کد خبر: 438695
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۲ ۱۲:۴۴:۴۸
| |

پیمان مولوی، کارشناس اقتصادی در یادداشتی نوشت:

تاکید بر جایگاه فنی بانک مرکزی

بسیاری از افراد وقتی از بانک مرکزی انتقادی صورت می‌گیرد، موضوع را بسیار شخصی می‌کنند و اعتراض می‌کنند که چرا از آقای همتی انتقاد می‌کنید.؟ در صورتی که انتقاد کارشناسان، اساتید و صاحب‌نظران از سیاست‌های اقتصادی و پولی کشور نه از فرد که از جایگاهی است که باید بخشی از مهم‌ترین تصمیمات اقتصادی و مالی کشور را اخذ و مدیریت کند.

تاکید بر جایگاه فنی بانک مرکزی
کد خبر: 438695
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۲ ۱۲:۴۴:۴۸

اعتمادآنلاین| بسیاری از افراد وقتی از بانک مرکزی انتقادی صورت می‌گیرد، موضوع را بسیار شخصی می‌کنند و اعتراض می‌کنند که چرا از آقای همتی انتقاد می‌کنید.؟ در صورتی که انتقاد کارشناسان، اساتید و صاحب‌نظران از سیاست‌های اقتصادی و پولی کشور نه از فرد که از جایگاهی است که باید بخشی از مهم‌ترین تصمیمات اقتصادی و مالی کشور را اخذ و مدیریت کند. ما در نظام مدیریتی کشور جایگاهی به نام بانک مرکزی داریم که بر اساس برخی اختیارات قانونی برخی وظایف را در اقتصاد به عهده دارد. این وظایف هم کاملا مشخص و مبرهن است. وقتی که رییس کل بانک مرکزی بر اساس جایگاه قانونی خود اقدام به یک‌سری صحبت‌ها، راه‌حل‌ها و تصمیمات می‌کند و اعلام می‌کند که این تصمیمات باعث ثبات بیشتر خواهد شد، اما در صحنه عمل این برنامه‌ریزی‌ها و تصمیمات منجر به نتایج مورد نظر نمی‌شود و در واقع عدم توفیق در برنامه‌ها رخ می‌دهد، باید از خودد بپرسیم که چرا این اتفاق رخ داده است؟

البته این عدم توفیق‌ها و کاهش ارزش پول ملی تقریبا در طول 4دهه گذشته و در زمان زمامداری اکثر روسای بانک مرکزی اتفاق افتاده است، در برخی دوره‌ها این سقوط کمتر بوده و در برخی برهه‌ها هم بیشتر بوده است. اما واقع آن است که طی چند سال اخیر ارزش پول ملی بیش از 10برابر کاهش پیدا کرده و دلار 10برابر گران شده است. ضمن اینکه باید بدانیم این میزان نزول در ارزش پول ملی در میان همه روسای بانک مرکزی یک رکورد است.

اینکه همه مشکلات به گردن تحریم‌ها انداخته شود، اشتباه است در سوی مقابل اینکه همه مشکلات هم داخلی دیده شود، اشتباه است. مشکلات اقتصادی امروز کشور، به دلیل تلفیقی از این مسائل رخ داده است؛ اما اینکه مهم‌ترین ساختار تصمیم‌ساز مالی کشورمان پشت تحریم‌ها موضع‌گیری کند و منتظر باشد تا اتفاقی در ینگه دنیا بیفتد تا مشکلات حل شود، من فکر می‌کنم دور شدن از رویکردهای فنی بانک مرکزی و وارد شدن به حوزه‌های غیرتخصصی است.

رییس کل بانک مرکزی فرد سیاسی نباید باشد، باید یک فرد فنی و تخصصی باشد. یعنی بر اساس واقعیت‌ها باید بتواند تصمیم‌سازی درست کند. وقتی امکان اتخاذ یک چنین رویکردی بنا به هر دلیلی فراهم نباشد؛ دستش بسته است یا اینکه اجازه تصمیم‌گیری به او داده نمی‌شود. در راستای مسوولیتی که به عهده گرفته باید این شرایط را شفاف با مردم، کارشناسان و رسانه‌ها در میان بگذارد و اعلام کند. ضمن اینکه اساسا لزومی ندارد هر شخصی در یک پوزیشن خاص تا ابد پشت میزش باقی بماند. اگر این میزها برای کسی باقی ماندنی بود که به این دوستان نمی‌رسید. جالب است در همه جای دنیا روسای بانک مرکزی معروف هستند به افرادی که وقتی حرفی می‌زنند، این اظهارات از بالاترین درجه استناد برخوردار است به گونه‌ای که این تحلیل‌ها معمولا با کمترین درجه اتفاق محقق می‌شود.

اما متاسفانه در کشور ما وقتی رییس کل بانک مرکزی حرفی می‌زند، همه منتظرند تا خلاف آن را در بازار مشاهده کنند. یعنی جایگاه بانک مرکزی به جای ثبات آشوب بیشتری می‌آفریند. بسیاری از افراد و جریانات بعد از انتقادات مطرح می‌کنند که «شما خارج از گود ایستاده‌اید، می‌گویید لنگش کن.» اگر شما جای رییس کل بانک مرکزی بودید، چه کار می‌کردید؟ من در پاسخ به این پرسش می‌گویم، اول؛ صداقت می‌داشتم. روسای بانک مرکزی در تمام دنیا معروف هستند که سیاست‌گذاری‌هایشان را شفاف و صادقانه و بدون هیچ پرده‌پوشی اعلام می‌کنند. نکته بعدی آن است که این همه کارشناسان از دلار 4200تومانی انتقاد کرده‌اند و اثرات مخرب آن را شرح داده‌اند، این سیاست را به سرعت لغو می‌کردم. برای همگان مشخص است که بازارهای نیما و تینا و... مخل در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی است.

چرا که اخلال در امور اقتصادی و صادراتی ایجاد می‌کند. باید یک بازار را به رسمیت بشناسیم و تلاش کنیم تا همه از طریق این پنجره وارد و خارج شوند. مساله بعدی که اگر رییس کل بانک مرکزی بودم بلافاصله در دستور کار قرار می‌دادم این بود که واقعیت‌های اقتصادی را به‌طور مستدل به مردم و رسانه‌ها گزارش می‌کردم تا در تصمیم‌گیری‌های کلان قابل استفاده باشد. جایگاه بانک مرکزی جایی برای داستان تعریف کردن و رفتارهای احساسی بروز دادن نیست، این جایگاهی است که روسای بانک مرکزی از طریق آن از واقعیات‌های اقتصادی جهانی، واقعیات مالی جهانی و در کل فعل و انفعالات کلی پولی و مالی جهانی و نسبت ان با منافع ملی را بازگو می‌کنند.

مثال عینی یک چنین رفتارهای احساسی مثل این است که ماشین شما خراب شود، بعد برای تعمیر به مکانیکی مراجعه کنید، بعد استادکار مکانیک به جای تعمیر ماشین شروع کند از ضرورت استفاده از خودروهای هیبریدی و نظام انرژی جهانی صحبت کند. طبیعی است که شما به آن تعمیرکار خواهید گفت: «آقا شما به این مسائل چه کار داری؟ سرسیلندر ماشین رو تعمیر کن.» در کل معتقدم که بانک مرکزی باید به جایگاه فنی و تخصصی خود بازگردد تا بتواند ابتدا گفتمانی متناسب با واقعیات اقتصادی را طراحی و در مرحله بعد برنامه‌ریزی‌های عملیاتی برای بهترین دستاوردهای اقتصادی را مورد توجه قرار داد.

منبع: تعادل

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها