محمد خوشچهره، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت:
شریان حیاتی اقتصاد کشور را ترمیم کنیم
در شرایط فعلی آنچه بهعنوان گام نخست حائز اهمیت است آسیب شناسی عالمانه از شرایط، مشکلات و موانع پیش روی اقتصاد ایران است. این آسیب شناسی خود مبتنی بر عوامل درون زا و برون زاست.
اعتمادآنلاین| در شرایط فعلی آنچه بهعنوان گام نخست حائز اهمیت است آسیب شناسی عالمانه از شرایط، مشکلات و موانع پیش روی اقتصاد ایران است. این آسیب شناسی خود مبتنی بر عوامل درون زا و برون زاست. در بحث عوامل درون زا مقصود مسائلی است که ناشی از تصمیم گیریها، سیاستگذاریها، برنامهریزیها و قانونگذاریها است. عوامل برون زا هم معطوف به عوامل خارج از سیستم و تصمیم عناصر داخل است.
مانند تحریم، نوسان قیمت نفت، رکود اقتصاد جهانی و کرونا. حال فعلی اقتصاد کشور را میتوان به مثابه بیماری در نظر گرفت که عارضهها، آسیبها و شکستگیهای فراوان دارد اما مهمترین مسأله بیمار پارگیهای شریانهای خون است. بنابراین ما هم پیش از آنکه به داد تورم و مسائلی از این دست برسیم باید پارگی شریان حیاتی اقتصاد کشور که همان سقوط ارزش پول ملی است، مداوا شود.
تناقضات جدی ناشی از سیاستهای مالی و پولی و تجاری در اهم وظایف بانک مرکزی وجود دارد. عاملی که سبب نادیده گرفتن حفظ ارزش پول ملی شده است و این توجه نداشتن به پیامدهایی چون به وجود آمدن تورمهای لجام گسیخته و به هم زدن مناسبات اقتصادی و بیانگیزگی برای سرمایهگذاری در بخش خصوصی را رقم زده است که بهدنبال آن تحریک انگیزههای سودا گری است که با اقتصاد سالم منافات دارد.
با این حال بهنظر میرسد چالش اصلی که نیازمند اقدام آنی است تمرکز نظام تأثیرگذار و قانونگذار بر تشخیص دلایل و سقوط ارزش پول ملی است. چالشی که نیازمند راهکارهای آنی، میان مدت و بلند مدت است. در تبیین دلایل این سقوط باید به این موضوع اشاره کرد که سقوط ارزش پول ملی ناشی از ایجاد یک جنگ روانی است که دنیای سلطه به وجود آورده است و کشور با غفلت دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی، نظارتی و قانونگذاری رو به رو است. سال گذشته ترامپ رئیس جمهوری امریکا به صراحت گفت علیه ایران عملیات نظامی انجام نمیدهیم اما در عوض ارزش پول ملی را چند برابر پایین آوردهایم.
اقدامی سازمان یافته که با همکاری امریکا، امارات متحده عربی، اسرائیل و عربستان پایهریزی شد. البته چگونگی اجرا و تحقق این هدف باید بررسی شود و اهمیت دارد اما از مجال این نوشته خارج است. پس در تحلیل کاهش ارزش پول ملی علاوه بر عامل خارجی که جنبه سیاسی دارد باید به چگونگی مدیریت تقاضای ارز هم اشاره کرد. ارز در سیاستها ابزاری برای صادرات و واردات است بنابراین اگر هر نوع خرید سوداگرانه برای حفظ ارزش پول ملی یا برای ذخیره سازیها صورت بگیرد میبایست با آن برخورد واقعی شود چون با منافع ملی در تضاد است.
ضرورت دارد دلایلی که منجر به افزایش ارز شده پیدا شود که بخشی از آن هم کمبود صادرات و واردات است اما بخش عمده آن تقاضاهایی است که بواسطه رفتارهای سوداگرانه انجام شده است.بهعنوان مثال هماکنون بانکها، شرکتهای دولتی و نیمه دولتی و شرکتهای خصوصی منابع ریالیشان را به ارز تبدیل میکنند. تقاضاهایی که باید جرم تلقی شود. همه اینها یعنی تحلیل سقوط ارزش پول ملی یک جنگ سازمان یافته اقتصادی است و برای مقابله با آن باید یک تیم استراتژیک داشته باشیم چرا که در حال حاضرعوامل و متغیرهای غیر اقتصادی در اقتصاد هستند.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید