پروفسور جان کیگر، مدیر پژوهش در دپارتمان مطالعات سیاسی و بینالمللی دانشگاه کمبریج:
جلیقههای زرد پاسخی به جاهطلبیهای ماکرون است/ رئیسجمهوری فرانسه از درایت به دور است/ ماکرون به سیکلی برای نارضایتیهای فراگیر موجود با پروژه اروپا تبدیل شده/ فرانسه هرگز از استعمار دهها کشور آفریقایی دست نکشیده است
ماکرون با ایدههای نو برای اصلاح اروپا در صحنه بینالمللی ظاهر شده و این ایدهها را با طعنههایی گزنده درباره شایستگی و اخلاقی بودن بعضی از رهبران دیگر همراه کرده است، امری که پاسخهای متقابل آنها را موجب شده، و بهتدریج در حال تبدیل کردن اعتراضات منفرد به محور مخالفتهای خشمگینانه علیه رئیسجمهور فرانسه است.
اعتمادآنلاین| مینا جزایری- پروفسور جان کیگر، مدیر پژوهش در دپارتمان مطالعات سیاسی و بینالمللی در دانشگاه کمبریج در مقالهای به تحلیل و بررسی سیاستهای ماکرون در اروپا و واکنش حکومتهای پوپولیستی مانند ایتالیا به این سیاستها میپردازد. به گزارش اعتمادآنلاین، جان کیگر در این مقاله چنین نوشته است:
در فرانسه، نارضایتیها سالهاست که در حال شکلگیری است. امانوئل ماکرون سعی کرد تا با شروع یک سری اصلاحات نارضایتیها را تخفیف دهد و این کار او آغاز جنبش جلیقهزردها را رقم زد. این نارضایتیها در اروپا نیز در حال شکلگیری بودند، و اکنون به نظر میرسد ماکرون قصد دارد تا دوباره شگرد خود را به اجرا گذارد. اما در سطح اروپا ابراز انزجار از ناحیه حکومتهای پوپولیستی است که با ایدههای ماکرون، نه فقط درباره آینده اروپا بلکه درباره توصیههای که او برای اداره کشورهایشان به آنها میکند، مخالف هستند. سیاستهای بینالمللی در حال پیروی از الگوی مشابهی در سیاستهای ملی است. ماکرون با ایدههای نو برای اصلاح اروپا در صحنه بینالمللی ظاهر شده و این ایدهها را با طعنههایی گزنده درباره شایستگی و اخلاقی بودن بعضی از رهبران دیگر همراه کرده است، امری که پاسخهای متقابل آنها را موجب شده، و به تدریج در حال تبدیل کردن اعتراضات منفرد به محور مخالفتهای خشمگینانه علیه رئیسجمهور فرانسه است.
این هفته، سفیر ایتالیا در پاریس به وزارت خارجه فرانسه احضار شد تا به خاطر اظهارات معاون نخستوزیر ایتالیا بازخواست شود. لوئیجی دی مایو با بیان این امر که فرانسه هرگز «از استعمار دهها کشور آفریقایی دست نکشیده» و از همین روی، فقر کشورهای آفریقایی را موجب شده است، این کشور را به خاطر مشکلات مهاجرت در اروپا سرزنش کرده بود. در نتیجه او از اتحادیه اروپا درخواست کرد تا تحریمهایی را علیه فرانسه برقرار کند. دی مایو تنها سیاستمدار ایتالیایی نیست که آتشبیار معرکه میشود. روز چهارشنبه، معاون دیگر نخستوزیر، ماتئو سالوینی از جلیقهزردها در فیسبوک حمایت و اظهار امیدواری کرد مردم فرانسه بهزودی از یک «رئیسجمهور بد» رهایی مییابند.
ماکرون نیز به سادگی از کنار این انتقادات نگذشته است. درست هنگامی که ماکرون در حال امضا کردن قرارداد دوستانه میان فرانسه و آلمان با آنگلا مرکل بود، یکی از منابع ریاستجمهوری فرانسه در بیانیهای اعلام کرد که در انتخابات اروپایی ماه می «پروژه اروپایی» با سد افرادی روبرو خواهد شد «که قصد نابودی آن» را دارند؛ این بیانیه همچنین «اظهارات مضحک دولت ایتالیا» را مورد انتقاد قرار داد. ناتالی لوئیس، وزیر فرانسه در امور اتحادیه اروپا نیز پیشتر در این ماه ادعا کرده بود فرانسه از «دادن درس به ایتالیا» پا پس کشیده است.
اما این دقیقا همان رویهای است که ماکرون از زمان به قدرت رسیدن دولت پوپولیستی ایتالیا در اواخر ماه ژوئن در قبال این کشور در پیش گرفته است؛ فقط چند هفته بعد، او مشغول توصیف سیاستهای ایتالیا تحت عنوان «خوره پوپولیستی» شد. همچنین انگشت اشاره ماکرون در صحنه بینالمللی قاطعانه به سوی مجارستان، لهستان و اتریش برای سیاستهای ناسیونالیستیشان نشانه رفته است. اخیرا، مکرون بر سیاستمداران طرفدار برگزیت برچسب «دروغگو» زده است.
اظهارات ماکرون مطمئنا از درایت به دور است، اما به همان اندازه اظهارات بعضی از منتقدان ماکرون نیز چنین است. در آگوستی که گذشت، سالوینی و ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان در میلان یکدیگر را ملاقات کردند تا جبهه مشترکی برای تغییر در اروپا ایجاد کنند. اوربان اظهار داشت که «در این لحظه دو طرف در اروپا وجود دارد. یک طرف توسط ماکرون هدایت میشود که از مهاجرت حمایت میکند. طرف دیگر مورد حمایت کشورهایی است که میخواهند از مرزهایشان حراست کنند. مجارستان و ایتالیا به گروه دوم تعلق دارند.» این خصومت به مسائل مهاجرت محدود نمیشود. پیمان آنها همچنین به دنبال «تغییر کمیسیون اروپا» است. روشن است که جبهه ضد-ماکرون در حال رشد است. این ماه سالوینی در ورشو بود تا با برقراری شراکتی نو با حکومت ملیگرای لهستان رخدادی تحت عنوان «بهار اروپایی» به راه بیاندازد، که هدف از آن درهم شکستن قدرت فرانسه و آلمان در اتحادیه اروپا است.
چرا این جنگ لفظی مهم است؟ دقیقا به این خاطر که همانند مورد جلیقهزردها، ماکرون در حال تبدیل شدن به سیکلی برای نارضایتیهای فراگیر موجود در رابطه با پروژه اروپا است. تصویر پیش رو به نحو فزایندهای نمایانگر یک اتحادیه اروپای نامتوازن است که در آن اروپای مرکزی شرقی، که اکنون ایتالیا نیز به آن پیوسته است، از پروژه اروپایی ناامید هستند؛ پروژهای که به واسطه ابتکار عمل فرانسوی-آلمانی تعریف و توسط کارکنان مدنی کمیسیون اروپا که در این نحله آموزش و رشد یافتهاند اجرا شده است. احساس کشورهای اروپایی مرکزی و شرقی که بعد از فرو ریختن دیوار برلین به پروژه اروپایی پیوستند این است که آنها مجبور به پذیرش مدل فرانسوی-آلمانی شدند و هرگونه انحراف از این مدل تحمل نخواهد شد. این دوگانگی در اروپا تا به اکنون- بین گروه ویشگراد و بلوک به رهبری فرانسه- خیلی عمیق نبوده است. اما این شکاف در حال رشد است، زیرا ایتالیا به طور فزایندهای برای ایجاد متحدان دیپلماتیک به شرق نگاه میکند. قلدریها و طعنههای بینالمللی غیردیپلماتیک ماکرون- همراه با تلاشش برای ادغام بیشتر اروپا برای مبارزه با حاکمیت ملی- در حال سخت کردن این دوگانگی است. جاهطلبی او برای رهبری جنبشی که هدف از آن پیشبرد هرچه بیشتر فرایند ادغام در اروپا است، رهبران دیگر کشورها را برانگیخته تا جلیقههای زرد استعاریشان را بر تن کنند.
دیدگاه تان را بنویسید