کد خبر: 526275
|
۱۴۰۰/۰۹/۲۰ ۱۰:۳۰:۱۳
| |

مرتضی عزتی،استاد دانشگاه تربیت مدرس:

خلق پول در چه صورت تورم‌زا نیست

استاد دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به بحث استقراض از بانک مرکزی از سوی دولت برای تأمین هزینه‌‌ها، به دسته‌‌بندی انواع روش‌های خلق پول پرداخت و توضیح داد که در چه صورتی این خلق پول تورم‌زا نخواهد بود. 

خلق پول در چه صورت تورم‌زا نیست
کد خبر: 526275
|
۱۴۰۰/۰۹/۲۰ ۱۰:۳۰:۱۳

اعتمادآنلاین| موضوع استقراض دولت‌ها از بانک مرکزی و تبعات تورمی آن، همواره محل بحث و چالش بوده و دولت سیزدهم در صد روزی که آغاز فعالیتش می‌گذرد، ادعا دارد که پرداخت‌ حقوق‌ها را بدون استقراض از بانک مرکزی انجام داده است. از سویی برخی کارشناسان اعتقاد دارند که دولت برای تأمین این هزینه‌ها، اوراق را به بانک می‌فروشد که این هم خود تفاوتی با استقراض از بانک مرکزی ندارد چون در نهایت بانک‌ها را مجبور می‌کند به بانک مرکزی فشار آورده و در نهایت موجب خلق پول خواهد شد.

به گزارش ایکنا،برخی دیگر از جمله مرتضی عزتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس آن را دسته‌بندی کرده و شرایط خاصی را برای آن مطرح می‌کند. در ادامه گفت‌وگویی که با او در این زمینه داشته‌ایم را می‌خوانید.

*با توجه به این‌که دولت اوراقی را که می‌فروشد در واقع فروش به بانک‌هاست نه مردم و جامعه، پرسش این است که این‌گونه اوراق چه تفاوتی با استقراض از بانک مرکزی دارد؟ آیا در نهایت این‌ها یکی نیستند؟

اجازه می‌خواهم در ابتدا مقدمه‌ای بیان کنم. اساساً استقراضی که دولت انجام می‌دهد یک گونه تزریق پول به جامعه است. این تزریق می‌تواند منافعی برای جامعه داشته باشد که از جمله اصلی‌ترین منفعتش این است که تقاضا را بالا می‌برد و در نهایت می‌تواند تولید را افزایش دهد. البته ممکن است هدف دولت این نباشد بلکه ممکن است هدفش جبران کسری بودجه و مشابه آن باشد.



اما به غیر از این اثر این‌که از کجا تأمین شود هم بسیار مهم است؛ یعنی پول از کجا بیاید که این اثر را داشته باشد؟ اگر درآمدی که دولت به هر صورت برای خودش ایجاد می‌کند که کسری بودجه‌اش را جبران کند، ماحصل تولید باشد؛ یعنی تولید به‌گونه‌ای تقویت شود که در نهایت سهمی به دولت برسد، مانند مالیات و مشابه آن _ البته به این معنی نیست که نرخ مالیات را بالا ببرد، بلکه با حفظ نرخ‌های موجود تولید بالا برود و مالیات بیشتری به دولت برسد _ این شیوه یکی از بهترین راه‌هایی است که هیچ‌گونه آثار سوء منفی ندارد.

*پس اثر منفی از کجا ناشی می‌شود؟

پول‌هایی که بدون مابه‌ازای تولید به جامعه تزریق شود، اگر تولید به تناسب آنها افزایش پیدا نکند جمع شده و ایجاد تورم می‌کند. اگر از بانک مرکزی استقراض کنیم، بانک مرکزی برای تأمین آن باید پول چاپ کند؛ یعنی از خارج از سیستم چرخه اقتصاد، پول به اقتصاد وارد می‌شود. به تناسب همین اندازه که پول وارد می‌شود تورم ایجاد می‌شود، چرا که تولیدی مابه‌ازایش وجود ندارد که جامعه آن را بخرد، بنابراین این پول اضافه می‌شود و تماماً به تورم تبدیل می‌شود.

اما اگر غیر از این باشد، یعنی پولی از خارج به اقتصاد تزریق کنیم همانند آنچه درباره نفت رخ می‌دهد که مثلاً در داخل کشور 100 واحد تولید می‌کنیم و 500 واحد می‌فروشیم؛ یعنی چهارصد واحد پولی است که از خارج آمده و مابه‌ازای تولیدی ندارد که اگر این پول سرمایه‌گذاری مولد نشود، ماشین‌آلات از خارج وارد نشود و به تکنولوژی تبدیل نشود، همان اثر تورمی را دارد که اصطلاحاً در اقتصاد به بیماری هلندی معروف است.

استقراض از بانک مرکزی یا استقراض از خارج بدون مابه‌ازای تولید و مشابه این، همه به تورم منجر می‌شود. اما اگر دولت از مردم استقراض کند، یعنی اوراق قرضه صادر کند و مردم به جای اینکه در جاهای دیگر مانند خرید مسکن، اتومبیل یا حتی پس‌انداز پول، از دولت اوراق بخرند، اثر این کار دقیقاً مشابه خرید دارایی دولت است؛ یعنی آثار تورمی‌اش بسیار کم است و فقط آثار تورمی آن به اندازه سودی است که به آن اضافه می‌شود. اوراق قرضه تا زمانی که خود اصل اوراق قرضه به مردم فروخته می‌شود آثار تورمی بسیار کمی دارد.

اما اگر دولت وارد روش‌های دیگر مثل فروش اوراق قرضه به بانک‌ها شود، در واقع یک پله آثار تورمی بیشتری نسبت به قبلی دارد، چرا که اوراق قرضه که به بانک‌ها فروخته می‌شود با توجه به این‌که بانک‌ها تا حدودی قدرت خلق پول دارند و بخشی از آن را با جابه‌جایی پول‌ها، حساب‌هایشان و پس‌اندازها تأمین می‌کنند، لذا آن مقداری که با شکلی از خلق پول توسط بانک‌ها تأمین می‌شود تورمی بیشتر از استقراض از مردم دارد.

آثار تورمی بیشتر از این مربوط به استقراض از بانک مرکزی بدون خلق پول است؛ یعنی از دارایی‌ها یا پس‌اندازهای بانک مرکزی قرض می‌گیرد که در واقع پولی است که در جایی پس‌انداز شده و زمانی ممکن است مابه‌ازای تولیدی در جامعه داشته است. بعد از این به انتشار پول می‌رسیم که تقریباً صددرصد آن در جامعه تبدیل به تورم می‌شود. در واقع این تفاوت روش‌هایی بود که دولت می‌تواند برای تأمین کسری بودجه خود آن‌ها را اتخاذ کند.

به هر حال هرگونه تزریقی از خارج از اقتصاد به شرطی که تولید به اندازه آن بالا نرود، آثار تورمی ایجاد می‌کند اما جابه‌جایی پول داخل اقتصاد آثار تورمی بسیار ناچیزی دارد.

*الان که تولیدی به آن مفهوم وجود ندارد چگونه است؟

نه اشتباه نکنید. تولید که وجود دارد. درست است که تولید کم است اما مثلاً یک اتومبیلی تولید می‌شود و به جامعه عرضه می‌شود و این پولی را در جامعه جابه‌جا می‌کند.

*تولیدی است که ضررده است.

نه در این بحثی که دارم مطرح می‌کنم، اصلاً ضرر و زیان مهم نیست. مهم این است که یک نفر درختی می‌کارد و آن را می‌فروشد. یا یک نفر لاستیکی تولید می‌کند و آن را می‌فروشد این تولید است. مثلاً به اندازه‌ای که تیرآهن در جامعه وارد می‌شود، تولید آمده است. پول اگر صرف خرید این تولیدات بشود تورم‌زا نیست.

*یعنی باید یک پشتوانه تولید در اینجا وجود داشته باشد، اما این‌که دولت این اوراق را به بانک‌ها می‌فروشد و خودش را به بانک‌ها مقروض می‌کند در زمان بازپرداخت با توجه به پشتوانه ضعیف تولید، چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

بانک‌ها از دو جا می‌توانند این پول را تأمین کنند؛ یکی از سپرده‌های مردم است. مثلاً اگر من یک میلیون تولید کنم که در بانک پس‌انداز کرده‌ام و بانک به کسی دیگر بدهد که آن را خرج کند مابه‌ازی آن تولیدی است که من داشته‌ام. در اینجا اگر از این پس‌اندازهای مردم خرج کند و اوراق را بخرد آثار تورمی ناچیزی دارد، اما اگر از پول‌های توراهی به دولت قرض دهد یک نوع خلق پول حساب می‌شود. البته بانک‌ها با چرخاندن پول می‌توانند به گونه‌ای خلق پول کنند. مثلاً صد‌تومان به کسی وام می‌دهند که این مقدار را به عنوان دارایی خودشان حساب می‌کنند و آن دارایی را که از دیگران طلب دارند به دولت وام می‌دهند، این در واقع خلق پول است. اگر دارایی‌هایی که حاصل تعهد دیگران به خودشان است را به دولت یا دیگری وام دهند، خلق پول است و آثار تورمی دارد، اما اگر دقیقاً ریال به ریال پس‌انداز را بدهند آثار تورمی ندارد.

*دولت در بازپرداخت این اوراق چه کاری باید بکند؟ با توجه به این‌که باید سودی را پرداخت کند هرچند این سود قطعاً متناسب با تورم موجود نیست.

نرخ سود معمولاً 16 تا 18 درصد است و نهایتاً در بعضی مقاطع 20 درصد پرداخت کرده و تقریباً مانند سود بانکی است. یعنی این‌که مردم به جای این‌که پول‌شان را در بانک بگذارند می‌توانند از دولت اوراق بخرند. البته در شرایطی که اوراق قرضه زیاد می‌شود بانک‌ها برای این‌که بتوانند سپرده جذب کنند نرخ سود خود را کمی بالاتر می‌برند. اگر سود به مردم بدهد و آن سود را بخواهد از مسیر دیگری مانند انتشار پول و ... تأمین کند به اندازه همان سود آثار تورمی دارد، اما اگر استقراضی که دولت می‌کند سرمایه‌گذاری مولد بشود و تولید انجام شود و از این راه سود کند و از سود به مردم پرداخت کند، هیچ آثار تورمی ندارد. مانند استقراض بخش خصوصی یا خرید سهام یک کارخانه است.

*با توجه به شرایطی کنونی اقتصاد و همچنین شرایط دولت، آیا دولت می‌تواند این قرض‌ها را پس دهد بدون این‌که آثار تورمی داشته باشد؟

یکی از بهترین راه‌هایی که دولت هم آن را دنبال می‌کند فروش دارایی‌های دولت است که اگر از این مسیر کسری بودجه‌اش را تأمین کند، کمترین اثر تورمی را دارد. نهایت این است که مقداری ارزان‌تر بفروشد؛ مثلاً ساختمانی دارد که صد میلیارد می‌ارزد که اگر بخواهد همین پول را از بانک مرکزی استقراض کند،تورم ایجاد می‌کند، بنابراین اگر راه اول یعنی فروش دارایی را اتخاذ کند صفر ریال تورم ایجاد می‌کند. در واقع بدون ضربه زدن به جامعه یا در نهایت مجبور باشد این ساختمان را ارزان‌تر بفروشد، همان مقدار تأمین مالی کرده بدون این‌که به جامعه ضربه زده باشد یا تورم ایجاد کرده باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها