احسان سلطانی در یادداشتی نوشت:
سیاستهای بانک مرکزی مانع عمده کاهش قیمت ارز
آقای همتی، رییس کل بانک مرکزی در اظهارات اخیر خود اعلام کرده که اگر ما نبودیم و سیاستهای بانک مرکزی نبود در سه سال اخیر قیمت دلار به 50 هزار تومان و بیشتر میرسید و عدهای خود را آماده کرده بودند که دلار به 50 هزار تومان برسد و ما مانع افزایش قیمت دلار شدیم!
اعتمادآنلاین| آقای همتی، رییس کل بانک مرکزی در اظهارات اخیر خود اعلام کرده که اگر ما نبودیم و سیاستهای بانک مرکزی نبود در سه سال اخیر قیمت دلار به 50 هزار تومان و بیشتر میرسید و عدهای خود را آماده کرده بودند که دلار به 50 هزار تومان برسد و ما مانع افزایش قیمت دلار شدیم! در پاسخ باید گفت که اگر سیاستهای بانک مرکزی موثر بوده چه دلیلی برای سه شوک ارزی در سالهای 97 و 98 و 99 وجود داشته است؟ چرا در تمام طول تاریخ ایران، چند شوک عمده ارزی داشتهایم و در این سه سال اخیر هر سال یک شوک ارزی داشتهایم؟ اتفاقا، عدهای از کارشناسان در مقابل این نظرات آقای همتی معتقدند که سیاستهای بانک مرکزی در ماههای اخیر مانع کاهش قیمت دلار بوده است و برخی مسوولان در حال حاضر به دنبال آن هستند که قیمت دلار همچنان بالا باقی بماند تا بورس سقوط نکند و صادرات سودآور باشد و....زیرا بر اساس متغیرهای اقتصادی و تحولات اخیر، در حال حاضر دلیلی برای بالا ماندن قیمت دلار وجود ندارد و ...
اگر سیاستهای دولت و بانک مرکزی درست عمل میکرد، امروز باید شاهد کاهش قیمت دلار به زیر 20 هزار تومان تا 15 هزار تومان میبودیم.
برخی صاحبنظران معتقدند که آقای همتی در بانکهای خصوصی فعالیت داشته و یک شخصیت سیاسی بوده و سیاستهای بانک مرکزی عملا عامل بالا ماندن نرخ دلار بوده است. لذا اگر یک شخصیت غیرسیاسی در بانک مرکزی حضور داشت و بانک مرکزی استقلال نسبی داشت، شاهد رشد قیمت دلار تا این حد نبودیم و قیمتها باید کاهش مییافت. زیرا فضای کسب وکار و محیط بینالمللی تغییر کرده است. در شرایط کنونی دولت بایدن به دلیل مواجه شدن با مشکلات داخلی، به دنبال درگیری با ایران نیست و لذا انتظار این است که فشار حداکثری کاهش یابد و حداقل دلار به 20 هزار تومان کاهش یابد و به تدریج با بهبود وضعیت درآمدهای ارزی، کاهش سفتهبازی، بازگشت ارزهای صادراتی و... نرخ دلار تا قبل از انتخابات به زیر 20 هزار تومان برسد و بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال آینده به 15 تا 17 هزار تومان برسد. زیرا نه مردم قدرت خرید کالای خارجی دارند و نه سفتهبازی و عدم بازگشت ارز صادراتی توجیه دارد. ضمن اینکه درآمد ارزی در حال افزایش است و حداقل 70 میلیارد دلار در سال درآمد ارزی داریم. لذا دلیلی وجود ندارد که قیمت دلار بالا بماند. واقعا این سوال مطرح است که قیمت دلار به چه دلیل بالاست؟
این پرسش مطرح است که دلیل سه شوک ارزی در سالهای 97 و 98 و 99 و در دوره مدیریت آقای همتی چه بوده است؟ و اکنون چه دلیلی برای بالا ماندن نرخ ارز وجود دارد؟ وقتی قدرت خرید مردم برای کالای خارجی کاهش یافته و سفتهبازی و خرید دلار و نگهداری آن توجیه ندارد و صادرکننده نیز از کاهش قیمت دلار مطمئن است و... چه مانعی برای کاهش قیمت وجود دارد و چرا سیاستهای بانک مرکزی مانع کاهش قیمت ارز است و چرا در برخی روزها قیمت صرافیها و نیما و بازار متشکل ارزی بالاتر از بازار آزاد است؟
نکته دوم این است که در حال حاضر مردم قدرت خرید کافی ندارند و با کاهش ارزش پول و تورم سالهای اخیر، قدرت خرید مردم به یک سوم و یک دوم سالهای قبل از تحریم کاهش یافته است و خرید کالای خارجی بسیار کمتر شده و مردم موبایل، یخچال، لوازم خانگی، خودروی خارجی خرید نمیکنند و واردات محدود شده و سفرهای خارجی نیز بسیار کاهش یافته است. لذا وقتی تقاضا کم شده دلیلی برای بالا ماندن قیمت دلار نیست.
