محسن رنانی، اقتصاددان تشریح کرد
دکان نقد در جامعه نباید تعطیل شود
با استفاده از چه مکانیسمی میتوان برخی رفتارهای شخصی و اجتماعی را با ابزارهای اقتصادی و با استفاده از دانش اقتصادی تجزیه و تحلیل کرد. آیا اقتصاد برای مشکلاتی مانند تعارفات زیانبار، دروغ گفتن، تجاوز به حقوق افراد جامعه، دروغ گفتن، تقلب، رانندگی عجیب و غریب، پارتیبازی و... توضیح و راهحل مناسبی دارد؟
اعتمادآنلاین| با استفاده از چه مکانیسمی میتوان برخی رفتارهای شخصی و اجتماعی را با ابزارهای اقتصادی و با استفاده از دانش اقتصادی تجزیه و تحلیل کرد. آیا اقتصاد برای مشکلاتی مانند تعارفات زیانبار، دروغ گفتن، تجاوز به حقوق افراد جامعه، دروغ گفتن، تقلب، رانندگی عجیب و غریب، پارتیبازی و... توضیح و راهحل مناسبی دارد؟سال 45خورشیدی کتابی با عنوان «خلقیات ما ایرانیان» از محمدعلی جمالزاده پدر داستان نویسی نوین ایران منتشر شد که در آن نویسنده تلاش کرده بود از منظری انتقادی نگاهی به ناهنجاریهای رفتاری ایرانیان بیندازد.
خصلتهای عجیبی مانند تعارف، لافزنی، دروغبافی و....که از منظر نویسنده طی قرون و دهههای متمادی در ناخودآگاه جمعی جامعه ایرانی ریشه دوانده وآنها را از بخشی از منافعشان باز داشته است. اهمیت این ناهنجاریهای رفتاری زمانی برجستهتر میشود که بدانیم بخشی از ملزومات توسعه پایدار اقتصادی در هر جامعهای استفاده از رویکردهای رفتاری شفاف، محترمانه، قانونی و... افراد نسبت به یکدیگر و جامعه است.
محسن رنانی هم از جمله اساتیدی است که با بررسی زیربنایی شاخصهای رفتاری ایرانیان تلاش میکند تا بخشی از خود واقعی جامعه ایرانی را در برابرش قرار دهد و زشتیها و زیباییهای این هنجارها و ناهنجاریهای رفتاری و اثرات متقابل آن بر اقتصاد را تصویرسازی کند. رنانی در جریان این اظهارات که به صورت صوتی برای یک نشست فرهنگی ارسال شده تلاش میکند تا با زیر ذره بین بردن موضوع آبروداری در جامعه ابعاد و زوایای گوناگون این مشکل رفتاری را تشریح کند. رنانی با اشاره به این واقعیت که گسترش آبروداری و تعارفات مرسوم در نهایت باعث میشود تا دکان نقد تخصصی در جامعه تخته شود و ساختار کلی جامعه را از نقد سازنده محروم میکند. نتیجه عینی این مشکل رفتاری در اقتصاد اما تکرار رفتارهای اشتباهی است که در گذشته بارها آزموده شده است. در حالی که از منظر رنانی اقتصاد برای رشد و توسعه پایدار نیازمند شفافیت و نقد اصولی است و بدون این ارکان توسعه بیشتر به یک رویای در دوردست شبیه است تا واقعیتی که بتوان روی آن حساب باز کرد.
محسن رنانی در ابتدای صحبتهایش میگوید: «خوشحالم که امشب درباره بحث مهم آبروداری و توسعه نکاتی را مطرح میکنم. آبروداری واژهای کوتاه ظاهرا زیبا اما باطنا خسارت بار است. آبرو یعنی چه؟ یعنی اینکه من به لحاظ ظاهری صورتی رنگین و لعابی جذاب دارم که ممکن است از دست برود یا اینکه من اعتباری دارم؛ اعتبار اقتصادی و اجتماعی که ممکن است ناگهان از میان برود. در هر دو حالت، یعنی من باید تلاش کنم صورت زیبا (منظور از صورت زیبا فقط چهره نیست، صورت زندگی، داراییهای ما، چیدمان خانهمان، لباسمان و..) را در حالی که باطنش چیز دیگری است، به گونهای دیگر، نمایش دهیم. یا اینکه من یک اعتبار غیر واقعی کسب کردهام که نگران از دست رفتنش هستم. هر دو حالت یادشده بیانگر نوعی نفاق و فریبکاری است؛ نوعی اطلاعات غلط انتشار دادن به محیط و دیگران است؛ فریبکاری نسبت به دیگران است. در هر صورت اگر ما دنبال آبرو هستیم یا اعتبارمان غیر واقعی است یا ظواهر و صورتی که برای زندگی مان ترتیب دادهایم ظاهرسازی است و غیر واقعی است. هر دوی اینها یعنی نوعی دروغ رفتاری..»
این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ادامه تاکید میکند: «من یک زمانی محاسبه کردم، حدود 20 ویژگی رفتاری ایرانیان را برشمردم که از جنس دروغ رفتاری است. یک موقع دروغ گفتاری است که ما با زبان دروغ میگوییم، یک زمانی با رفتارمان دروغ میگوییم. آبروداری یکی از اینهاست، ریا یکی از اینهاست، نفاق یکی از اینهاست؛ تعارف یکی از اینهاست و نظایر اینها. آبروداری هم یکی از این دروغهای رفتاری است. اما وقتی که آبروداری تبدیل به یک نوع هنجار اجتماعی میشود، پذیرفته میشود و ارزش میشود به این معنی است که رفتارهای اجتماعی ما را کنترل میکند. یعنی هم رفتار دیگران را کنترل میکند که آبروی ما را نبرند و هم رفتار ما را کنترل میکند که آبروی دیگران را نبریم. زمانی که هنجار میشود، یک قاعده کنترلگر اجتماعی میشود که اگر کسی این قاعده را زیر پا بگذارد قطعا مجازات میشود.
اصولا هنجار همین است دیگر، هنجار قواعدی است که اگر ما رعایت نکنیم درست است مجازات رسمی نمیشویم، اما مردم با رفتارشان، با نگاههاشان، با برخوردشان و نحوه تعاملاتشان ما را مجازات میکنند، تحت این عنوان که فلان هنجار را رعایت نکردهایم. پس آبروداری، وقتی خسارت بار میشود که به هنجار بدل میشود، یعنی به صورت یک معامله اجتماعی درمی آید؛ من آبروی شما را نمیبرم، شما هم آبروی مرا نبرید؛ اگر شما آبروی مرا بردید، در مقابلش آسیبی که من به شما میزنم این است که من هم آبروی شما را میبرم. وقتی هنجار میشود یک کنترل دو طرف ایجاد میکند.» او در ادامه خاطرنشان میکند: «خب، وقتی هنجار شد به این معنی است که هر حرفی که من بزنم و هر کاری بکنم که واقعیت را نسبت به طرف دیگری روشن میکند، در حال ضربه زدن به او هستم و برعکس هر کاری که دیگری بکند و هر حرفی بزند که واقعیت را نسبت به من، نسبت به رفتارم، نسبت به دارایی هایم، نسبت به افکارم و... روشن کند آبروی مرا برده و در حال ضربه زدن به من است.»
ضرورت برقراری دیالوگ
رنانی در خصوص تبعات یک چنین وضعیتی میگوید: «این وضعیت باعث میشود که ما دیگر نقد نکنیم، چون اگر کسی را نقد کردیم، آبرویش میرود؛ چون نقد یعنی نقاط ضعف را بگوییم، دیگر، نقد یعنی کاستیهای ظاهری و باطنی یا فکری را بگوییم. اینگونه است که گفتوگو هم متوقف میشود. گفتوگو به معنی دیالوگ به معنی هم شنوی، نه به معنی «اختلاط کردن»، یا «مذاکره کردن» یا «کانورسیشن»، بلکه به معنی «دایالوگ». در صحبتهای معمولی (اختلاط و مذاکره و...) ما میآییم که خودمان را معرفی کنیم تا دیگران رفتارشان را نسبت به ما اصلاح کنند؛ تا ما را رعایت کنند. در حالی که دیالوگ یعنی اینکه من آمدهام تا دیگری را بشنوم، بفهمم و بعد خودم را نسبت به او اصلاح کنم.
من آمدهام تا چیزی یاد بگیرم و خودم را اصلاح کنم. دیالوگ یعنی اینکه آمدهام که دیگری را بشنوم و من اصلاح بکنم. در واقع آبروداری باعث میشود که گفتوگو به معنی دیالوگ شکل نگیرد، چرا که گفتوگو به معنی دیالوگ باید صریح و دقیق باشد تا نتیجه بخش باشد . این است که در لفافه سخن گفتن، به ایما و اشاره صحبت کردن؛ کنایه زدن، تلمیح، رندانه صحبت کردن و...همه بخشی از فرهنگ ایرانی است که همکاری میکند با آبروداری، در خدمت آبروداری است. گفته میشود اگر هم نقدی میخواهید بکنید با ایما و اشاره در لفافه بگویید؛ طوری بگویید که صریح و دقیق نباشد. وقتی صریح و دقیق سخن نمیگویید گفتوگویی شکل نمیگیرد؛ گفتوگو یک رفت و برگشتی است که نیاز به صراحت و دقت دارد.» این استاد اقتصاد با اشاره به این واقعیت که اثرات این ناهنجاریهای رفتاری خسارت بار است، میگوید: «پس گفتوگو به یکی ابزارهایی که باعث ریختن آبرو میشود.نقد میشود یکی از ابزارهای ریختن آبرو، بنابراین گفتوگو به معنی همشنوی و دیالوگ شکل نمیگیرد، نقد هم شکل نمیگیرد. پس آبروداری در نهایت باعث تعطیلی گفتوگو و نقد است.
وقتی گفتوگو و نقد تعطیل شود به منزله این است که ارتقای شخصیت ما متوقف شده است. یعنی ما دیگر همدیگر را نقد نمیکنیم. پس از همدیگر نمیآموزیم و زوایای فکری، شخصیتی و رفتاری مان با نقد دیگران صیقل نمیخورد.» رنانی درباره تبعات این شرایط خاطرنشان میکند: «پس اول از همه تعطیل میکنیم ارتقای شخصیت خودمان را، در گام بعدی تعطیل میکنیم، ارتقای سازمانی را، یعنی ما سازمانهایی که در آنها هستیم، نهادخانواده را، محل کارمان را و هر نوع سازمان دیگر را، چون نقد نمیکنیم، ارتقای آن را مختل میکنیم. در پایان هم تعطیل میکنیم ارتقای حکومت را. چون کسی نیست حکومتها را نقد کند بر همان مسیرهای قبلی حرکت میکنند. اینگونه میشود که در کشور ما مکررا شورش و انقلاب میشود، چون کسی نقد نمیکند، دیالوگ با حکومت رخ نمیدهد، بنابراین حکومت ارتقا پیدا نمیکند.
از جایی دیگر کسی جرات نمیکند نقد کند و بعد همه برای آبروداری یا برای جرات نکردن نقدها را در دورن خودشان نگه میدارند و در بلندمدت نقدها تبدیل به نفرت میشود و بعد در یک لحظه تاریخی این نقدها فوران میکنند. » او همچنین تاکید میکند: «مساله آبروداری یک مساله بسیار کلیدی است که در جامعه ما به آن توجه نمیشود و اساسا درباره آن گفتوگویی هم وجود ندارد. حتی گفتوگوی معمولی هم درباره آبروداری نداریم و فکر میکنیم صفت نیکویی است و جدی میگیریمش و سعی نمیکنیم این صفت را به عنوان یک رذیلت اخلاقی از خودمان دور کنیم و هم به جامعه این پیام را بدهیم که این رذیلت را باید از ابعاد و زوایای گوناگون جامعه دور کرد.»
منبع: رونامه تعادل
دیدگاه تان را بنویسید