بهمن آرمان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
سیاستهای اقتصادی متاثر از جناحهای سیاسی نیست/ نشانهای از سیاستهای تنشزدایی برای جذب سرمایهگذاری خارجی، در نامزدهایی که تایید صلاحیت شدهاند دیده نشده است/ بیش از 60 درصد مردم به گوشت قرمز دسترسی ندارند
بهمن آرمان گفت: هر 2 جناح تاکنون نشان دادهاند که اولویتشان مسائل اقتصادی نیست. به جز دولت سازندگی که اصولاً با شعار بازسازیهای پس از جنگ سر کار آمد، در دولتهای بعدی نشانی از اینکه اقتصاد در اولویت امور باشد، دیده نشده است.
اعتمادآنلاین|
بهمن آرمان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین میگوید ایران دارای پتانسیل و توانایی بسیار زیادی است که میتوان با بهرهگیری مناسب از آنها بخشهایی از اقتصاد را که متاثر از تحریمها یا درآمدهای ارزی نیستند، فعال کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
*با توجه به اسامیای که برای انتخابات ریاستجمهوری تایید صلاحیت شدهاند، به نظر میرسد وجهه دولت به اصولگرایی تغییر پیدا میکند. با در نظر گرفتن تاثیر سیاست خارجی بر اقتصاد، بعد از تشکیل دولت جدید چه سرنوشتی در انتظار اقتصاد ایران است؟
تجربه نشان داده سیاستهای اقتصادی ایران آنچنان متاثر از جناحهای سیاسی نیست؛ عملاً هر 2 جناح سیاسی کشور تاکنون نشان دادهاند که اولویتشان مسائل اقتصادی نیست. به جز دولت سازندگی که اصولاً با شعار بازسازیهای پس از جنگ سر کار آمد، در دولتهای بعدی نشانی از اینکه اقتصاد در اولویت امور باشد دیده نشده است.
با این حال هر کسی از هر جناحی بخواهد رئیسجمهور شود، 2 مساله باید جزو قولهایی باشد که به مردم میدهد یا در کمپین تبلیغاتی خود بیان میکند: اول کاهش نرخ بیکاری که در حال حاضر در سطح غیرقابل تحملی است و ما پیامدهای ناشی از آن را در مسائل مختلف میبینیم و دیگری کوچک شدن سفره مردم که آن هم متاثر از همین بیکاری و کاهش قدرت خرید است. با این توضیح که هر 2 این مسائل به سرمایهگذاری برمیگردند.
در حال حاضر میتوان گفت بیش از 16 سال است که نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی ایران در قیاس با منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا کمترین است و تا زمانی که سرمایهگذاری صورت نگیرد، رشد اقتصادی و نیز ایجاد اشتغالی هم تحقق نمییابد و سفره مردم هم بزرگتر نخواهد شد. آماری که حتی از کانالهای رسمی منتشر میشود نشان میدهد بیش از 60 درصد مردم به گوشت قرمز دسترسی ندارند و خوردن گوشت مرغ هم برایشان دشوار شده است. بنابراین هر نامزدی از هر جناحی باید به این مسائل بپردازد.
*با چه برنامهای میتوان انگیزه سرمایهگذاری در کشور ایجاد کرد؟
این مسالهای است که برای همه مبهم باقی مانده چون بخش بزرگی از ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری ارتباط مستقیمی با روابط سیاسی خارجی کشور دارد؛ یعنی اینکه آیا ایران FATF را میپذیرد؟ آیا ایران دوباره به برجام برمیگردد؟ آیا شرکتهای خارجی دوباره در ایران سرمایهگذاری خواهند کرد؟ آیا موسسههای اعتباری از جمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول یا حتی بانک توسعه اسلامی که ایران عضو آنهاست و در طول این 16 سال اخیر حتی یک دلار به ایران وام ندادهاند، به دولت جدید در ایران روی خوش نشان میدهند یا نه؟ اینها همان مسائلی است که به سیاستهای تنشزدایی مرتبط است و دولت آینده باید در برنامههای خود بگنجاند. البته نشانهای از آن تا به حال در نامزدهایی که تایید صلاحیت شدهاند دیده نشده است.
*رهبری بر بهره گرفتن از ظرفیتهای داخلی اقتصادی تاکید دارند. ظرفیتهای مهم شامل چه چیزها و کدام پتانسیلهای داخلی میشود؟ در مورد هر کدام توضیح دهید که ما چگونه میتوانیم از آنها استفاده کنیم؟
بدون شک ظرفیتهای داخلی اقتصادی بزرگ و ارزشمند است. به هر حال ایران دارای پتانسیل و توانایی بسیار زیادی است که میتوان با بهرهگیری مناسب از آنها بخشهایی از اقتصاد را که متاثر از تحریمها یا درآمدهای ارزی نیستند فعال کرد؛ مثلاً بخش مسکن که در حال حاضر در رکود کامل است نه ارتباطی با تحریمها دارد و نه ارتباطی با ارز دارد. ایران حتی صادرکننده تجهیزات و مواد اولیه بخش مسکن است، یعنی شیشه، لوازم بهداشتی، کاشی، فولاد و... اینها از جمله اقلام صادراتی ایران به شمار میروند.
برای تکمیل سدهای مخزنی نیمهتمام یا سدهای برق آبی جدید که بتوانند تولید برق کنند ایران نه متاثر از تحریمهاست و نه نیاز ارزی دارد. برای ساخت همین آزادراهها و خطوط راهآهن ایران نیاز ارزی ندارد. همچنین برای تجهیز زمینهای دیمی به سیستمهای آبیاری نوین که یکی از ضروریتهای جامعه است و همه تجهیزات و امکانات آن چه از نظر سختافزاری و چه نرمافزاری در کشور وجود دارد هم بدون تحریم میتوانیم برنامهها را اجرایی کنیم. اینها میتوانند موتور محرکه توسعه اقتصادی باشند. این را هم باید در نظر داشت که هر چقدر ایران قدرت اقتصادی بالاتری داشته باشد، در مذاکراتی که با قدرتهای خارجی خواهد داشت میتواند از موضع قدرت بیشتری وارد عمل شود.
ولی متاسفانه تاکنون ندیدهایم که هیچ یک از نامزدها- حتی افرادی مثل آقای همتی یا آقای محسن رضایی که میگویند دارای مدرک دکتری در اقتصاد هستند- برنامه مدونی در رابطه با چگونگی خروج از بحران فعلی یعنی رکود اقتصادی ارائه کرده باشند. در اخبار دیدم که آقای محسن رضایی گفتند: اگر من به تعهدات خود عمل نکردم، فلان کنید. ولی ایشان نگفتند که چگونه میخواهند به این تعهدات عمل کنند.
*میتوانید چند نمونه دیگر از ظرفیتهای داخلی را برشمرید؟
آنطور که ادعا میکنیم، یا حداقل در عمل میبینیم، اکنون ساخت بسیاری از تجهیزات در ایران امکانپذیر است. ما ادعا میکنیم 80، 90 درصد از تجهیزات لازم برای ساخت پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی یا بخش بزرگی از تجهیزات کارخانههای فولادسازی را در ایران میتوانیم بسازیم. البته این ساختن منوط به این است که تکنولوژی مربوط یا نقشههای لازم از طرف شرکتهای دارای تکنولوژی در اختیار ایران گذاشته شود. پس یک توانایی وجود دارد و میتوان روی آن حساب کرد، ولی بدون داشتن روابط مستقیم با کشورهای دارای تکنولوژی انجام چنین کاری ممکن نیست.
محض اطلاع باید بگویم، بعضی از اقلام مورد نیاز در ساخت پالایشگاهها یا مجتمعهای پتروشیمی که از نوع فولادهای مخصوص هستند جزو لیست تحریمهاست. بر فرض اینکه ایران توانایی ساخت اینها را در داخل داشته باشد، در تهیه مواد اولیه دچار مشکل خواهد شد. به هر حال با خروج از بحران فعلی تا حدی میتوان روی عوامل داخلی حساب کرد، ولی اینکه صد درصد باشد، خیر امکانپذیر نیست.
*نفت ارزشمندترین دارایی ایران است و به همین خاطر تحریم این کالا در دستور کار همیشگی مخالفان بینالمللی ایران قرار دارد. ما این فرصت را داریم که فراوردههای نفت را تولید کنیم و نفت خام نفروشیم. کلاً نزدیک به 30 سال است که با خامفروشی مخالفت میشود، ولی همچنان خامفروشی میکنیم. آیا اصلاً این امکان را داریم که نفت خام نفروشیم؟
در حال حاضر سیاستهای کشورهای صادرکننده نفت به سمت فروش فراوردههای نفتی حرکت میکند، به خاطر اینکه فروش فراوردههای نفتی متاثر از قیمتی است که در بورسها تعیین میشود. ولی سیاستهای مشکوک و غلط سالهای اخیر و اینکه هیچ گاه با توسعه صنایع پاییندستی نفت مخالفتی نشده است نشان از این دارد که انجام چنین کاری دشوار است مگر اینکه تصمیم بگیریم در نفت مدیریت جدیدی اعمال کنیم.
ضمن اینکه میبینیم عربستان سعودی در حال افزایش ظرفیت پالایشگاه خود به 10 میلیون بشکه در روز است و تا سال 2025 عملاً این کشور جز فراوردههای نفتی چیزی نخواهد فروخت. کویت علاوه بر پالایشگاههایی که دارد، مشغول ساخت یک پالایشگاه و چند مجتمع پتروشیمی در کنار آن به ظرفیت 630 هزار بشکه در روز است؛ یعنی کویت هم از این به بعد دیگر چیزی به عنوان عرضه نفت خام نخواهد داشت.
اما متاسفانه ایران نه تنها این سیاست را در پیش نگرفته بلکه در حال حاضر میبینیم که با سرمایهگذاری سنگین، حدود 2 میلیارد دلار نفت خام ما به آن طرف تنگه هرمز میرود و تاسیساتی هم که در بندر جاسک ساخته شده برای صادرات نفت خام است. این یعنی در بدنه دولت و سیستم عزم جدی برای جلوگیری از خامفروشی نفت وجود ندارد. از سویی خامفروشی تنها محدود به نفت نیست؛ در مورد فولاد که دومین منبع تامینکننده درآمدهای ارزی ماست شاهد هستیم که مجتمعهای فولادسازیمان از جمله فولاد خوزستان و 2 واحد فولادسازی دیگر که در بندرعباس داریم، به جای فراوری محصولاتشان و ایجاد ارزش افزوده، تولیدات خودشان را به صورت خام یعنی شمش صادر میکنند.
بنابراین جلوگیری از خامفروشی یک سیاست بزرگ و عمیق است که متاسفانه در زمره سیاستهای حاکمیت ایران نبوده است. رهبری در سفر اسفندماه سال 1375 خود به خوزستان و بازدید از بندر امام، جمله بسیار باارزشی گفتند که هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفت. نظر رهبری این بود: «دنیا به نفت احتیاج دارد و ما نیز قصد ظلم کردن به هیچ کشوری را نداریم اما باید کاری کنیم که شأن و ارزش واقعی نفت برای دنیا معلوم شود و صنعت پتروشیمی در کشور میتواند نقش مهمی را در رسیدن به چنین وضعی ایفا کند.» بنابراین جریان بسیار مشکوک و عمیقی در بخش نفت یا صنایع فولاد وجود دارد که شاید ردپای آن را بتوانیم با کمی کنکاش پیدا کنیم؛ مثلاً در متوقف گذاشتن ابرپروژه نورد گرم شماره 2 فولاد مبارکه که در لابهلای پیچوخمهای اداری هنوز پس از گذشت 2 سال از امضای قرارداد نتوانسته است اجرایی شود و فولاد مبارکه به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد ایران و بزرگترین بنگاه اقتصادی ایران بخشی از محصولات خود را به صورت خام صادر میکند. اقتصاد ایران در حالی درگیر گرههای کور است که با واقعبینی و برنامهریزی دقیق میتوان به راحتی موانع متعدد را از پیش رو برداشت.
دیدگاه تان را بنویسید