در طرف عرضه نیز باید توجه داشت که در همین سه سال اخیر، طبق اعلام نهادهای بینالمللی ایران از محل فروش نفت حدود 10 میلیارد دلار، از محل فروش فرآوردهها حدود 11 میلیارد دلار، از محل صادرات غیرنفتی 40 تا 50 میلیارد دلار ارزآوری داشته و در همین شرایط تحریم حداقل 50 تا 70 میلیارد دلار در سال درآمد ارزی داشته است.آقای همتی سال قبل اعلام کرد که ذخایر ارزی ناموس اقتصاد و کشور است و به این معنی است که قیمتها را به بازار میسپارند تا به هر میزان که خواست نوسان کند و همین عامل به معنی مدیریت نکردن بازار از محل ذخایر ارزی است و عملا باعث رشد قیمت ارز شده است و بخشی از ذخایر ارزی نیز متاسفانه در اختیار کشورهای شریک تجاری ایران مانند کره جنوبی، عراق، هند، چین و... است. یعنی این سیاستها باعث شده که از ذخایر ارزی کشور برای کاهش قیمت دلار استفاده نشود و بخشی از منابع ارزی نیز در کشورهای خارجی بلوکه شده و باعث کاهش عرضه ارز و افزایش قیمت شده است. در حالی که ذخایر ارزی متعلق به ملت ایران است و برای کنترل بازار باید استفاده میشد و اجازه رشد قیمتها و کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم را تا این حد نمیداد.
از سوی دیگر، همین سیاستها و سپردن قیمتها به بازار باعث نوسان قیمتها شد و عدهای برای حفظ ارزش پول و سفته بازی به بازار هجوم بردند و حداقل 20 میلیارد دلار خریداری کردند و در خانه و شرکت نگهداری میکنند. میلیاردها دلار نیز طلا و سکه خریدند و نگهداری میکنند که این موضوع نیز به طرف تقاضا به صورت غیرواقعی فشار وارد کرده و قیمت را بالا برده است. حالا باید انتظار داشت که با کاهش قیمتها عرضه ارزهای خانگی افزایش یابد و قیمتها کاهش پیدا کند. اما همین سیاستهای بانک مرکزی عملا مانع کاهش قیمت دلار شده و سفتهبازان و کسانی که دلار نگهداری کردهاند دلار خود را به بازار نمیآورند تا قیمتها کاهش یابد. بر این اساس سوال این است که به چه دلیل مانع کاهش قیمت دلار شدهاند و چرا اجازه نمیدهند که قیمتها کاهش یابد؟ لذا بر اساس شرایطی که وجود دارد قیمت دلار قاعدتا باید به 10 تا 15 هزار تومان میرسید اما به دلایل مختلف از جمله سیاستهای بانک مرکزی، مانع کاهش قیمت دلار میشوند.
موضوع دیگر رابطه نقدینگی، نرخ ارز، تورم و قیمت کالاها است. بر اساس قیمت دلار 22 هزار تومانی کنونی، ارزش نقدینگی کشور به 125 میلیارد دلار رسیده که معادل نصف میانگین نقدینگی کشور در برابر دلار در سالهای قبل از تحریمهاست. به عبارت دیگر، نقدینگی در حدی نیست که بتواند عامل عمده رشد دلار شود. روند سالهای 89- 1378 نشان میدهد که به مدت 11 سال نرخ ارز تنها 25 درصد رشد کرده و قیمتها در این مدت 400 درصد و نقدینگی 1500 رصد رشد کرده است یعنی نرخ ارز به مراتب کمتر از نقدینگی و قیمتها رشد داشته است. در دوره اول تحریمها در دولت احمدینژاد نیز نرخ ارز 200 درصد و قیمتها 100 درصد رشد کرد . در دوره 96- 1392 و دولت روحانی و برجام و قبل از تحریمهای ترامپ، دلار 50 درصد، نقدینگی 100 درصد و قیمتها 50 درصد رشد کرده است.
اما در دوره سه سال اخیر، چنین رابطهای که در سالهای 96- 1378 دیده میشود، را مشاهده نمیکنیم و این رابطه بین نقدینگی و قیمتها و نرخ ارز برقرار نیست، نرخ ارز عملا 7 تا 10 برابر بالا رفت در حالی که نقدینگی و قیمتها کمتر از آن رشد کرده است و اتفاقا بخشی از رشد قیمتها حاصل رشد نرخ ارز بوده است. در دوره آقای همتی، سه بار شوک ارزی داشتهایم در سال 98، در سال 99 و در سال 97 سه بار شوک ارزی داشتهایم و بانک مرکزی نخواست که از ذخایر بانک مرکزی استفاده کند و جلوی نوسانها را بگیرد و همین موضوع باعث عدم بازگشت ارز صادراتی، سفتهبازی و خرید دلار و نگهداری در خانهها شد. در حالی که اگر از شوکهای ارزی جلوگیری میکرد شاهد چنین روندی نمیبودیم.
لذا خود بانک مرکزی و این شوکهای ارزی عامل حداقل 20 میلیارد دلار خرید ارز و عدم بازگشت 20 میلیارد دلار ارز صادراتی بوده است و همین دو عامل خود عامل رشد قیمت دلار بوده است. در حالی که وظیفه بانک مرکزی جلوگیری از شوک ارزی و حضور به موقع و مدیریت نرخهاست که موجب نوسان شدید و اثرگذاری بر تصمیم صادرکننده و خرید خانگی و... نشود.
منبع: تعادل
دیدگاه تان را بنویسید