیمت خودرو، بخشی از مساله اشتغالزایی، مشکلات بنگاهها و... موضوعاتی است که ذیل عملکرد کلی این وزارتخانه تعیین میشود و اثرات قابل توجهی در مقبولیت یا عدم مقبولیت دولت دارد. تغییر در راس هرم این وزارتخانه نشان میدهد که رییسجمهوری از دستاوردها و نحوه کنش این وزارت صمت رضایت کافی نداشته و از دل این تغییرات به دنبال دستاوردهای افزونتر است.
اما درخصوص راهبرد کلان حوزه صنعت و بازرگانی، نکتهای که فرای این آیندها و روندها میتوان به آن اشاره کرد این است که در کشور ما اساسا توجهی به الگوی توسعه نشده است. ما در حوزه صنعت و بازرگانی نیازمند یک استراتژی توسعهمحور هستیم. نوع خاصی از راهبرد که به صورت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نحوه کنشگری ما را در فضای صنعتی و بازرگانی چه داخلی و چه بینالمللی مشخص میکند؛ با داشتن این استراتژی مبتنی بر توسعه است که تغییرات افراد نمیتواند راهبرد صنعتی کشور را تغییر دهد؛ یعنی افرادی که برای مسوولیت در جایگاهی قرار میگیرند باید در مسیر راهبردی که تعیین شده حرکت کنند نه اینکه با تغییر افراد برنامهها هم دچار تغییرات بنیادین شوند.
این در حالی است که موضوع ادغام یا جدایی وزارت صنعت از بازرگانی مدتهاست که مطرح است و یک عده در موافقت این ادغام صحبت میکنند و گروهی دیگر اشاره میکنند که جدایی باعث بهبود شاخصهای اقتصادی میشود. یعنی مدیران ما هنوز به این درک نرسیدهاند که باید از چه الگویی استفاده کنند. اساسا مهم نیست که وزارتخانه بازرگانی و صنعت جدا باشند یا در هم ادغام شوند مهم این است که ما چه الگویی را برای توسعه اقتصادی در پیش گرفتهایم. مثلا میتی که وزارت صنعت و تجارت ژاپن است ساختار یکسانی را برای تولید و تجارت در نظر گرفته است؛ ولی شما میبینید که ژاپن هم در زمینه تولید اقتصادی پیشرو دارد و هم در زمینه بازرگانی. ظرفی که انتخاب میکنیم اهمیت ثانویه دارد؛ موضوع اصلی محتوایی است که برای پر کردن آن ظرف در نظر گرفتهایم. واقع آن است که کشور ایران ظرفیتهای فراوانی را هم در حوزههای صنعتی دارد و هم بازرگانی کشور با توجه به جایگاه ایران در مسیر تبادلات شرق به غرب میتواند جایگاه بلندی داشته باشد.
اما این ظرفیتها باید در قالب یک استراتژی صنعتی تعیین شده باشد. اقتصاد ایران برای دستیابی به اهدافش در حوزه صنعت و بازرگانی باید یک چنین الگوی توسعه محوری را تدارک ببیند تا در بطن این راهبرد کلان بتواند پیشروی کند. بعد از به کارگیری این الگوی توسعه محور است که میتوانیم نسبت تازهای با توسعه برقرار کنیم و از تکرار تصمیمات غلط فاصله بیشتری میگیریم. بر این اساس است که معتقدم آمدن فلان شخص به عنوان وزیر و رفتن شخص دیگری از وزارتخانه تا زمانی که این الگوی مدبرانه صنعتی و تولیدی را تدارک ندیده باشیم؛ اثرات قابل توجهی بر وضعیت اقتصادی کشور نخواهد داشت.
منبع: روزنامه تعادل
دیدگاه تان را بنویسید