کد خبر: 610066
|
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ ۱۹:۱۵:۰۹
| |

فرشاد مومنی، اقتصادان پاسخ داد:

قانون اساسی با القائات حزب توده نوشته شد؟/ بهشتی چپ گرا بود؟

فرشاد مومنی اقتصاددان در سخنرانی خود در نشست نتجربه سیاست‌های اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادیی برای آینده» گفت: یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر می گویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی می گویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بوده اند.این بازی ها را راه انداخته اند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانیِ مورد توصیه شان چه بوده است. ما نباید فریب این جریان سازی ها را بخوریم.

قانون اساسی با القائات حزب توده نوشته شد؟/ بهشتی چپ گرا بود؟
کد خبر: 610066
|
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ ۱۹:۱۵:۰۹

نشست تخصصی ارزیابی «تجربه سیاست های اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادهایی برای آینده» با سخنرانی فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار شد.

به گزارش جماران، مهم‌ترین بخش‌های سخنرانی فرشاد مومنی را در ادامه می‌خوانید:

  •  برچسب زنی ها به افرادی که اقتصاد را مهم می دانند به حدی است که افراد می گویند به سری که درد نمیکند، بهتر است دستمال نبندیم. اگر کسی بگوید هیچ عنصری در نظام حکمرانی کشورها به اندازه کیفیت سیاست گذاری در عرصه اقتصاد تاثیر گذار نیست، گزافه نگفته است بنابراین یک نظام حکمرانی نرمال، باید بیشتر تمرکز خود را بر اقتصاد بگذارد.
  • «جان فوران» در بررسی های خود می گوید از زمان برآمدن صفویه تا دولت دوم مرحوم هاشمی یک منطق رفتاری حیرت آمیر و دائما تکرار شده، مشاهده می شود به این صورت که ایرانی ها درباره نامطلوب بودن وضع موجود زود به جمع بندی می رسند و علی رغم تمام توانایی هایی که دارند بعد بر از هم زدن آن نظم، بر سر اینکه چه نظمی جایگزین شود، با هم درگیر می شوند.
  • امسال سال تصمیم گیری برای افق میان مدت سرنوشت کشور است. قرار است بعد از سه سال تاخیر، برنامه میان مدت توسعه هفتم تدوین شود اما جای تاسف است که مجموعه مکتوبات منتشر شده از سوی دولت در این زمینه، نشان دهنده ناتوانی غیرقابل باور آنها در درس گیری از تجربیات گذشته و بسیج کردن ظرفیت دانایی کشور است. البته امیدواریم دولت محترم در این حوزه بتواند عملکرد خوبی داشته باشد.
  • برخی می خواهند مسیرهای چند ده ساله و چند صد ساله را یک شبه طی کنند. این سازه ذهنی، عمل به شوک درمانی را مطلوب نشان می دهد. عامل دوم این است که تصور شود همه چیز را می توان با پول حل کرد و عامل سوم باز گذاشتن دست مسئولان است. از دریچه ملاحظات اندیشه ای، این سه سازه ذهنی بیشترین آثار تخریبی و مهلک را برای ایران به ارمغان آورده است. آن عمل خائنانه تعطیل کردن سازمان برنامه در همین چارچوب قابل فهم است.
  •  طی سی سال گذشته تمام سیاست های بر محور شوک درمانی شکست خورده است و برای تداوم این خطاها، به شیوه های بسیار غیر اخلاقی مبتنی بر دستکاری واقعیت ها روی می آورند. این یک مسئله منحصر به ساختار قدرت نیست. همه این گروه های ذینفع از شوک درمانی، در این زمینه سرمایه گذاری می کنند و ساختار تصمیم گیری هم با ضعف های بنیادی که نظام آمار و اطلاعات دارد، با تداوم این مناسبات همراهی می کند.
  •  شوک درمانی باعث می شود همه آنهایی که در معرض آن قرار می گیرند، موقعیت خود و جهت درست را گم می کنند و مقاومت شان کاهش می یابد. در سه دهه گذشته 5 رییس جمهور داشته ایم که تنها در شوک درمانی با یکدیگر هم نظر بوده اند چون شوک درمانی به دولت ها، توهم پولدار شدن می دهد لذا آنهایی که از این مناسبات منتفع می شوند، به دولت ها می گویند شما انحصار عرضه کالاهای ارز آور را در اختیار دارید پس  می توانید یک دلار را به فلان قیمت برسانید و درآمدهایتان را چندین برابر کنید لذا در برابر این وسوسه ها، تسلیم می شوند.
  • شما وضعیت خانوارها را هر روزه می بینید اما بدانید اوضاع مالیه حکومت از خانوارها و بنگاه های تولیدی بدتر است. از سال 1391 اعلام خطر کرده ایم که ما در معرض یک گذار خطرناک از دولت خام فروش به سمت دولت آینده فروش هستیم یعنی دولت آنچنان دچار استیصال شده که برای گذران امور جاری خود، وام می گیرد.
  • در دوره آقای روحانی، یک فریب کاری بزرگ شکل گرفت. آنها گفتند ما نمی خواهیم به سراغ بانک مرکزی برویم و پول پر فشار بگیریم لذا سراغ فروش اوراق می رویم. یکی از محورهای تبلیغاتی دولت فعلی، همین کاری است که دولت روحانی انجام داد.
  • ما همان زمان نشان دادیم تمام راه های تامین کسری مالی دولت از جمله فروش اوراق با شدت بیشتری به انتشار پول پرقدرت منجر می شود. وقتی دولت جنگ صادقانه و شرافتمندانه سراغ بانک مرکزی می رفت تا کسری مالی خود را تامین کند، اینها چه چیزها نمی گفتند اما حالا که داده های سری منتشر شده نشان می دهد میانگین رشد نقدینگی طی سال های جنگ از تمام دوره های بعد از خود (به جز یکی دو استثنا) کمتر بوده است.
  • در این زمینه، دولت آقای رییسی کاری کرد که ما می گوییم صد رحمت به دولت روحانی چراکه اندازه اصل و سود اوراق سررسید شده در سال 1401 به رقم حیرت انگیز 172 هزار و 662 میلیارد تومان رسیده است آن هم تحت عنوان اینکه نمی خواهیم پول پرقدرت منتشر کنیم!
  •  صندوق بین المللی پول در سال 2022 گفته است از میان 188 کشور جهان که داده های در دسترس داشته اند، اندازه تعهد پذیری دولت ما در زمینه آموزش، مسکن، تغذیه، سلامت، امنیت و زیرساخت های ضروری 12.5 درصد است یعنی حتی از آن دولت شبگرد مدنظر آدام اسمیت هم تعهدات کمتری نسبت به مردم دارد اما یک عده شیادانه می گویند همین مقدار هم زیاد است و باید کمتر شود.
  • شوک درمانی چنین اقتصاد سیاسی وحشی و بی تمدنی به بار می آورد. همان گزارش می گوید تنها 5 کشور وضع بدتری از ایران دارند. فاصله ایران با بدترین کشور دنیا که هائیتی نام دارد، تنها 2 درصد است. کاش من هم می توانستم مانند بعضی روضه خوان ها روضه ای متناسب با این ماجرا می خواندم چراکه با این سیاست ها در حال رها کردن مردم هستند. مهم ترین فلسفه هر حکومت، عرضه خدمات امنیت و عدالت است.
  •  بدترین سال عملکرد اقتصادی ایران در ده ساله اول انقلاب، در سال 1367 بوده است. شاخص رابطه مبادله در سال 1389 نسبت به سال 1367، سی درصد سقوط داشته و از سال 1390 تا 1399 حدود 34 درصد سقوط جدید توسط وزارت صمت گزارش شده است چون صنعت رانتی-معدنی را به صورت دوپینگی باد کردند.
  •  اگر کسی نسبت به پروژه نفوذ حساس است بداند که نفوذ اندیشه ای مهلک تر از نفوذ تشکیلاتی و مزدورانه است. نسخه شوک درمانی در ایران به نام ترویج بازارگرایی پیچیده شد. اگرچه برخی بازارگرایی را هم لجن مال کرده اند چراکه  شفافیت، امنیت حقوق مالکیت و برابری از اصول حیثیتی بازارگرایی است. به جای توضیح در مورد توصیه های اشتباه شان بازی های تبلیغاتی و هیجان انگیز راه می اندازند و به با کیفیت ترین چهره های اندیشمند و سیاسی ما اهانت می کنند و دروغ نسبت می دهند.
  •  الان هم می بینیم یک کسانی یکباره کشف و شهود کرده اند که شهید بهشتی چپ گرا و تحت تاثیر چپ گراها بوده اند. این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوه ی روسی چپ گرا معرفی کردن برجسته ترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است.
  • ما در مملکتی زندگی می کنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکت های اصیل سابقه دارد. از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر می کند، عمل کند.در ساحت اندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم و اندیشه چپ کم نداریم اما بی مروتی، بی صداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسب زنی، شیوه روس ها و انگلیس ها است
  • همین ها که به دیگران برچسب چپ می زنند، در توصیه های سیاستی خود، عموما شیوه های روسی را پیشنهاد می دهند. وقتی اینها در سال 1368 شعار خصوصی سازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچکدام از بسترهایی که از دل خصوصی سازی، برای کشور دستاورد می سازد، وجود ندارد لذا خصوصی سازی اسم رمز توزیع رانت می شود اما همین افراد درهای نهادهای تصمیم گیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصی سازی شکل بگیرد.
  • اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر می گویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی می گویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بوده اند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیزم بود فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناخت اندیشه مارکسیستی نداریم اما برخی جوری حرف می زنند که انگار شهید بهشتی با یکی دو نفر دیگر توانسته اند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار دهند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها