کد خبر: 506413
|
۱۴۰۰/۰۴/۳۰ ۱۲:۳۶:۱۸
| |

عربی ۲۱ گزارش داد؛

جنگِ «آب‌»؛ از مصر تا عراق

از دو دهه پیش تا کنون هشدار‌هایی شنیده می‌شود مبنی بر اینکه جنگ نسل‌های آینده بیش از هر چیز، بر سر آب خواهد بود. به نظر می‌رسد جرقه این جنگ‌ها در مصر و عراق زده شده، اما هنوز دولت‌های عربی با یک طرح مشترک و جامع به سراغ این پرونده مهم نرفته اند

جنگِ «آب‌»؛ از مصر تا عراق
کد خبر: 506413
|
۱۴۰۰/۰۴/۳۰ ۱۲:۳۶:۱۸

اعتمادآنلاین| عربی 21 در مطلبی به قلم فراس أبو هلال نوشت: از دو دهه پیش تا کنون پژوهش‌ها و تحلیل‌ها در خصوص آینده شرایط آبی در نقاط مختلف جهان افزایش یافته و هشدار‌هایی شنیده می‌شود مبنی بر اینکه جنگ نسل‌های آینده بیش از هر چیز، بر سر آب خواهد بود. به نظر می‌رسد جرقه این جنگ‌ها در مصر و عراق زده شده، اما هنوز دولت‌های عربی با یک طرح مشترک و جامع به سراغ این پرونده مهم نرفته اند.

به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: با اعلام اتیوپی در مورد پر کردن سد النهضه، درگیری بر سر آب‌های نیل، با مصر و سودان وارد مرحله مهمی شده که به نظر می‌رسد تمام گزینه‌ها برای حل آن، دشوار است، چرا که قاهره و خارطوم نمی‌توانند نسبت به از بین رفتن سهم خود از آب‌های نیل بی تفاوت بمانند، تلاش‌های دیپلماتیک دو طرف بی فایده بوده و گزینه نظامی هم بعنوان یک گزینه بد، با مرور زمان و به دلایل زیست محیطی و سیاسی و پیامد‌های منفی برای مردم سه کشور، تقریبا محال است.

در عراق، به نظر می‌رسد درگیری با ایران بر سر آب‌ شدت گرفته و وارد مرحله تازه‌ی شده است. با اینکه دو کشور رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و طبق شواهد موجود عراق وابستگی سیاسی به تهران دارد، کم آبی در عراق وزیر منابع آبی این کشور را بر آن داشت تا به جامعه بین المللی و سازمان ملل متحد متوسل شود. با توجه به طبیعت روابط دو دولت بغداد و تهران، صحبت‌های وزیر عراقی علیه ایران نشان دهنده رسیدن منابع آبی عراق به سطحی دور از انتظار است.

از سوی دیگر، اردن هم از کم آبی رنج می‌برد و امان توافقی امضا کرده که سالیانه طبق آن، 55 میلیون متر مکعب آب شرب از رژیم اشغالگر خریداری کند. اردن با چنین توافقی کاملا نشان داد که آینده آب‌های شرب ضروری این کشور برای زندگی مردمش را در خطر می‌داند، هر چند که نتانیاهو انتقال آب به اردن را چندین بار به حالت تعلیق درآورد که آخرین بار، ماه مارس گذشته و پس از اختلاف غیر علنی بین دو دولت بود.

اما ملت فلسطین، که گرفتار کم آبی است هم در این زمینه به کمک دولتی نیاز دارد که سرزمینش را غصب کرده و براساس آمار منتشر شده، سهم هر فرد در دولت اسرائیل از آبها، بین 3 تا 7 برابر بیشتر از سهم هر فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه است که دلیل آن، سرقت آب‌های روستا‌های فلسطینی به نفع شهرک‌ها در کرانه باختری است، علاوه بر اینکه اسرائیل آب‌های رود اردن، دریای المیت و طبریا را نیز به اشغال خود درآورده و مانع از استخراج آب‌های سطحی توسط فلسطینی‌ها می‌شود.

دولت‌های منطقه خلیج فارس امروز مشکلی برای دسترسی به اب‌های شرب و زراعی ندارند و دلیل آن، منابع مالی است که به آن‌ها اجازه تصفیه آب دریا‌ها را می‌دهد و این امر را برایشان ممکن کرده، اما پیش بینی می‌شود این دولت‌ها هم در صورت کاهش درآمد‌های نفتی در دهه‌های آینده، درگیر بحران‌های بزرگ آبی شوند.

در سایه این چالش‌ها که به زندگی ملت‌های عربی و دسترسی آن‌ها به آب‌های شرب و کشاورزی مربوط می‌شود، دولت‌های عربی وارد دهه سوم از قرن بیست و یکم می‌شوند، بدون آنکه طرح مشترکی برای مقابله با خطرات جنگ آب‌ها داشته باشند، این دولت‌ها حتی گهگاه برنامه‌هایی کاملا متناقض با یکدیگر دارند که انتظار می‌رود در این حالت بازنده جنگ‌هایی باشند که بر سر آب شکل می‌گیرد، چرا که تکیه بر دولت‌های غربی و رابطه با رژیم اشغالگر یا روسیه، موجب پیروزی این دولت‌ها نمی‌شود، بلکه آن‌ها را به این یا آن محور وابسته می‌کند، بدون اینکه بتوانند منافع خود را محقق کنند.

طبیعی است که اختلافاتی بین دولت‌های عربی در خصوص برخی پرونده‌ها وجود دارد و اصلا عجیب نیست که مصلحت‌های آنی این دولت‌ها با یکدیگر در تناقض باشد، همانطور که در مورد پرونده اوپک و اختلافات بین عربستان و امارات شاهد این مساله بودیم، اما منافع استراتژیک و امنیت ملی این دولت‌ها همچنان به یکدیگر مرتبط است، بر این اساس، نظام‌های حاکم اگر به فکر مصلحت ملت‌های خود هستند، باید از پرونده‌های اختلافی با تسامح عبور کنند و به دنبال اتحاد برای مقابله با خطر جنگ بر سر آب‌ها باشند.

دولت‌های عربی اهرم‌های فشاری در منطقه دارند که اگر با هم جمع شود، می‌تواند قدرت بزرگی را شکل دهد، چه در خاورمیانه و چه در آفریقا، به این ترتیب، منافع مشترک دولت‌های عرب محقق می‌شود، از جمله این اهرم‌های فشار این موارد است:

-سرمایه گذاری و روابط تجاری با دولت‌های آفریقایی و امکان استفاده از ان برای فشار بر دولت‌های اتحادیه آفریقا در راستای اتخاذ موضعی به نفع مصر و سودان در مورد بحران «سد النهضه». برای شناخت اهمیت این عامل، کافی است نگاهی داشته باشیم به حجم مبادلات تجاری بین افریقا و پنج دولت عربی که سالیانه به 70 میلیارد دلار می‌رسد.

-روابط تجاری با فرانسه، از جمله معاملات سلاحی که به میلیارد‌ها دلار می‌رسد و می‌تواند بعنوان عاملی برای دست یابی به حمایت فرانسه از سودان و مصر در حقوق آبی شان تبدیل شود.

-ائتلاف‌های امنیتی و روابط تجاری با واشنگتن و منافع مشترک بین دو طرف که می‌تواند وسیله‌ای باشد برای دست یابی به حمایت واقعی و موثر آمریکا، چه در مورد پرونده سد النهضه و چه در پرونده درگیری آبی بین عراق و ایران.

-توقف شتاب به سمت عادی سازی با اسرائیل، با هدف فشار بر آن، از بین بردن مشروعیتش در جامعه بین المللی و رسوا کردن جرایم آن در دزدیدن آب‌های ملت فلسطین، به جای دویدن برای عادی سازی، که موجب نادیده گرفتن و بی پاسخ گذاشتن جنایت‌های اسرائیل می‌شود.

-توسعه سرمایه گذاری‌های مشترک عربی و تبادل تخصص ها، با هدف بهبود تصفیه آب‌ها و استخراج آن، بخصوص در دولت‌هایی که با کم آبی شدید مواجهند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها