سیامک قاسمی، کارشناس اقتصادی، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
بازار سرمایه در ایران یک بازار گلخانهای و یکطرفه است
سیامک قاسمی گفت: دلیل اینکه مردم چرا از بازار سرمایه به دور هستند شاید این باشد که این بازار در نهایت یک بازار دولتی شمرده میشود، یک بازاری که عنان، مدیریت، کنترل و سیاستگذاریاش دست دولت است.
اعتمادآنلاین| سیامک قاسمی، کارشناس اقتصادی، در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین گفت: بازار سرمایه در ایران شبیه یک گلخانهای شده که انگار اقتصاد ایران یک گلخانهای را درست کرده که یکسری از شرکتها با یک ویژگیهای خاصی در آنجا قرار داده که باید از منظر سودآوری، از منظر ساختار مالی و... ویژگیهای دقیقی داشته باشند و آن را میپروراند.
در ادامه بخشهایی از این گفت و گو را میخوانید:
- بازار سرمایه ایران با اینکه شاید در حوزه مدیا و رسانه در این مورد بسیار صحبت شود و عمق رسانهای داشته باشد، اما در بین مردم بازار عمیقی نیست. به چه معنی؟ به این معنی که تعداد بسیاری از مردم در این بازار فعال نیستند. به اذعان فعالان بازار سرمایه، در بهترین و خوشبینانهترین حالت، حتی هماکنون که ما در دوره رونق بازار سرمایه ایران- یک رونق تاریخی در بازار سرمایه ایران- هستیم، حداکثر یک میلیون کد معاملاتی فعال در ایران داریم. شاید به صورت ثبتی تا 10 میلیون هم کد معاملاتی ثبت شده باشد، ولی کد معاملاتی که شخص یک بار ثبت کرده و شاید یک معاملهای انجام داده و سالها به سراغ آن معامله نرفته است، عملاً بازیگر بازار سرمایه نیست.
- این عدد یک میلیون که بسیار خوشبینانه است- به نظر میرسد عدد واقعی کمتر از اینهاست- نشان میدهد که این بازار عمق استراتژیک لازم برای اینکه یک فرصت سرمایهگذاری جدی که موازی با بقیه فرصتهای سرمایهگذاری باشد، در اقتصاد ایران نیست و شاید جامعه محدودی از سرمایهگذاران یا سهامداران حقیقی و حقوقی در این بازار فعالیت میکنند. به نظر من این ریشههای اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی دارد.
- دلیل اینکه مردم چرا از بازار سرمایه به دور هستند شاید این باشد که این بازار در نهایت یک بازار دولتی شمرده میشود، یک بازاری که عنان، مدیریت، کنترل و سیاستگذاریاش دست دولت است. دولت میتواند اگر سهام شرکتی را خریداری کردید- دولت یعنی نهاد ناظر، کسی که نقش حاکمیتی در این بازار دارد- نماد یک شرکتی را به هر دلیلی ببندد و ماهها نماد آن شرکت بسته باشد و شما نتوانید نه سهامتان را بفروشید و نه سهام مجدد خریداری کنید.
- مردم حس میکنند پولشان را در اختیار یک بازاری قرار میدهند که الزاماً خودشان فقط تعیینکننده سرنوشت پولشان نیستند، یک بخشی از جامعه را که ممکن است بدبینیهایی بین دولت و ملت وجود داشته باشد بر حذر میدارد. میگویند داراییهایمان را به یک داراییای تبدیل میکنیم که اختیارش در دست خودمان باشد. تبدیل به ارز یا طلا میکنیم که اگر خواستیم بفروشیم یا بخریم خودمان تعیین کنیم که کِی بخریم کِی بفروشیم.
-بازار سرمایه در ایران شبیه یک گلخانهای شده که انگار اقتصاد ایران یک گلخانهای را درست کرده که یکسری از شرکتها با یک ویژگیهای خاصی در آنجا قرار داده که باید از منظر سودآوری، از منظر ساختار مالی و... ویژگیهای دقیقی داشته باشند و آن را میپروراند. ولی واقعیت این است که این گلخانه اولاً نماد کل اقتصاد ایران نیست و بعد هم کنترل و نظارت انقدر زیاد است که گاهی اوقات من را هم به عنوان یک سرمایهگذار خرد به تردید میاندازد.
-بازار سرمایه در سطح بینالمللی یک بازار دوطرفه است. در بازارهای دوطرفه شما میتوانید هم از افزایش قیمتها و هم از کاهش قیمتها سود کنید. بازار سرمایه پایه در ایران یک بازار یکطرفه است. یعنی شما میتوانید فقط در دوره افزایش قیمتها سود کنید. اگر در دوره اصلاحات بازار بخورید، فقط باید صبر کنید که دوباره بازار به سمت بالا حرکت کنید تا شاید شما بتوانید از آن چیزی که خریدید سود کنید. این یک ویژگی است.
-فلسفه این فضای انکوباتوری و گلخانهای که برای بازار سرمایه ایجاد شده این بوده که شاید سرمایهگذاران در این زمینه زیانهای سنگین نکنند. ولی در نهایت عنصر دخالت و نظارت را در بازار سرمایه ایران در یک سطحی بالا برده که افراد محدودی میتوانند در این بازار ورود پیدا کنند و افراد محدودی این جسارت را به خرج میدهند که وارد بازار کنند
-بیشتر مواقع قوانین این بازار قوانین محدودکننده است. بستن نمادهای معاملاتی، محدودیت تغییرات قیمت و اینکه این بازار یک بازار کامل نیست؛ به این معنی که یک بازار دوطرفه نیست، اصولا یکطرفه است و اینها باعث شده نگرانی از اینکه به این بازار ورود پیدا کنیم- و به زبان ساده- در این بازار گیر کنیم و دولت و نهاد حاکمیت میتواند دخالت کند، میتواند سیاستهایی داشته باشد که سرنوشت سرمایه و پول ما خیلی مشخص نباشد، باعث یک ترس در ورود شده است.
*مشروح این گفتوگوی ویدئویی را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید