روزنامه اعتماد گزارش داد:
«فاجعهای» در راه است؛ ماجرای سد خرسان و روستاهاییکه زیرآب میروند
روزنامه اعتماد نوشت: ساختن سد خرسان باعث زیر آب رفتن ۲۴ روستا و هزاران هکتار جنگل بلوط و منابع طبیعی میشود.
سارا سبزی-حدود ۱۱ سال است که مردم استانهای کهگیلویه و بویراحمد نگران احداث سدی هستند که روستاهایشان را زیر آب میبرد و آنها را مجبور به کوچ میکند. سد خرسان ۳ یکی از ۲۵ سدی است که قرار است آب خود را از سرشاخههای رودخانه کارون بگیرد و به عنوان یک پروژه انتقال آب هم استفاده شود و به کرمان و یزد آب برساند. دو سد قبلی یعنی خرسان یک و ۲ در پاییندست استان کهگیلویه و بویراحمد و در جنوب غربی لردگان قرار دارند.
به گزارش اعتماد، مطالعات سد «خرسان ۳» از سال ۱۳۸۶ شروع و از سال ۹۰ هم عملیات اجرایی آن آغاز شده است، با این حال پس از گذشت این مدت حدود ۱۰ تا ۱۵درصد پیشرفت فیزیکی داشته است، حالا گفته میشود که اعتباراتی برای آن درنظر گرفته شده و طرح در حال ادامه پیدا کردن است.
ساختگاه سد «خرسان ۳» در شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و بخشی از مخزن آن هم در دهستان سادات محمودی شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد جانمایی شده است. براساس طراحی اولیه این سد، حجم مخزن بیش از یک میلیارد متر مکعب درنظر گرفته شده که در صورت احداث شدن آن، ۲۴ روستا در دو استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری زیر آب میروند. این سد به عنوان یکی از ۱۰ سد بزرگ کشور معرفی میشود و ساخت آن میتواند اقلیم هر دو استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری را تحت تاثیر قرار دهد.
دهستان سادات محمودی شهرستان دنا حدود ۱۷ روستای بزرگ و کوچک دارد که بعد از آبگیری سد یا به صورت کامل یا بخشی از آنها در مخزن سد قرار میگیرند و زیرآب میروند.
شرکت آب منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد میگوید که «حتما برای سکونت این روستاها با همکاری بنیاد مسکن اقداماتی انجام میشود»، اما مسکن تنها مشکل مردم این منطقه نیست؛ آنها بعد از احداث سد تمام درآمدهای خود از جمله زمینهای کشاورزی و دامداری را ازدست میدهند. درآمد بخشی از این روستاییان از محل فروش بلوط است و این جابهجایی، معیشتشان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. فقط در منطقه سادات محمودی ۱۰۰ هکتار از زمینهای زراعی و باغی و بیش از ۴۰۰ هکتار اراضی دیم زیر آب میرود. در این ۱۰ سال ۱۷ روستا در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل واقع شدن در مخزن سد از برخی خدمات زیرساختی از جمله گازرسانی محروم شدهاند. طول دریاچه سد ۴۰ کیلومتر و عرض آن هم سه کیلومتر است و به این ترتیب ۱۲ هزار هکتار جنگل زیر آب میرود. «روشنفکر» نماینده این استان گفته است که هشت حلقه چاه نفت بهطور کامل زیر دریاچه پشت سد خرسان مدفون خواهد شد.
سد برای چه ساخته میشود؟
ادعای شرکت آب منطقهای استان این است که «تولید انرژی برق، کنترل سیلاب، استفاده از ظرفیتهای گردشگری و پرورش آبزیان از اهداف این سد است و تامین آب در پیوست و اهداف اولیه سد وجود ندارد، اما ممکن است که از ظرفیت سد استفادههایی شود.» یکی از شرکتهای مهندس مشاور این پروژه هم در توضیح طرح نوشته است که هدف از اجرای آن، اﻧﺘﻘﺎل آب از رود خرسان برای ﺟﺒﺮان بخشی از ﻛﻤﺒﻮد آب شرب اﺳﺘﺎنهای ﻳﺰد، ﻛﺮﻣﺎن، ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﻨﻮﺑﻲ اﺳﺘﺎن اﺻﻔﻬﺎن یعنی ﺳﻤﻴﺮم، ﺷﻬﺮﺿﺎ، دﻫﺎﻗﺎن و ﻣﺒﺎرﻛﻪ و شهرهای شمالی استان فارس یعنی اقلید و آباده است.
خرداد سال ۹۹ شرکت مهندسی مشاور طوس آب اعلام کرد که ﻃﻮل مسیر اﻧﺘﻘﺎل از ﻣﺤﻞ ﺳﺪ ﺧﺮﺳﺎن ۳ و ﺑﻨﺪ اﻧﺤﺮافی «ﻣﺎﻧﺪﮔﺎن» ﺗﺎ ﺷﻬﺮ ﻳﺰد ﺣﺪود ۴۲۷ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ است و از این مسیر ﺣﺪود ۱۰۰ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ ﺧﻂ اﻧﺘﻘﺎل از ﺷﻬﺮ ﻳﺰد ﺗﺎ ﺷﻬﺮ ﺧﻠﻴﻞآﺑﺎد ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در دﺳﺖ اﺟﺮاست. سال قبل هم سرپرست معاونت عمرانی استانداری چهارمحال و بختیاری گفته بود که «سد خرسان ۳ در مرز دو استان با ظرفیت بیش از یک میلیارد مکعب حجم ذخیرهسازی در حال حاضر عملیات اجرایی آن شروع شده است. آقای محرابیان برای سال آینده وعده ۶۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای تسریع روند اجرایی پروژه را داده بود، اما در بودجه ۱۴۰۱ مبلغ ۱۴۶ میلیارد تومان برای این پروژه دیده شده است. اولین درخواست ما از نمایندگان دو استان این است که تلاش کنند برای سال آینده اعتبار این پروژه افزایش یابد.»
خرسان کجاست؟
رودخانه خرسان، رودخانهای مرزی بین استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است و بزرگترین شاخه رود کارون محسوب میشود. این رود دو شاخه اصلی دارد: یک شاخه از کوههای تنگ سرخ در ۱۵ کیلومتری شمال غربی اردکان سرچشمه میگیرد و به نام رودخانه «بشار» به سمت شمال غربی ادامه پیدا میکند. این رود از بالای شهر یاسوج عبور میکند و علاوه بر اینکه شعبههای متعددی به آن میریزد، درنهایت به شاخه دوم رودخانه خرسان میپیوندد.
شاخه دوم رودخانه خرسان هم از دامنه شمالی کوه دنا و از کنار روستای «خفر» پادنا در سمیرم اصفهان سرچشمه میگیرد و بعد از دور زدن پوزه شمال غربی دنا، از کنار روستای خرسان به شاخه بشار میپیوندد و درنهایت این رودخانه که به نام خرسان بزرگ هم شناخته میشود، به استان چهارمحال و بختیاری وارد میشود. خرسان از سرشاخههای رود کارون است و در منطقه بارز، قبل از سد کارون ۳ به این رودخانه میپیوندد.
ذخیرهگاه دنا در معرض خطر است
چرا ساخت خرسان ۳ اقلیم دو استان را تحت تاثیر قرار میدهد؟ یکی از مهمترین دلایل آن، حضور این سد در کنار یکی از مهمترین ذخیرهگاههای زیستکره ایران یعنی ذخیرهگاه دناست. زندگی گونههای مختلف این منطقه به ادامه حیات این رود بستگی دارد، اما با احداث سد چند هزار هکتار از جنگلهای این منطقه زیر آب میرود. از طرف دیگر وجود یک مخزن سد چند کیلومتری در منطقهای با شرایط اقلیمی که سالها با آن سازگار شده، میزان رطوبت، دمای منطقه و شرایط محیطی کوهستانی دنا را تغییر خواهد داد که در شرایط فعلی هم به دلیل دخالتهای انسانی دستخوش تغییرات زیادی شده است. کوچکترین تغییری در دما و رطوبت، باعث تغییر در اقلیم منطقه میشود و در آینده زندگی چند استان را تحت تاثیر قرار میدهد. فعالان محیطزیست منطقه میگویند با احداث این سد نزدیک به ۱۲ هزار هکتار از جنگلهای بلوط و مرتعزار زاگرس به زیر آب میرود. اصرار به ساخت این سد در شرایطی صورت میگیرد که طرح فاقد ارزیابی محیطزیستی است و طبق گفته مدیرکل محیطزیست استان کهگیلویه و بویراحمد و نماینده استان تاکنون مجوز زیستمحیطی برای سد خرسان ۳ صادر نشده و حتی با انتقال آب به دیگر مناطق به صورت کتبی مخالفت شده است.
«امید سجادیان» فعال محیطزیست و تسهیلگر جوامع ملی به «اعتماد» میگوید که «آب رودخانه خرسان کیفیت بالاتری نسبت به کوهرنگ دارد و به همین دلیل در برنامهریزیهای آنها قرار گرفت. مخزن سد هم در مرز چهارمحال و بختیاری و استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. طی سالهای اخیر، آورد رودخانههای ایران کاهش محسوسی داشتهاند که یکی از دلایل آن احداث سدهای بزرگی است که مانع از جریان طبیعی آب در مسیرهای طبیعی میشود. تجربه نشان داده است که انتقال آب میان حوضهای نمیتواند ثمربخش باشد و نتیجه این سد نابودی درختان بلوط منطقه و خالی از سکنه شدن ۱۶ روستا است.»
او به تبعات احداث سدهای کارون و گتوند اشاره میکند و ادامه میدهد: «آوارگی و حاشیهنشینی و بیکاری یکی از دهها معضلی است که این کوچ اجباری به مردم تحمیل میکند. با وجود هزینههای بالای سکونت در شهرها، مردمی که در مناطق خود تولیدکننده بودند، در آنجا زندگی کرده و سازگار شدند و شغل و درآمد مشخص داشتند، تبدیل به مصرفکننده میشوند. مصرفکنندههایی که دیگر نمیتوانند مثل قبل به چرخه تولید برگردند. علاوه بر آن، با وجود اینکه مخزن سد در استان ما قرار دارد ولی اجازه برداشت آن را ندارد و وزارت نیرو اجازه هیچ برداشتی را به مناطق حاشیه سد نمیدهد. در واقع از حجم یک میلیارد و ۱۸۰ میلیون متر مکعبی آن، سهمی برای استان درنظر گرفته نشده و فقط برای انتقال آب بین حوضهای برای فلات مرکزی و صنایع آب بر است.»
سجادیان به سد کوثر در استان کهگیلویه و بویراحمد اشاره میکند که سهم استان نسبت به حجم ۵۸۰ میلیون متر مکعبی آن ناچیز است. علاوه بر آن مخزن سد مارون یک هم در این استان قرار دارد ولی سهمی از آن ندارد.
24 روستا زیر آب میرود
یکی از نگرانیهای فعالان محیطزیست استان این است که مهاجرت طایفههای قدیمی این منطقه پیوندهای قومی آنها را کمرنگ میکند و به دنبالش معضلات اجتماعی و تغییرات نامأنوس فرهنگی رخ میدهد. علاوه بر مهاجرت هزاران نفر از روستاهای کهگیلویه و بویراحمد، گورستان ۴۵۰۰ ساله سادات محمودی شهرستان دنا هم زیر آب خواهد رفت؛ این محوطه اولین گورستان کشف شده در زاگرس جنوبی مربوط به دوره عیلامیان است و تاکنون چهار فصل کاوش در آن صورت گرفته و یک کیلومتر وسعت دارد. باستانشناسان تخمین میزنند یکی از بزرگترین گورستانهای تاریخی ایران همین محوطه است. در چهارمین فصل کاوش این قبرستان، پنج گورستان تاریخی دیگر در آن کشف شده که ساختار گورها به صورت سنگچین و با سقف خرپشتهایاند. اشیای کشف شده در این کاوش شامل ظروف سفالی لولهدار، پیالههای پایهدار، ظروف مفرغی و دستبند با نقش شیر است که از اهمیت تاریخی آن خبر میدهند. طبق گفته سیامک سرلک رییس پژوهشکده باستانی کشور، با توجه به گستردگی و غنای بالای این سایت تاریخی، حداقل به ۴۰ تا ۵۰ فصل کاوش نیاز است.
سجادیان ادامه میدهد: «وقتی صنایع آب بر در دل کویر احداث و روز به روز توسعه مییابند و خطوط تولید جدیدی راهاندازی میشود، درنهایت اشتهای بیانتهای صنایع برای آب، روز به روز بیشتر خواهد شد. گسترش زمینهای کشاورزی و شهرها و ایجاد صنایع به واسطه انتقال آب بین حوضهای، برای منطقهای که آب به آن منتقل شده، حق ایجاد میکند و در نتیجه تحت هر شرایطی باید آب مورد نیاز برای توسعه صنایع در آن منطقه تامین شود؛ حتی به قیمت آوارگی مردم، خشک شدن تالابها، رودخانهها و مدفون شدن تاریخ یک سرزمین. این دور باطلی است که پایان ندارد و انتهایش به قیمت نابودی یک سرزمین است. انتقال آب در حالی صورت میگیرد که استانهای مبدا خودشان با چالشهای آبی روبهرو شدهاند و تامین آب شرب بسیاری از روستاهای این مناطق با تانکر صورت میگیرد.»
نامهای برای تعیین تکلیف زمینهای منطقه
سجادیان به نامهای برای تعیین تکلیف زمینها برای احداث سد اشاره میکند و میگوید: اخیرا در این منطقه نامهای برای تعیین تکلیف زمینها و املاک توزیع شده که حساسیت مردم را بیشتر کرده است. وزارت نیرو ماموریت پیدا کرده که احداث سد را به صورت جدی دنبال و این سد را با اهداف مصارف کشاورزی و صنایع احداث کند. روستاهای سفلی، دزدک بالا و پایین، مازه گز، لمای علیا، دره شوره، مُنج، دشت بز، ده پایین، دو راه غماشکه، سر سور، ده شیخ، سرتنگ، کله گه، گل چهرآباد، رودشتی، سرتل چینگو، بیژگن و کلات محمودی روستاهاییاند که با آبگیری سد خرسان۳ زیر آب میروند.
ابهام در وضعیت مجوزهای محیطزیستی
پروژه سد و نیروگاه برقآبی خرسان ۳، ازجمله پروژههای مشمول ارزیابی محیطزیستی بوده است. طرح از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۶ چند بار در «کمیته ماده ۲ ارزیابی اثرات محیطزیستی» مطرح و به دلیل پیشرفت فیزیکی، در سال ۱۳۹۶ به کارگروه تصمیمگیری در مورد «پروژههای دارای پیشرفت فیزیکی مشمول ارزیابی فاقد مجوز» ارجاع شد. با پیشنهاد آن کارگروه در جلسه ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۶ هیات وزیران، تداوم اجرای آن تصویب شد. از سوی دیگر با توجه به مصوبه چهلمین جلسه شورای عالی آب، مقرر شد که آب مورد نیاز بخشهایی از استان یزد و اصفهان و فارس و کرمان از این محل تامین شود.
شهرام احمدی، مدیر کل حفاظت محیطزیست چهارمحال و بختیاری تیر امسال در نامهای خطاب به معاون وقت محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست نوشته بود که اضافه شدن طرح انتقال آب به ماجرای سد خرسان، نیازمند مجوزهای محیطزیستی جدید است؛ چون این موضوع به شبکههای انتقال آب بسیار بزرگ نیاز دارد و مصوبه هیات وزیران در سال ۹۶ هم فقط برای پروژه سد و نیروگاه برقابی در سال ۹۶ صادر شده است. به گفته او تغییر سیمای طرح و اضافه شدن طرحها و شبکههای انتقال آب و سایر ساختارهای جنبی و همچنین تغییر ماهیت آن از کارکرد ذخیره مخزنی برای نیروگاه برقآبی به ذخیره مخزنی برای انتقال آب، نیازمند تهیه دوباره گزارش ارزیابی اثرات محیطزیستی است. موافقان اجرای طرح میگویند که احداث این سد با چهار رویکرد تامین انرژی برقآبی، تامین آب شرب، کشاورزی و صنعت، آبزیپروری و توسعه صنعت گردشگری پیگیری میشود که در کنار آن ایجاد اشتغال در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در منطقه محاسن اجرای این طرح را قابل قبول کرده است.
خسارتها جبران نمیشود
تیر سال ۹۶ در مصوبه هیات وزیران که درباره ادامه اجرای پروژه سد و نیروگاه آبی خرسان بود، تاکید شد که برای جبران خسارتهای سد ۵۰۰ هکتار نهال جنگلی کاشته شود و ۷۰۰ هکتار بذرکاری صورت گیرد. علاوه بر آن به موضوع اجرای پروژه اسکان مجدد روستاهای خسارتدیده طرح، حفظ مجموعه آبشارهای آتشگاه با احداث سد حفاظتی و حفظ ۱۹۲ متر از اراضی بلافصل پاییندست اولین آبشار و همچنین برقراری دسترسی پیاده بین ساختگاه سد و آبشارهای آتشگاه اشاره شد.
سجادیان با اشاره به این مصوبه میگوید: هیچ کدام از این شروط، خسارتهای وارد شده به این منطقه را جبران نمیکند. زندگی بیش از ۱۰ هزار نفر تحت تاثیر قرار میگیرد و زمینهای کشاورزی و باغی زیر آب میرود. یک سایت غنی تاریخی عیلامی از بین میرود. چند آبشار در کهگیلویه و بویراحمد دیگر وجود نخواهند داشت و بیش از ۱۲ هزار هکتار جنگل بلوط، گونههای جنگلی و مراتع زاگرس هم نابود میشود. بلوط دیر رشد میکند و هر بلوط بیش از هزار سال سن دارد، چگونه قرار است این خسارتها جبران شود؟ اثرات اجتماعی و حاشیهنشینی به چه شکلی قرار است جبران شود؟ طبق مصوبه سال ۹۶ که تغییر کاربری سد در آن مطرح شد، پروژه باطل است.
سود و هزینه بررسی میشود
تا امروز سخنگوی صنعت آب در پاسخ به انتقادات رسانهها به تبعات احداث این سد گفته است که «سد خرسان به منظور تامین آب شرب یزد احداث میشود، اما در هر حال برای احداث سازههای مهندسی ارزش داریم و سود و هزینه بررسی میشود و ضرورت اجرا مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این خصوص به ازای روستاهایی که زیر آب میرود منطقه مسکونی و زمین دراختیار کشاورزان قرار میگیرد همچنین سعی بر این است که بناهای تاریخی زیر آب نروند، اما در عین حال طبیعی است و همواره این موضوعات وجود دارد و ممکن است بناهای تاریخی یا مناطق مسکونی زیر آب بروند که تمهیدات لازم در این خصوص اندیشیده میشود.»
مسیر خط لوله انتقال آب تغییر داده شد
«جمشید عبدیپور» معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست کهگیلویه و بویراحمد به اعتماد میگوید که «از طرف استان ما مجوزی به این سد داده نشده و ما یک مرحله هم با آن مخالفت کردیم؛ به همین دلیل مسیر خط لوله آن را تغییر دادند و حالا به سمت حوزه استحفاظی استان چهارمحال و بختیاری برده شده است. مسیر خط لوله انتقال آب قرار بود از منطقه حفاظت شده رد شود که استان مخالفت کرد. تاج سد هم در مرز این دو استان اجرا میشود. با این حال این استان هم درگیر تبعات سد خرسان ۳ میشود. یکی از مهمترین دلایلی که محیطزیست استان کهگیلویه و بویراحمد با این سد مخالف است، تبعات اجتماعی آن است. چون تعداد زیادی از جوامع محلی که شغلشان کشاورزی و دامداری است باید کوچ کنند. اینها باید کجا بروند؟ هنوز هم گفته نشده که قرار است کجا بروند؟
او ادامه میدهد: «ممکن است بخشی از پوشش جنگلی این استان که عمدتا بلوط است زیر آب برود. اگر آب بیش از اندازه هم به آنها برسد از بین میروند. از طرفی احداث هر سدی مشکلی اساسی برای آبزیان ایجاد میکند، فرقی ندارد که کجا قرار دارد. گونههای مختلف آبزیان مثل ماهی در فصل تخمریزی باید به سرشاخههای رودخانهها بروند که در این منطقه به سرشاخههای ماربور و بشار میروند که هر دو هم از طرف دنا میآیند. وقتی که این سد احداث شود، بعید است که بتوانند برای زادآوری به آن سمت بروند؛ چون سد راه آنها را در دو رودخانه میبندد.»
معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست کهگیلویه و بویراحمد میگوید: «مهمترین چیزی که ما با آن مخالفت کردیم عبور خط لولههای انتقال آب از میان مناطق حفاظتشده بود که منجر به تخریب زیستگاه و جنگلها میشد. آبگیر سد وسعت زیادی را میگیرد و ممکن است باعث مهاجرت گونههای حیاتوحش شود. شاید تنها نفعی که برای منطقه دنا داشته باشد، تبدیل به نقطهای امن برای برخی گونههای حیاتوحش شود. مخزن سد هم در جایی بنا شده که استان سهمی از آن ندارد. ساخت سد در پاییندست هم روستا را زیر آب میبرد و هم صنعت دامداری، پرورش ماهی و زمینهای کشاورزی را
از بین میبرد. این جمعیت وقتی همهچیز را از دست میدهد، به حاشیه شهرها میروند.»
سد خرسان فاجعهای بزرگ است
عوارض اجتماعی ساخت این سد همان موضوعی است که محمد درویش، کنشگر محیطزیست هم روی آن تاکید میکند و از مهمترین تبعات احداث سد میداند.
او میگوید که برای احداث این سد گشایشهای اعتباری رخ داده و دوباره بحث آن مطرح شده است: «مجوز محیطزیستی این سد در دولت اول حسن روحانی و زمان ریاست معصومه ابتکار رد شد و قرار بود از دستور کار خارج شود. اما دوباره در زمان عیسی کلانتری دستور داده شد که همه مجوزهای باطل شده به جریان بیفتد و به دلیل کمبود اعتبار، سد احداث نمیشد. حالا ظاهرا گشایشهای اعتباری رخ داده و سرمایهگذارانی در استانهای کرمان و یزد پیدا شده است که هزینه آن را تقبل کردهاند.
او احداث این سد را فاجعهای بزرگ برای این منطقه میداند و میگوید: این سد هم دهها روستا را زیر آب میبرد و هم باعث مهاجرت گسترده چند هزار نفر میشود. این مهاجرت تبعات امنیتی و اجتماعی ایجاد میکند. همیشه حاشیهنشینی و تغییر سکونتگاههای انسانی به دلیل سدسازی، از مشکلات بزرگ ما در خوزستان بوده است و هنوز هم در اطراف شهرهای شوشتر، اهواز، کرج و... این معضل و حاشیهنشینی را داشتهایم. علاوه بر این دستکم حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار درخت از بین میرود، آنهم درختان ارزشمند زاگرس که حداقل ۱۰۰ سال عمر دارند. دولت میخواهد طرح یک میلیارد درخت را اجرا کند، ولی سدهایی که میسازد که تعداد زیادی درخت را از بین میبرد.»
طولانیترین آبشار ایران از بین میرود
درویش به از بین رفتن جاذبههای طبیعی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری هم اشاره میکند. یکی از این مناطق طبیعی آبشار آتشگاه است که به نام طولانیترین آبشار ایران شناخته میشود که میتوان به عنوان یکی از صندوقهای ارزی پایدار آن را درنظر گرفت. او معتقد است که اگر در ایران از نظر اقتصادی شاهد گشایشهایی باشیم و زیرساختهای گردشگری هم ایجاد شود، میتوان از این مناطق پول درآورد، ولی ما داریم آن را از بین میبریم.
یکی از دلایل اصلی انتقال آب این سدها به استانهای کویری یزد و کرمان، توسعه صنعت است که محمد درویش آن را نابخردانه توصیف میکند و میگوید: «اصولا انتقال آب به یزد و کرمان برای توسعه صنعت و کشاورزی کاملا نابخردانه است. ما همین الان در این استانها با بحران جدی آلودگی هوا روبهرو هستیم. باید سراغ کسبوکارهایی در این استانها برویم که آبمحور نباشند و از مزیتهای تاریخی و فرهنگیشان برای تولید پول استفاده کنیم. بردن آب به این استانها دوستی خاله خرسه است، مثل کاری که در حق اصفهان انجام شد. یعنی آب را بردیم، ذوب آهن و فولاد را هم بردیم و بعد هم اصفهان و زایندهرود را نابود کردیم و حالا این استان به یکی از آلودهترین شهرهای ایران تبدیل شده است.»
او به حجم آبی که از سرشاخههای کارون انتقال داده میشود هم اشاره میکند: «این سد یکی از ۲۵ سد سرشاخه کارون است و الان دولت طرحهایی را در بالادست خوزستان و در سرشاخههای کارون اجرا میکند که معادل انتقال آب حدود 7.9 میلیارد مترمکعب است؛ یعنی در طول ۱۰ سال آینده قرار است جلوی انتقال این میزان آب به این استان گرفته شود. طرحهای کشاورزی ایجاد شده و سدهای برقآبی میتواند بحرانی بسیار جدی در خوزستان ایجاد کند. استانهای همجوار سد خرسان ۳ هم با مشکل آب روبهرو شدهاند. سال گذشته شهرکرد و همدان بدون آب ماندند. ما کشور خشکی هستیم و ممکن است یک سال به صورت استثنایی بارندگی زیاد شود.»
او به لابیهای مختلف استانهای کویری در طرحهای انتقال آب اشاره کرده و ادامه میدهد: «این سدها اکوسیستم سه استان را درگیر میکنند. همزمان چند طرح به سمت استان یزد میرود: مثل یکی از این طرحها که از سرشاخههای زایندهرود به آن استان میرود یا خرسان سه و طرح انتقال آب از خلیجفارس. طرحهای دیگری هم در دست تهیه است که از دریای عمان هم آب به سمت یزد ببرند. این آب هم برای صنایع کاشی، سفال و توسعه کشاورزی است. یزد از نظر تعداد واحدهای دامداری صنعتی یکی از پنج استان اول ایران است؛ در حالی که یکی از آببرترین صنایع جهان است و یزدی که آب ندارد، چرا اینقدر باید در تولید گوشت قرمز رکورددار باشد؟ این نشانه این است که متوجه واقعیتی به نام آمایش سرزمین در چیدمان توسعه نیستیم.»
ایران و ایرانی به بختیاری زندست!