روزنامه دنیای اقتصاد:
نارضایتی عمومی هست، چون رفاه مردم کم شده
کاهش سطح رفاه مردم و افزایش تورم در کشور، نارضایتی را در بین مردم به وجود آورده است.
ایران در دهههایهای اخیر، در عرصه سیاست به سمت نوعی شبهتکجناحی و حزبی بودن حرکت کرده و دخالتهای گسترده دولت به پشتوانه درآمدهای نفتی به این نهاد امکان فعالیت گسترده داده است؛ به این صورت که در سازوکارهای نهانی این شبهحزب است که بسیاری از امور سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی تنظیم میشود.
به گزارش دنیای اقتصاد، در نتیجه، منتخبان انتخابات، مدیران اصلی و میانی دولت و شرکتهای دولتی و شبهدولتی، شهرداریها، مدیران موسسات دولتی مانند بیمارستانها و دانشگاهها و حتی مدارس و حتی استخدام و ترفیع و ارتقای پرسنل آنها، همه از این کانال انجام میشود.
در نتیجه، آزادی سیاسی و به تبع آن آزادی اقتصادی و فرهنگی در ایران طی سالهای اخیر محدود شده است. در چنین شرایطی هرچند طبق قانون، نهادهای دموکراتیک و بوروکراتیک در جامعه وجود دارند؛ اما نتوانستهاند رفاه مردم و توسعه بلندمدت کشور را تضمین کنند.
کاهش ۳۵درصدی درآمد سرانه، کاهش مصرف سرانه کالاهای اساسی، افزایش هزینه زندگی به دلیل تورم، جبراننشدن قدرت خرید و دستمزد، نابرابری و فقر و ضعف در تنظیم درست روابط بینالمللی و برنامههای اقتصادی داخلی، همه از کاهش رفاه مردم حکایت دارند.
همچنین، سالهاست که ایران از مسیر توسعه بلندمدت خود خارج شده است و سال به سال، سهم آن از تولید و تجارت جهانی کاهش مییابد و در شاخصهای رقابتپذیری جهانی افت میکند.
در ایران کنونی به دلیل اینکه نهادهای سیاسی و اقتصادی کیفیت مناسبی ندارند، آزادی محدود شده است و خواستههای مردم در عرصه سیاستگذاری نمایان نمیشود؛ بنابراین رضایت عمومی جلب نشده است. راهکار این است که زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران در عرصه سیاست در نظر گرفته شود.
اقتصاد ایران ذاتا خصوصی است و سابقه دخالت گسترده دولت در آن کمتر از صد سال است، تنوع فرهنگی و ادعای فرهنگی زیادی دارد، قدرت سیاسی بهشدت متکثر است و هربار متمرکز شده، بهسرعت پخش شده است.
بنابراین، نباید با یک وضعیت شبیه به تکحزبی که نمیتواند مانند چین بوروکراسی باکیفیتی تدارک ببیند، آزادی این اقتصاد و فرهنگ و سیاست متنوع و متکثر را محدود کرد؛ بلکه باید هر عرصه و صنفی توسط ذینفعان خودش مدیریت شود؛ امنیت توسط نظامیان، آموزش توسط دانشگاهیان و معلمان، سلامت توسط پزشکان و پرستاران، ورزش توسط ورزشکاران، هنر توسط هنرمندان، کسبوکار توسط فعالان اقتصادی و سیاستگذاری توسط کارشناسان متبحر.
دیدگاه تان را بنویسید