کد خبر: 621640
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۷ ۲۱:۳۵:۳۷
| |

فرشاد مومنی :

نمی‌توان با فقر و فلاکت و چاق کردن رباخواران ، دین مردم را هم حفظ کرد

فرشاد مومنی اقتصاددان معتقد است نمی‌توان با فقر و فلاکت مردم و چاق کردن رباخوارها انتظار داشت که دین مردم حفظ شود.

 نمی‌توان با فقر و فلاکت و چاق کردن رباخواران ، دین مردم را هم حفظ کرد
کد خبر: 621640
|
۱۴۰۲/۰۴/۱۷ ۲۱:۳۵:۳۷

به اعتقاد فرشاد مومنی، فساد و تعارض منافع کمر اقتصاد ایران را شکسته است. نمی توان با فقر و فلاکت مردم و چاق کردن رباخواران دین مردم را حفظ کرد.

به گزارش جماران، مهم‌ترین بخش‌های گفتگوی فرشاد مومنی اقتصاددان را در ادامه می‌خوانید:

  • انتشارات نهادگرا کتابی منتشر کرده است تحت عنوان این که «چین چگونه از شوک درمانی نجات یافت؟» و در آنجا نشان داده است که مقاومت بخش هایی از ساختار قدرت و نیروهای مولد در برابر ایده شوک درمانی چه تفاوتی با ناتوانی حکومت روسیه پسافروپاشی در برابر ایده پردازان شوک درمانی دارد.
  • مرکز آمار گزارش داده است در یک دوره یک ساله از تابستان ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر شاغل صنعتی از این بخش خارج شده اند؛ وقتی اینها را به طور تطبیقی نگاه کنیم متوجه می شویم که ماجرا به این سادگی نیست که بگوییم ملت در دهه اول انقلاب احساساتی شد و زمانی بعد احساسات فروکش کرد.
  • پایبندی به موازین اقتصاد اسلامی و وادادگی نسبت گونه خاص و کریهی از سرمایه داری غیرمولد نتیجه درخشان آن دوره بود و امروز می بینیم که از طریق شوک درمانی جامعه را میان تهی می کنند.
  • با قوه قضائیه آسیب پذیر در زمینه فساد و اسیر در عدم شفافیت ها، توسعه محال است و چیزی که خیلی تلخ است این که مرحوم عالی نسب مفصل توضیح می دادند که کمپانی «والور» اصرار داشت دعوای حقوقی‌اش در ایران و در دستگاه قضایی ایران انجام شود.
  • آقای بروجردی ضمن همدلی با مصدق گفت کاری که ایشان کرد فراتر از توان من است او پنجه در پنجه منافع انگلستان انداخت و این خارج از توان من است که بتوانم برای او راه نجاتی را بیابم. عالی نسب هم جزو این مکتب بود و آن مبارزه تاریخی حقوقی و اقتصادی اش با کمپانی انگلیسی والور نماد گویایی از این زمینه است.
  • فساد و تعارض منافع کمر اقتصاد ایران را شکسته است. یکی از رموز عالی نسب این بود که یک بار که بحث خیلی تندی در جمعی درباره جهت گیری های دوره جنگ در گرفته بود، من را خطاب قرار داد و به شهادت طلبید و گفت در آن تقریبا ده سالی که ما در نخست وزیری بودیم یک بار دیدید که بستگان یا همکاران من در کارخانه، پایشان را در نخست وزیری بگذارند؟ 
  • یکی از شیوه های نادیده گرفتن تجربه خارق العاده کارنامه اقتصادی ایران در دوره جنگ این است که آن کارها برای آن زمان خوب بود و الان باید کارهای دیگر کرد من در اینجا می گویم چقدر مهم است که ما دو مساله را از هم تفکیک کنیم آیا اقتضائات زمانه و شرایط اولیه در اتخاذ جهت گیری ها و راهبردها موثر است؟ پاسخ این است که آری.
  • در سال ۸۸ که میرحسین موسوی نامزد انتخابات بود در آن زمان گفت که من به مقتضای شرایط جدید اسلوب اقتصادی را بنا می کنیم. آیا ما از اصول پایه و سرنوشت ساز توسعه در این شرایط متفاوت می توانیم عدول کنیم؟ در این زمینه هم پاسخ قویا نه است.
  • نمی‌توان با فقر و فلاکت مردم و چاق کردن رباخوارها انتظار داشت که دین مردم حفظ شود. شما امنیت اقتصادی و معیشت را برای مردم فراهم کنید.
  • متاسفانه نوعی ترویج حساسیت زدایی نسبت به سرنوشت انسان های محروم و سرنوشت بنگاه‌های تولیدی در دستور کار قرار گرفته است.
  • با کمال تعجب می بینیم که برخی مقامات راهنمایی و رانندگی به جای گره گشایی در حیطه کاری خود می گویند راه نجات ایران واردات است! این یعنی گم کردن سوراخ دعا. یا رسانه هایی داریم که باز شدن مجوز برای ورود خودروهای کارکرده خارجی را مثل یک حماسه جلوه می دهند.
  •  این نشان دهنده این است که ساختار نهادی ایران به نفع غیرمولدها لو رفته و ما به بازآرایی سیستمی نهادی نیاز داریم.
  • امید می رفت این در دولت جدید دیده شود، ولی سند لایحه برنامه هفتم نشان می‌دهد که این هنوز لااقل چنین امیدی در این سند متجلی نیست و ما با مداومت در راه و مرام عالی نسب باید کاری کنیم که اقتصاد و جامعه ما روی ریل بالندگی و توسعه بیفتد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها