روایتی از زندگی و کارآفرینی «محسن آزمایش» که از هیچ کارخانه ساخت اما قدر ندید
برخاسته از آتش
روزگاری میگفتند نام «آزمایش» برای انتخاب کافی است و در تبلیغ بخاریهای پرطرفدار ایرانی آن دوران هم این مصرع از رهیمعیری خودنمایی میکرد که «آتشکده را گرمی آغوش تو نیست»؛ این گرمی البته چندان به سرنوشت «آزمایش» و بنیانگذارش یعنی «سیدمحسن اشتهاردیان» نیامد و نه خود چندان قدر دید و نه حالا چیزی از آن کارخانه بیرقیب در ایران و کمرقیب در منطقه، مانده است.
اعتمادآنلاین| روزگاری میگفتند نام «آزمایش» برای انتخاب کافی است و در تبلیغ بخاریهای پرطرفدار ایرانی آن دوران هم این مصرع از رهیمعیری خودنمایی میکرد که «آتشکده را گرمی آغوش تو نیست»؛ این گرمی البته چندان به سرنوشت «آزمایش» و بنیانگذارش یعنی «سیدمحسن اشتهاردیان» نیامد و نه خود چندان قدر دید و نه حالا چیزی از آن کارخانه بیرقیب در ایران و کمرقیب در منطقه، مانده است.
به گزارش شرق، داستان زندگی بنیانگذار برند آزمایش بیشباهت به سرنوشت کارخانهاش نیست و حالا هر دو در گوشهای از این کره خاکی به خاک سپرده شدند؛ آقای اشتهاردیان که روزگاری فامیل خود را به آزمایش تغییر داد، زیر خروارها خاک و در گورستانی در مراکش به خواب ابدی رفته و میراثش چه در تهران و چه در مرودشت، به تعطیلی و فراموشی دچار شده تا جایی که آخرین خبر از تبدیل کارخانه آزمایش به طویله و چراگاه حیوانات حکایت داشت. «آزمایش» چگونه راه خود را پیمود و محسن اشتهاردیان چگونه از خاکستر یک آتشسوزی، کارخانهای کمنظیر در تاریخ صنعت ایران بنا کرد؟
آفرینش؛ آزمایش چگونه از فقر به کارآفرینی رسید؟
«سیدمحسن اشتهاردیان» که روزگاری با شعار «هر ایرانی یک یخچال در خانه» رؤیاپردازی میکرد و درنهایت هم به خانههای ایرانیان نهتنها یخچال که چندین وسیله خانگی دیگر هم فرستاد، درست سال 1304 و در خانوادهای فرهنگی ولی فقیر در شرق تهران متولد شد. پدرش روحانی بود و خانوادهاش هم روحیاتی مذهبی داشتند. روایتهای مختلف درباره زندگی محسن میگوید که وضعیت مالی خانواده آنقدرها قوی نبود تا تمامی فرزندان راهی مدرسه شوند و کسب علم کنند از همین روی محسن تنها چهار سال درس خواند. محسن البته از همان کودکی و شاید بر اثر فقر خانواده، علاقه به کار و کارگاه داشت و در 11سالگی راهی بازار کار و آهنگری شد. روایتهایی درباره زندگی این کارآفرین میگوید که در همان 11سالگی صاحب کارگاه به محسن اعلام کرده بود که برای «کودکی چنین نحیف مزدی نمیدهد» اما محسن تقاضا کرده بود تا مدتی را آزمایشی کار کند و اگر نظر صاحبکار جلب شد بهصورت دائم به کار بپردازد. مدت کوتاهی که گذشت، کارفرمایی کارگاه کوچک آهنگری برای او مزد یکتومانی در ماه در نظر میگیرد و چنین محسن به استخدام آهنگری درمیآید.
چهار سال که میگذرد، محسن 140 تومان اندوخته بود. او مزدها و انعامها را جملگی پسانداز کرده بود تا چنین پساندازی را برای دوران سخت زندگی خود باقی گذشته باشد. محسن کودکی را به جوانی پیوند داده بود. او در کارگاه آهنگری رشد کرده و زندگی را به سختی آموخته بود. فردی که کودکی را در فقر و نوجوانی را در کنار کورههای آتش آهنگری گذرانده بود، کمکم به رؤیاهای بزرگ فکر میکرد هرچند هر تغییری را بسیار دور میدید. کودکی محسن به نوجوانی و کار وصل شد و در 17سالگی زندگی پای دختری هم به زندگی او باز شد و دختری از فامیل را به عقد خود درآورد.
«آزمایش»؛ کارخانهای بناشده بر خاکستر یک آتشسوزی
کودکی و نوجوانی محسن متفاوت از هممحلهای خود گذشت و او نهچندان در مدرسه آموزش دید و نه به سبک همدورهایهایش فراغت چندانی داشت تا اینکه خیلی زود هم پا به زندگی مشترک گذاشت. هنوز دهه 30 برای ایران و همینطور دهه سوم زندگی محسن به پایان نرسیده بود که دو اقدام مهم صورت داد. او کارگاهی برای خود راهاندازی کرده و تلاش میکرد تا لوازم خانگی بسیار ابتدایی را تولید کند و در همین دوران هم فامیل خود را از اشتهاردیان به آزمایش تغییر داد. برخی روایتها درباره بنیانگذار کارخانه آزمایش میگوید که او در سال 1329 روانه ثبت احوال میشود و نام آزمایش را برای خود ثبت میکند.
محسن آزمایش در کارگاه نهچندان بزرگ آنروزش صندلی تولید میکرد و میفروخت و تازه کاروبارش داشت رونق میگرفت. آزمایش به مرور زمان کارگاه خود را کمی وسعت داد؛ مجموعههای «آبکاری» صندلی هم به مجموعه سابق افزوده شده بود اما دست روزگار بازی تازهای برای سیدمحسن داشت؛ آتشی از راه رسید و در سال 1336 تمام ساختههای محسن در آتشی سوخت. آزمایش از سوختن تمامی داراییهای خود سرگشته شده بود. او مدام روایت میکرد که چنین جریانی عمدی بوده است ولی خود هم نمیدانست که آتشزنندگان بر زندگی او چه کسانی بودهاند. همین آتشسوزی آغاز دوران تازهای در زندگی آزمایش بود. کارگاه کوچک محسن آزمایش سال 1336 سوخت و خاکستر شد و اما یک سال بعد و در سال 1337 کارخانهای به نسبت بزرگ و ایدهای ماندگار جایگزین آن کارگاه و خاکسترهایش شد. از سال 1337 تا سال 1344 زمانی بسیار نیاز بود تا کارگاه محسن به کارخانه بدل شود و کارخانه نامی برای خود دستوپا کند.
نگاهی آماری به سرمایه «آزمایش» در گذر زمان
سال 1337 که محسن آزمایش کارگاه ایجادشده بر خاکستر یک آتشسوزی را عملا به کارخانه تبدیل کرده بود، سرمایه اولیه کارخانهاش به حدود 30 میلیون ریال رسیده بود و این روند رشد روزبهروز و سالبهسال بیشتر میشد. سال 1347 سرمایه اولیه به 200 میلیون ریال رسید و حالا محسن آزمایش یکی از میلیونرهای آن روز تهران شده بود. کارگاه کوچک او در خیابان دماوند تهران در آتش سوخته بود ولی اکنون مجموعهای بزرگ جایگزین کارگاه کوچک شده بود.
کمی بعد زمینی به مساحت 185 هزار متر در کیلومتر 10 جاده آبعلی خرید تا به مجموعه سابق افزوده شود. اینگونه کارخانهای بزرگ متولد شد که «آزمایش» نام گرفت. به عبارت دیگر شرکتی که محسن آزمایش با سرمایهای برابر با 30 میلیون ریال به ثبت رساند، در گذر زمان و با رشد و توسعه کار، در سال 1347 به سرمایهای 200 میلیونریالی افزایش یافت. در این سال پیشبینی فروش محصولات شرکت یکمیلیارد ریال بود و در همین دوران هم او زمینی به مساحت 185 هزار متر در کیلومتر 10 جاده آبعلی، سهراه آزمایش خریداری کرد و کارخانهای بنا نهاد که همچنان در تاریخ صنعت ایران نام و نشانی دارد. در این کارخانه چندین نوع یخچال، کولر، آبگرمکن، تختخواب فلزی، بخاری و اجاق گاز تولید میشد. کمکم زیربنای کارخانه از دوهزار متر در سالهای آغازین، به 73 هزار متر در اواسط سالهای دهه 50 رسید.
روایت دوران افول یا مرگ در غربت
کارخانه آزمایش و بنیانگذارش، به عبارت و نگاهی، سرگذشتی مشترک را پشتسر گذاشتند و هر دو درنهایت در غریبگی و در تلخی جان سپردند؛ «محسن آزمایش» در اوایل دهه 70 شمسی و در مراکش درگذشت و کارخانههایش در ایران هم در این دوران سالبهسال به مرگ نزدیک میشدند. ماجرا از دوران پس از انقلاب ایران آغاز شد؛ در سال 1358 کارخانههای آزمایش مشمول بند ج قانون حفاظت صنایع ایران شدند و محسن آزمایش یک سال پس از ملیشدن (مصادره) داراییاش به سوئیس مهاجرت کرد. پس از چند سال، سایر نهادهای دولتی و شبهدولتی مثل سازمان خصوصیسازی و صندوق بازنشستگی از سهامداران بزرگ شرکت شدند.
فعالیتهای تولیدی شرکت تا اوایل سال 1380 تا حدی رونق داشت و کالاهای جدیدی مانند یخچال سایدبایساید و فریزر بدون برفک به محصولات شرکت اضافه شدند. براساس آمار و اطلاعات منابع موجود دراینباره، در همین سالها مجموعه آزمایش از طریق بورس به بخش خصوصی واگذار شد ولی این در حالی است که در آن زمان زیان انباشته شرکت حدود 12٫5 میلیارد تومان بود. همچنین قیمت هر سهم از شرکت 160 تومان بود که ارزش کل شرکت را برابر 35 میلیارد تومان نشان میداد. در سال 1388 به دلیل بدهیهای فراوان تعداد کارکنان واحد مرودشت آزمایش، از هزارو 400 نفر به 160 نفر کاهش یافت و کارخانه به حالت نیمهتعطیل درآمد و نهایتا پس از مدت کمی تعطیل شد و همچنان هم در تعطیلی به سر میبرد. در این سالها البته چندین بار خانواده و نزدیکان محسن آزمایش تلاش کردند که به میراث و سرمایه پدر کارآفرین خود برسند و بار دیگر چراغ «آزمایش» را روشن کنند اما این اتفاق هیچگاه به سرانجامی خوش نرسید.
دیدگاه تان را بنویسید