عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی:
پرداخت ریالی در شرایط تورم دو رقمی، فریب دادن مردم است
هر گونه پرداخت ریالی به مردم در شرایط تورمی دو رقمی و بالا و نیز پرداخت به عدهای از مردم و نه همگان، نوعی فریب دادن مردم و کسب پول برای تامین بودجه دولت است و هیچ هدف مثبت بلندمدتی برای اقتصاد ندارد و فقط بیاعتمادی مردم را بیشتر میکند.
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی اجتماعی در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: آنان که نوشتههای بنده را دنبال میکنند، میدانند که یکی از عناصر ثابت آنها، مخالفت با قیمتگذاری (مگر موارد استثنا) و دوقیمتی شدن ارز و کالا، به ویژه در حوزه انرژی است. در همه دولتها از آزادسازی قیمتها و انتقال مابهالتفاوت آنها به مردم (همه مردم و نه فقط چند دهک) دفاع کرده و دلایل این ایده را توضیح دادهام. به همین علت هم از توزیع یارانهها در زمان احمدینژاد حمایت کردم، گرچه آن طرح ناقص و مغایر با قانون اجرا شد. در دولت روحانی هم از این سیاست دفاع کردم و با دو نرخی کردن به ویژه ارز مخالف بودم و درباره بنزین نیز همیشه با تعیین دستوری قیمت جدید مخالفت کردهام و از انتقال بنزین به سبد مردم و رهاسازی قیمت آن دفاع میکنم. برای درک تفاوت این دو نگاه کافی است، گفته شود که مبلغ پرداختی 45 هزار تومان سال ۸۹ در زمان خودش معادل ۴۵ دلار یا معادل بنزین حدود ۶۵ لیتر بنزین آن زمان بود. در پایان آن دولت، قدرت خرید آن پول کمتر از نصف شده بود و اکنون ۱۲ برابر کمتر شده است، در حالی که اگر به جای آن پول معادل ۴۵ دلار یا ۶۵ لیتر بنزین را به مردم میدادند این ارزش همچنان حفظ شده و بسیار هم خوب بود.
بنابراین هر گونه پرداخت ریالی به مردم در شرایط تورمی دو رقمی و بالا و نیز پرداخت به عدهای از مردم و نه همگان، نوعی فریب دادن مردم و کسب پول برای تامین بودجه دولت است و هیچ هدف مثبت بلندمدتی برای اقتصاد ندارد و فقط بیاعتمادی مردم را بیشتر میکند. ارز ۴۲۰۰ تومانی محصول چه وضعیتی بود؟ اول از همه ناشی از درآمدهای بادآورده نفتی است. ارز ناشی از تولید ملی و صادرات مردم را که نمیتوان قیمتگذاری کرد. در مرحله بعد این قیمتگذاری محصول تنشهای درونساختاری بود. روحانی حوادث مدتی پیش از تعیین این ارز، یعنی اعتراضات دی ماه سال ۱۳۹۶ را به خوبی به یاد داشت و اینکه چگونه اعتراضات سراسری با شعار نه به گرانی از پایتخت اصولگرایان یعنی مشهد آغاز شد. هیچ کس هم برای آغازکنندگان اعتراضات مورد بازخواست قرار نگرفت و تازه آن زمان مشکل چندانی هم در زمینه قیمت اقلام مورد نیاز مردم رخ نداده بود. اتفاقا این اعتراضات آغاز روند افزایش قیمت ارز شد.
بنابراین هنگامی که تحریمهای ترامپ در سال ۱۳۹۷ شدت یافت دولت روحانی با تجربهای که از اعتراضات سال ۱۳۹۶ داشت، ترسید که ارز را آزاد بگذارد. البته سیاست حمایتی از قیمت ارز در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ نیز مصرف ارز را بالا برده که آن نیز محصول ترس سیاسی بود. از اینرو ارز منحوس۴۲۰۰ تومانی محصول چنین فضای مسموم سیاسی بود. از سوی دیگر روحانی گمان میکرد مساله برجام حل خواهد شد و کمبود ارز چندان طول نخواهد کشید و قیمت ارز آزاد نیز حداکثر دوبرابر میشود و پس از نهایی شدن برجام دوباره به نرخ بازار برمیگردد، ولی چنین نشد، تقاضا برای ارز ۴۲۰۰ تومان با سرعت بالا رفت. کمبود ارز و فساد ناشی از آن جدی شد، تفاوت قیمتها به مرور زمان زیادتر شد و به ۴ سپس ۷ برابر قیمت ارز رسمی رسید. ارز نیمایی را جایگزین کردند و اقلام ارز ۴۲۰۰ را کمکم محدود کردند ولی کار به جایی رسید که کمتر از ۱۰ میلیارد دلار نیز کفاف تامین مایحتاج ضروری را نمیکرد.
اتفاقات سال ۱۳۹۸ و آتشبیاری نواصولگرایان در آن اعتراضات زیانبار، نشان داد که محاسبات سیاسی روحانی در جریان ارز ۴۲۰۰ تومان درست بود و اگر آن زمان این کار را نکرده بود اتفاقات ۹۸، در سال ۹۷ رخ میداد و ادامه مییافت. عوارض این ارز مسموم در همه قیمتگذاریها نیز دیده میشود. کاهش کارایی، اتلاف منابع، افزایش قاچاق و فساد، از عوارض آن است، هر چه شکاف قیمتی بیشتر شود این عوارض بیشتر میشود. به همین دلیل دولت روحانی در سال ۹۹ تصمیم گرفت که این ارز را حذف کند و نامهای در سطح بالا نیز نوشتند، امیدوار بودند که با آمدن بایدن و حل برجام مشکلات ارزی و اقتصاد کم شود و ارز مسموم را از بدن اقتصاد خارج کنند ولی این کار رخ نداد، زیرا متوجه شدند که نواصولگرایان دنبال ماجرای دیگری هستند و با تصویب قانون مجلس برای برجام عملا هر راهی را برای حل آن بستند و امریکاییها نیز از موضع قبلی خود عدول کردند. گرچه آن قانون مزبور برای بستن دست دولت روحانی بود، ولی پس از خرداد ۱۴۰۰ گریبان خودشان را گرفت و اکنون و حدود یکسال پس از ماجرا نیز در تارهای عنکبوتی خودبافته گیر کردهاند. در همان سال مجلس کوشید که ارز ۴۲۰۰ را حذف کند، ولی چون بدون حل برجام، پایداری اقتصادی و منابع ارزی حاصل نمیشد، اینبار دولت روحانی مخالفت کرد و با نوشتن نامه و جلب توافق مانع از اجرای آن شد که کار خوبی هم بود، چون بدون یکدستی حکومت و با وجود شکاف عمیق سیاسی اجرای این طرح نوعی خودکشی بود و یک اقدام دیگری علیه دولت روحانی محسوب میشد.
شیرین ابوعاقله
یعشّش فی حضن والده طائراً خائفاً
من جحیم السماء: احمنی یا أبی…
پرندهای هراسان در آغوش پدرش آشیانه کرده است.
از این جهنم آسمان، پدر به من پناه بده...
محمود درویش با اقتباس از سوره النجم، شهادت محمد درّه را تا سدره المنتهی تصویر کرده است. در بیست و دو سالی که از شهادت محمد درّه تا شهادت شیرین ابوعاقله میگذرد، هفته یا ماهی نبوده که دهها خانه فلسطینی ویران نشود. در این ماه اخیر، با دستور روز ۸ آوریل امسال، نخست وزیر اسراییل، قتل فلسطینیها نسبت به سال گذشته دوبرابر شده است. با اعلام «جنگ علیه تروریسم» در واقع دولت اسراییل به ارتش و نیروهای نظامی و امنیتی فرمان داده است که فلسطینیها را به قتل برسانند. هر درخت زیتون، هر مترمربع مزرعه، هر خانه و هر فلسطینی باید حذف شوند تا زمینه برای دولت تماما صهیونیستی در اسراییل فراهم شود. بدیهی است که آگاهیرسانی که شیرین ابوعاقله نماد آن بود، مخالف استراتژی اسراییل در حذف و نابودی فلسطینیهاست. اینبار شیرین ابوعاقله، افزون بر فلسطینی بودن، با دو ویژگی که دارد، او مسیحی است و نیز تابعیت امریکایی داشته است. آیا امریکا درباره قتل شهروند خود توسط نظامیان اسراییلی سکوت میکند؟ آیا مسیحیان جهان نسبت به قتل شیرین ابوعاقله بیتفاوت میمانند؟ آیا برخی کشورهای عربی که با طرح ترامپ و کارگزاری دامادش کوشنر، تمام اعتبار و استقلال خود را در پیش پای دولت اسراییل قربانی کردند، در این باره سکوت میکنند؟ شهادت شیرین ابوعاقله، چنین ظرفیتی را داراست که تبدیل به موجی نیرومند و انتفاضهای دیگر در فلسطین اشغالی حتی اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ شود. بهرغم نفوذ اسراییل در شبکههای خبری جهان و نیز در فضای مجازی اما نمیتوان در برابر درخشش آفتاب خون شهید شیرین ابوعاقله دیوار کشید. از خون شهید، شکوفههای آگاهی و ایمان و شور میدمد و میروید که اعتبار و جوششی الهی دارد، خداوند وعده داده است: ومن قُتِل مظْلُومًا فقدْ جعلْنا لِولِیِّهِ سُلْطانًا (الإسراء: ٣٣)
«هر کس مظلومانه کشته شود، ما برای ولی او سلطه قرار دادیم.» نماد و نشانه سلطه، قدرت معنوی است. در قتل مظلومانه شیرین ابوعاقله، سلطه درخشش آرمان فلسطین و زنده نگه داشتن نام و یاد اوست.
دیدگاه تان را بنویسید