«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
حمله جی-7 به دستاورد مالیاتی ویرانگر نئولیبرالیسم/ چرا حداقل مالیات جهانی ضروری است؟
مطابق توافق صورتگرفته شرکتهای چندملیتی مانند مایکروسافت، فیسبوک، آمازون، گوگل و اپل ملزم به پرداخت 15 درصد حداقل مالیات خواهند بود و این مالیات نیز باید به کشورهایی که در آنها فعالیت دارند پرداخته شود. دستاوردهای چنین توافقی بسیار بزرگ خواهد بود و فارغ از آنکه مانع قدرتگیری هرچه بیشتر ابرشرکتها میشود، از سوی دیگر بهشتهای مالیاتی را هم تحت فشار خواهد گذاشت.
اعتمادآنلاین| محمدسعید نادری- توافق گروه جی-7 در ابتدای هفته جاری مبنی بر تعیین یک نرخ حداقل مالیات جهانی برای شرکتها را، به رغم تمام مشکلات و دشواریهایی که در مسیر اجرا خواهد داشت، میتوان توافقی تاریخی قلمداد کرد.
حمله به دستاورد ویرانگر نئولیبرالها
از ابتدای دهه 1980 میلادی با سرکار آمدن دولتهای نئولیبرال ریگان و تاچر در آمریکا و بریتانیا و همچنین سرعتگیری پروژه جهانیسازی (Globalization) رقابتی شدید بر سر کاهش مالیات شرکتها و فرار آنان از پرداخت سهم عادلانه خود از اقتصاد جهانی آغاز شد. مالیاتها در سراسر جهان و بالاخص در اقتصادهای توسعهیافته غرب به سرعت سقوط کرد و کاهش درآمدهای مالیاتی دولتها نیز منجر به قطع بسیاری از خدمات عمومی مانند پولیسازی سیستم درمان، پولیسازی سیستم آموزشی، تضعیف حملونقل عمومی و... شد.
این اتفاق در حال حاضر، بی هیچ تردیدی، مهمترین عامل نارضایتی مردم در کشورهای مختلف و همان غولهای اقتصادی است. البته این رقابت کشورها بر سر کاهش مالیات شرکتها، برای انگیزههای طمعکارانه آنها کافی نبود و در همین زمان به رغم کاهش شدید نرخ مالیات، شرکتهای غولآسای چندملیتی به دنبال راههای بیشتری برای فرار مالیاتی بودند. از همین رو بسیاری از آنها به بهشتهای مالیاتی مانند جزایر ویرجین بریتانیا و جزایر کیمن که مالیاتی از شرکتها دریافت نمیکنند نقل مکان کردند تا از این طریق بتوانند از پرداخت مالیات خود سر باز زنند.
حالا با کنار رفتن دونالد ترامپ، دولت جو بایدن آمده است تا دستاوردهای ویرانگری را که میراث حکمرانی رونالد ریگان و سیستم نئولیبرال دهههای اخیر است از بین ببرد. بایدن جانشین ترامپی شده است که در دوران زمامداریاش تخفیفها و معافیتهای مالیاتی بیشماری به صنایع مختلف داد و نرخ مالیات را باز هم پایین آورد.
چنین روندی در دهههای گذشته موجب تضعیف روزافزون قدرت دولتها و خدمات عمومی در برابر شرکتها شد و با همهگیری بیماری کووید که به افزایش چشمگیر بدهی و کسری بودجه دولتهای جهان انجامید سرعتی دوچندان یافت. از یاد نبریم که همزمان با شیوع کرونا و پیامدهای مرگبار اقتصادی آن که دهها میلیون نفر را به فقر مطلق کشاند و صدها میلیون نفر را در معرض سقوط به زیر خط فقر قرار داد، غولهای حوزه تکنولوژی به رکوردهای عجیبی در کسب سود و درآمد دست یافتند. حالا بسیاری از تحلیلگران اقتصادی و سیاسی، قدرت شرکتهای خصوصی چندملیتی حوزه فناوری را بزرگترین تهدید در برابر دموکراسی و حقوق بشر به شمار میآورند.
از این رو بخش بزرگی از اقتصاددان غیر نئولیبرال و ترقیخواه، سرسختانه خواهان افزایش مالیات بر شرکتها هستند و توافق گروه 7 مبنی بر تعیین حداقل مالیات جهانی برای شرکتهای بزرگ، نخستین پیامد کنار رفتن دونالد ترامپ از قدرت است و والاستریت این روزها بهتر میداند که متحد بزرگی را از دست داده است.
مخالفان حداقل مالیات جهانی
در آمریکا کار جانت یلن برای پیشبرد این طرح دوبخشی بسیار دشوار است چراکه جمهوریخواهان و لابیهای قدرتمند شرکتها مخالف چنین طرحی هستند و آن را به زیان اقتصاد آمریکا میدانند.
مطابق توافق صورتگرفته شرکتهای چندملیتی مانند مایکروسافت، فیسبوک، آمازون، گوگل و اپل ملزم به پرداخت 15 درصد حداقل مالیات خواهند بود و این مالیات نیز باید به کشورهایی که در آنها فعالیت دارند پرداخته شود. دستاوردهای چنین توافقی بسیار بزرگ خواهد بود و فارغ از آنکه مانع قدرتگیری هرچه بیشتر ابرشرکتها میشود، از سوی دیگر بهشتهای مالیاتی را هم تحت فشار خواهد گذاشت.
البته تنها مخالفان چنین طرحی شرکتهای غولآسا و جمهوریخواهان آمریکا نیستند؛ بسیاری از اقتصاددانان نئولیبرال و نشریات آنها به رهبری والاستریت ژورنال و فایننشال تایمز از این طرح جانت یلن که حالا حمایت هفت اقتصاد بزرگ جهانی را هم پشت خود دارد حملات زیادی کردهاند. دولتهای کشورهای در حال توسعه که برای جذب سرمایههای خارجی نرخ مالیات خود را به شکل چشمگیری کاهش دادهاند نیز این اقدام را به زیان خود میدانند. شاید به خاطر همین مخالفت اقتصادهای در حال توسعه بود که جانت یلن از طرح مالیات جهانی 21 درصدی عقب نشست و آن را به 15 درصد رساند تا رضایت کشورهای بیشتری را در این زمینه جلب کند.
واقعیت این است که در تمام کشورهای توسعهیافته اروپایی و آمریکای شمالی تنها ایرلند نرخ مالیاتی کمتر 12 درصدی دارد که پایینتر از این مالیات مصوب است. این بدان معناست که وضعیت بسیاری از اقتصادهای مهم جهان از نظر نرخ مالیاتی تغییری نمیکند، اما راههای فرار مالیاتی بستهتر میشود و شرکتها دیگر با رفتن به جزایر کیمن نمیتوانند از پرداخت مالیات به کشورهایی که در آنها خدمات ارائه میدهند فرار کنند.
مهمانی سرمایهداران به پایان میرسد؟
زمانی میلتون فریدمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل و پدر نئولیبرالیسم، میگفت مالیات حتی اگر کم باشد، باز هم زیاد است. حالا پس از چند دهه حکمرانی ایدههای او و هممسلکانش بر اقتصاد جهانی، به نظر میرسد مهمانی بیشرمانه سرمایهداران و غولهای اقتصادی رو به پایان است. هفته گذشته گاردین در گزارشی از یک شرکت زیرمجموعه مایکروسافت در ایرلند خبر داد که به رغم سود 315 میلیارد دلاری مایکروسافت در سال گذشته، حتی یک دلار مالیات به دولت ایرلند پرداخت نکرده است؛ چراکه این شرکت در برمودا ثبت شده و مقیم است و با همین حربه مایکروسافت دست به فرار مالیاتی میزند و به مالکان و سهامدارانش عدد حیرتانگیز 55 میلیارد دلار سود سهام پرداخت کرده است.
اکنون با امضای توافق حداقل مالیات جهانی 15 درصدی، چنانکه یلن میگوید، «رقابت 30ساله بر سر پایین آوردن نرخ مالیات شرکتها» به پایان خود نزدیک میشود. حالا شرکتهایی که دهههاست درآمدهای هنگفتی را بدون پرداخت سهم عادلانه خود از مالیات به دست آوردهاند، باید شروع به پرداخت یک مالیات حداقلی بکنند و بهشتهای مالیاتی هم کمکم کارکرد خود را از دست خواهند داد.
در نتیجه چنین توافقی، بار دیگر توازن قدرت میان شرکتها و دولتها تغییر خواهد کرد و دولتها رفتهرفته میتوانند اندکی از قدرتشان را در برابر شرکتهای بزرگ بازیابی کنند تا بازیگران تجاری دیگر نتوانند برای دستیابی به منافع خود سیستمهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها را تحت فشار قرار دهند یا نابود کنند. اولاف شولتز، وزیر دارایی آلمان، با استقبال از این توافق گفته است: «این توافق خبر خوبی برای عدالت مالیاتی و همبستگی کشورهاست و البته خبری بد برای بهشتهای مالیاتی است.»
شولتز در این باره درست میگوید و شاید نخستین قدم برای کاهش نابرابریها و محدود کردن قدرت لایزال شرکتهای چندملیتی همین تعیین حداقل مالیات جهانی باشد، اما باید هنوز به یاد داشته باشیم که کسبوکارهای بینالمللی و بزرگ تا پرداخت سهم عادلانه خود از مالیات فاصله بسیار زیادی دارند و بیتردید بنگاههای رسانهای و تبلیغاتی، اندیشکدهها، اقتصاددانان و سیاستمداران راستگرایی که تنها هدف خود را دفاع از منافع سرمایهداران و شرکتها میدانند و به مسائل عمومی هیچ توجهی ندارند، به آسانی تن به چنین طرحی نخواهند داد.
دیدگاه تان را بنویسید