مصطفی پودراتچی در یادداشتی نوشت:
ضرورت ساماندهی مناطق حاشیهای
واقعیت آن است که مساله سرپناه یکی از مهمترین مقولات برای داشتن یک زندگی حداقلی در جهان امروز است؛ به عبارت روشنتر اگر امنیت فکری مردم جامعهای در خصوص سرپناه دچار خدشه شود اساس زندگی فردی و اجتماعی آن جامعه دچار تکانههای شدید میشود.
اعتمادآنلاین| واقعیت آن است که مساله سرپناه یکی از مهمترین مقولات برای داشتن یک زندگی حداقلی در جهان امروز است؛ به عبارت روشنتر اگر امنیت فکری مردم جامعهای در خصوص سرپناه دچار خدشه شود اساس زندگی فردی و اجتماعی آن جامعه دچار تکانههای شدید میشود.این جمله را برای ابتدای متن انتخاب کردم تا همه بدانیم که نخستین اولویتی که در مواجهه با موضوعاتی از جنس ماجرای روستای ابوالفضل باید مورد توجه قرار بگیرد حق داشتن سرپناه برای هر انسان است.
امابهترین پیشنهادی که در زمان بروز مشکلاتی از جنس ماجرای روستای ابوالفضل میتوان به مسوولان تصمیمگیر و تصمیمساز داشت ضرورت برخورد معقول با موضوع و ساماندهی مساله است. باید توجه داشت که ماجرای روستای ابوالفضل، اولین نمونه از یک چنین مشکلاتی نیست و احتمالا آخرین نمونه آن نیز نخواهد بود. پیش از این در ماجرای باقرشهر ورامین یا خاک سفید تهران و زورآباد کرج یک چنین مشکلاتی بروز کرده بود و جالب اینجاست که در هر کدام از این پروندهها تصمیمات متفاوتی اخذ شده است.
یعنی هنوز یک وحدت رویه برای تصمیمگیری در زمان بروز بحرانها که مبتنی بر رویکردهای علمی و منطقی تدوین شده باشد در ساختار مدیریتی کشورمان وجود ندارد. معمولا دادههای اطلاعاتی برآمده از یک چنین بحرانهایی هم نه در سازمانی بررسی تحلیلی میشود و نه از کارشناسان و صاحب نظران برای ارزیابی موضوع دعوتی میشود. بهترین روش در اینگونه مسائل این است که به جای برخورد سلبی، مواجههای منطقی و اصولی با مشکلات داشته باشیم، این افراد به هر حال از جمله شهروندان این کشور هستند، دامنه وسیعی از خانوادههایی که در یک چنین کلونیهایی زندگی میکنند از جمله طیفهای اجتماعی هستند که در دسته محرومها قرار میگیرند که با مشکلات برآمده از فقر مطلق دست به گریبان هستند.
البته برخی افراد فرصت طلب و سودجو هم ممکن است در میان این افراد وجود داشته باشند که بسادگی میتوان افراد نیازمند را از افراد سودجو شناسایی کرد و با آنها برخوردهای قانونی داشت. اما عموم مردمی که بدنبال سرپناه راهی یک چنین مناطقی میشوند نیازمند حمایت و مساعدت مسوولان هستند تا بتوانند سرپناهی برای خانواده شان داشته باشند. خاطرم هست سال 70 در یک روستای استان همدان هم یک چنین مشکلی بروز کرده بود، مردم شبانه برخی زمینها را ساخته بودند و حاضر به ترک زمینها نبودند. بعد از گفتوگو با افراد روستا و بررسی ابعاد مختلف موضوع در قالب طرحی به مسوولان پیشنهاد ساماندهی درست موضوع را دادم. مدیران استانی در آن زمان این طرح را اجرا نکردند؛ اما با گذشت 3سال از موضوع و وارد آمدن خسارتهای فراوان همان طرح را اجرایی کردند. در جریان این موضوع هم باید افراد نیازمند واقعی شناسایی شوند اینها مردم بی سرپناه هستند؛ اغلب این جماعت صاحب ثروت نیستند که آن را رها کرده باشد و برای سود به این مکان آمده باشند. باید راهکاری تدارک دیده شود تا هم به قانون عمل شود و هم از این طبقات محروم حمایتهای لازم صورت بگیرد. نباید این خانوادهها را به حال خود رها کنیم و با برخوردهای نظامی و قضایی آنها را برانیم.
تجربه خاک سفیذ نشان داد که اگر با یک چنین مقولاتی برخورد علمی و اصولی و همهجانبه نداشته باشیم در ادامه میتوانند آسیبهای بیشتری را بیافرینند. یک خاطره برای مخاطبان شما درباره اهمیت تصمیمسازیهای همهجانبه و غیراحساسی در مواجهه با یک چنین موضوعاتی بگویم که بحث روشنتر شود. خاطرم هست آقای هاشمی رفسنجانی در سالهای ابتدایی دهه 70با هلیکوپتر برای بازدید از مشکلات زورآباد در کرج حاضر شده بودند. من هم در آن جلسه حضور داشتم، رییسجمهور وقت کشور به صورت میدانی از معضلات و تنگناهای مردم آگاه شده بود و نسبت به این موضوعات ناراحت و احساساتی شده بودند و بسیار دوست داشتند که به مردم کمک کنند. خانههای 20متری، کوچههای تنگ، عدم وجود زیرساختها و...برای ایشان آزاردهنده بود.
آقای هاشمی بلافاصله پس از بازدید در جمع مردم حاضر شدند و اعلام کردند که «آی مردم؛ مشکلات شما را دیدم برای حل آن هم به شما کمک خواهیم کرد و در ادامه اشاره کردند که برای این منظور زمین تخصیص خواهیم داد.»کمتر از 24ساعت بعد از جمله آقای هاشمی جمعیت زورآباد ناگهان دوبرابر شد. برخی از مردم خانههای 2متری خود را نصف کرده بودند و به اقوام خود در شهرستانها پیام داده بودند که بیایید که قرار است به ما زمین بدهند!همانطور که مشاهده کردید این نوع تصمیمسازیهای هیجانی حتی اگر نیت خیر و مشفقانهای هم پشت آن باشد نه به نفع کشور است؛ نه به نفع مردم و نه به نفع نظام شهرسازی کشور. راهکار درست ساماندهی درست موضوع و تهیه پیوستهای فرهنگی و اجتماعی برای حل معضلات مناطق حاشیهای است.
نباید بگذاریم که زخم فقر و محرومیتها در این مناطق آنقدر ناسور شود و سر باز کند تا برای حل مشکلات ورود کنیم. متاسفانه در کشور این عادت مرسوم شده که به جای حل مشکلات کل صورت مساله را پاک میکنند. مثلا سیستم به جای رشد فضای کسب و کار در اوقات شب و تشویق شهروندان به استفاده از ظرفیتی شب، اعلام میکند که از ساعت 12 به بعد همه مغازهها بسته شود. میپرسیم که آقا چرا باید فضای کسبوکار در شب تعطیل شود؟ اشاره میشود که ممکن است ناامنی به وجود آید. یعنی به جای حل مشکل صورت مساله پاک میشود.
منبع: تعادل
دیدگاه تان را بنویسید