بهمن آرمان در یادداشتی نوشت:
بیتوجهی به منافع اقتصادی در دیپلماسی ایران و روسیه
بسیاری از تحلیلگران به موقعیت ویژه ترانزیتی ایران، ذخایر معدنی و انرژی فراوان، دسترسی به آبهای آزاد، نزدیکی به اروپا و آسیای میانه و قدرت ایران در منطقه و جهان اشاره دارند.
اعتمادآنلاین| بسیاری از تحلیلگران به موقعیت ویژه ترانزیتی ایران، ذخایر معدنی و انرژی فراوان، دسترسی به آبهای آزاد، نزدیکی به اروپا و آسیای میانه و قدرت ایران در منطقه و جهان اشاره دارند، اما استفاده از چنین موقعیتی، بدون سرمایهگذاری و ایجاد زیرساختهای راهآهن دوخطه با فناوری روز و ظرفیت بالای حمل و نقل، بزرگراههای 2500 کیلومتری از مرز بازرگان و آسیای میانه به بندر امام، بندرعباس و چابهار، ممکن نیست و نمیتوان تنها به این فرصت تاریخی و جغرافیایی اشاره کرد اما زمینهسازی برای استفاده از آن و میلیاردها دلار درآمد ترانزیتی و سایر بخشها را انجام نداد.
شاهد مدعا وعدههای آقای ظریف در سفر هفته اخیر به مسکو است که وعدههایی را مطرح کرده و اعلام کرده که موقعیت ترانزیتی ایران احیا خواهد شد اما به این نکته توجه نداشته که با توجه به ویژگیهای ساختاری ایران و نبود زیرساختهای لازم، این وعدهها غیرعملی است و نمیتوان بدون اقدامات روسیه و ایران در زمینه فراهم کردن زیرساختها در ایران، این وعدهها را تحقق بخشید. زیرا وقتی میتوان موقعیت ترانزیتی ایران را احیا کرد که خطوط راهآهن دوخطه و با ظرفیت بالا و فناوری روز و همچنین آزادراههای بزرگ شمال به جنوب را ایجاد کرد که اتفاقا روسیه نیز در ساخت این خطوط و ایجاد زیربناها تعهد داشته و باید به آن عمل کند. اما بازسازی و ایجاد بسیاری از این طرحها و ساخت زیربناها با تاخیر و بیتوجهی همراه بوده است.
هرچند که تحلیلگران مسائل سیاسی معتقدند که موقعیت ایران در مقایسه با ابرقدرتها تنها با امریکا قابل مقایسه است و ایران به خاطر دسترسی به آبهای گرم، موقعیت ترانزیتی، معادن، ارتباط با کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای شمال ایران و افغانستان و ترکیه و نزدیکی به اروپا، موقعیت ترانزیتی بهتری نسبت به روسیه و چین و حتی در مواردی با امریکا دارد، اما واقعیت این است که بدون داشتن زیرساختهای راهآهن دوخطه و با ظرفیت بالا و فناوری روز و همچنین بدون بزرگراههای شمال به جنوب از مرز بازرگان و ترکیه تا بندر امام در جنوب کشور، بدون ایجاد نیروگاهها و افزایش ظرفیت برق کشور، ما قادر به استفاده از این موقعیت ویژه برتر در منطقه نیستیم. در حال حاضر روسیه به آبهای گرم دسترسی ندارد، چین دارای ذخایر انرژی نیست و امریکا اگرچه کانال پاناما و ارتباط بین دو اقیانوس اطلس و آرام را دارد، اما فاصله زیادی با خلیج فارس و اروپا و غرب آسیا دارد. اما ایران نهتنها از تنوع ذخایر معدنی، نفت وگاز، برخوردار است و در بین 10 کشور اول جهان است بلکه موقعیت ترانزیتی ویژهای دارد که در دنیا بینظیر است.
کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس برای صادرات مواد شیمیایی به اروپا و ترکیه میتوانند بدون عبور کردن از کانال سوئز و هزینه زیاد، محصولات خود را از خاک ایران به ترکیه و کشورهای شمال ایران و اروپا و با هزینه کمتر صادر کنند. کشورهای منطقه قفقاز و افغانستان میتوانند غلات، مواد معدنی و سایر کالاهای خود را به خلیج فارس و اقیانوس هند و سایر مناطق دنیا صادر کنند.اما استفاده از چنین موقعیتی نیاز به احیا و ایجاد زیرساختهای راهآهن و بزرگراه دارد که اقدامات کافی برای آن انجام ندادهایم. ضعف دیپلماسی ایران به حدی بوده که حتی ایران را از جاده ابریشم که چین را به اروپا متصل میکند، اخراج کردهاند.
در حالی که در طول تاریخ، ایران محور اصلی جاده ابریشم و ترانزیت برای قرنها بوده است و امروز به دلایل مختلف کشورهای منطقه و قدرتهای جهان، به دنبال دور زدن ایران در جاده ابریشم و ترانزیت کالا و تجارت نفت وگاز، کالاهای مختلف، مواد معدنی و شیمیایی بدون حضور ایران هستند. امروز نیز دستگاه دیپلماسی و آقای ظریف همچنان به ایجاد زیرساختهای لازم جهت احیای موقعیت ترانزیتی ایران بیتوجه است و در سفر به روسیه، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، قزاقستان، حوزه قفقاز، نکاتی را مطرح میکنند که نشان میدهد شناخت کافی از وضعیت زیرساختهای ایران و تعهدات روسیه و چین در قبال این زیرساختها ندارند. به عنوان مثال، راهآهن چابهار که به اقیانوس هند متصل است، با ظرفیت محدود 4 میلیون تن و به صورت یک خطه و با فناوری قدیمی قادر نیست که ظرفیت بزرگ حمل و صادرات غلات و مواد معدنی از آسیای میانه و افغانستان به چابهار را انجام دهد. این راه آهن باید دوخطه و با تکنولوژی روز و با ظرفیت بالاتر باشد.
براین اساس آقای ظریف و دستگاه دیپلماسی کشور باید موضوع خط اعتباری دو خطه برقی گرمسار به آسیای میانه را دنبال میکرد که 5 میلیارد دلار برای آن اعتبار تعریف شده و روسیه و کشورهای آسیای میانه باید این تعهدات را انجام دهند. باید راهآهن رشت به آستارا و جمهوری آذربایجان را با فناوری روز و دوخطه متصل کنند نه اینکه یک خط با فناوری قدیمی ایجاد کنند. راه آهن رشت- قزوین نیز با فناوری قدیمی و ظرفیت کم و سرعت کم ساخته شده است در حالی که میتواند بهتر از این باشد. برای ایجاد خطوط مناسب راهآهن باید همکاری شرکتهای روسیه و چین و سایر کشورها و تامین اعتبار این طرحها در دستور کار باشد و باید از کشورهای منطقه خواست که در این طرحها مشارکت کنند زیرا منافع ایران و کشورهای منطقه، در این است که موقعیت ترانزیتی ایران تقویت شود و نباید اجازه داد که برخی شرکتها و کشورها، ایران را دور بزنند و تجارت و ترانزیت کالا را از مسیرهای غیر ایران انجام دهند.
علاوه بر خطوط راهآهن که از چابهار و بندرعباس گرفته تا گرمسار و آسیای میانه، رشت- قزوین و رشت- آستارا و سایر خطوط باید مورد توجه باشد، باید بزرگراههای بهتری نیز احداث شود. به عنوان مثال، بزرگراه بندرامام به مرز بازرگان و شمال ایران و مرز ترکیه و بندر عباس به مرز آسیای میانه نیز روی کاغذ مانده است. این بزرگراهها در دولت یازدهم توسط یک شرکت ایتالیایی انجام شد اما ایجاد 2500 کیلومتر بزرگراه که از استانهای لرستان، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان به مرز بازرگان در مرز ترکیه متصل میشود، هنوز به جایی نرسیده است. در حالی که احداث این بزرگراه و خطوط آهن میتواند صادرات مواد شیمیایی کشورهای حاشیه خلیج فارس را بدون نیاز به دور زدن در کانال سوئز از طریق خاک ایران به اروپا و با هزینه کمتر منتقل کند. از سوی دیگر، کالاهای اروپا و آسیای میانه و ترکیه را به خلیج فارس و بندر امام و بندرعباس و چابهار منتقل کند.در بخش ساخت نیروگاههای برق نیز، روسیه باید ساخت نیروگاه 1400 مگاواتی بندرعباس را عملیاتی کند. باید بازسازی نیروگاه رامین اهواز و شهید منتظری که شوروی سابق ساخته و قدیمی و با ظرفیت 30 درصدی کار میکند و در تعهد روسیه است را پیگیری کنند تا برق کشور در تابستان قطع نشود. همچنین ساخت واحد دوم نیروگاه بوشهر، باید در دستور کار قرار گیرد.
آقای ظریف و دستگاه دیپلماسی و سایر مسوولان میدانند که بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیای میانه علاقهای به مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و بینالمللی و یک موقعیت بزرگ ترانزیتی ندارند و روسیه نیز بیتوجه به میلیاردها دلار سرمایهگذاری و انجام تعهدات قبلی خود در زمینه ساخت راه آهن، بزرگراه و نیروگاه است و به افزایش توان و قدرت و موقعیت ایران کمکی نمیکند. لذا رویکرد دستگاه دیپلماسی باید تغییر کند و ساخت زیربناها و آماده کردن زیرساختها برای دعوت از کشورهای منطقه جهت ترانزیت از خاک ایران را در دستور کار قرار دهد تا وعده احیای موقعیت ترانزیتی ایران تحقق یابد.
منبع: تعادل
دیدگاه تان را بنویسید