اعتمادآنلاین گزارش میدهد
ایران و مستاجر کاخ سفید؛ اهداف ترامپ از فشار بر جمهوری اسلامی ایران چیست؟
در واپسین روزهای سال 1397 مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا سفر منطقهای جدیدی را برای آنچه بسیج حداکثری کشورها علیه ایران و همراه کردن کشورهای منطقه با تحریمهای آمریکایی علیه ایران بود انجام داد.
اعتمادآنلاین| در واپسین روزهای سال 1397 مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا سفر منطقهای جدیدی را برای آنچه بسیج حداکثری کشورها علیه ایران و همراه کردن کشورهای منطقه با تحریمهای آمریکایی علیه ایران بود انجام داد.
کاخ سفید مدتهاست لیست بلندبالایی را برای اعمال تحریمها و مجازاتهای اقتصادی تهیه کرده و این امر گرچه صرفا شامل ایران نمیشود اما به هر شکل تهران یکی از پارامترهای ثابت لیست تحریمهای اعلام شده توسط وزارت خزانهداری آمریکا به شمار میرود.
خطری که ایران از منظر دولت آمریکا برای منافع این کشور ایجاد میکند، به حدی است که دولت فعلی این کشور به رهبری ترامپ را بر آن داشته تا علنا از تلاش برای منزوی کردن آن در تمام جهان سخن بگوید. این رویکرد به نحوی پررنگ و گسترده شده که بسیاری از کارشناسان عرب را بر آن داشته تا بر این ادعا پافشاری کنند که تقابل بعدی دولت آمریکا به طور حتم با ایران خواهد بود.
آنها در این نظریه خود تفاوتی هم بین جمهوریخواهان و دموکراتها قایل نبوده و تاکید میکنند گرچه دو حزب در تاکتیک با یکدیگر اختلاف نظر دارند اما استراتژی کلان ایالات متحده همچنان یکی است.
با این حال مستاجر فعلی کاخ سفید پای را از تمامی چارچوبهای راهبردی آمریکا هم فراتر نهاده وعلاوه بر خروج از توافقنامه هستهای، تقریبا در هر مناسبتی حتی در یک جمله هم که شده بر تلاش خود برای ایجاد شرایطی که ایران در آن احساس خطر کند فروگذاری نمیکند.
با این وجود تصور نمیشود اقدامات کاخ سفید بتواند در این امر برای واشنگتن راهگشا باشد.
از دیدگاه کارشناسان عرب، بزرگترین رویکرد اشتباه آمریکا طی سال 1397 که احتمالا در سال 1398 هم همچنان بر آن پافشاری خواهد کرد، تعامل با ایران به همان روشی است که با عراق در دوره صدام حسین برخورد کرد و همین امر باعث شده تا هر شکستی برای واشنگتن یک پیروزی قابل تامل برای تهران محسوب شود.
از میان این تاکتیکهای اشتباه که دولت آمریکا تا به امروز نیز بر ادامه آن تاکید دارد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- محاصره ایران از خارج از طریق بزرگنمایی خطر ایران بر منطقه و ایجاد موج ایرانهراسی در منطقه که از سفرهای مکرر و اظهارنظرهای مسئولان آمریکایی در این رابطه کاملا مشهود بوده و همسویی شماری از متحدان آمریکا در خاورمیانه را هم با خود به همراه داشته است.
2- فشار به ایران از داخل از طریق ضربه زدن به اقتصاد کشور که در مختل کردن سیر طبیعی زندگی مردم عادی خلاصه شده و از این طریق امیدوار است سطح نارضایتیها را در کشور افزایش دهد.
3- آمریکا از هر طرف و گروه و دستهای که خود را در دار و دسته اپوزیسون ایرانی جا زده حمایت میکند، به این امید که بتواند از این طریق دولت در سایهای را در تبعید تاسیس کند.
4- فشار بر متحدان ایران همچون روسیه، چین و کره شمالی از طریق تطمیع یا ارعاب تا از این طریق عمق استراتژیک ایران در جهان نیز مختل شود.
5- تلاش برای کنترل کانالهای تامینکننده مالی ایران و بستن راههای حفظ توانمندی ایران در مقابله با تحریمها در دستور کار واشنگتن است.
6- کاخ سفید تلاش دارد حداقل در مورد ایران مجددا در ابعاد مختلف دیپلماتیک، اقتصادی و به ویژه نظامی در منطقه و در کشورهای همسایه ایران حضور پررنگی پیدا کند، امری که در تلاش برای ایجاد، تقویت و توسعه پایگاههای نظامی آمریکا در کشورهای اطراف ایران، قابل لمس است.
اما در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا واشنگتن در این اقدامات موفق بوده و آیا خواهد توانست به این اهداف خود جامه عمل بپوشاند؟
با نگاهی به عمکرد دولت آمریکا میتوان به این نتیجه رسید که این اقدامات در واقع تمامی ابزارهای موجود در چنته کاخ سفید برای مقابله با ایران محسوب میشوند.
به طور حتم با وجود تهدیدهای رسانهای برخی از شخصیتهای درجه چندم آمریکا احتمال وقوع درگیری حتی کوتاه و مقطعی هم بین آمریکا و ایران وجود ندارد. در مقابل با توجه به جایگاهی که امروز ایران در میان ملتهای منطقه کسب کرده، تصور نمیشود آمریکا در سال 1398 بتواند بیش از این جایگاه ایران را مورد هجمه قرار داده و حتی به اعتقاد برخی از تحلیلگران عرب در سال جدید شاهد پیشرفت بیشتر حضور منطقهای ایران خواهیم بود.
در کنار آن، احتمال شکلگیری ساختار قدرتمندی از اپوزیسون ایران هم چیزی شبیه به صفر است زیرا اگر امکان به وجود آمدن چنین امری وجود داشت، کاخ سفید طی این مدت دست به این کار میزد، گرچه باید گفت که تلاشهای کاخ سفید برای یافتن شخصیتهایی در قدوقواره چنین برنامهای در سال جدید هم ادامه پیدا میکند.
شاید مهمترین دستاورد برنامههای کاخ سفید علیه ایران فشار بر شهروندان و مردم عادی ایران است که از طریق فشارهای اقتصادی بر اقشار ضعیف و متوسط جامعه ایران اعمال شده و تاکنون موفقیت نسبی هم کسب کرده است. از این رو پیشبینی می شود این رویکرد در سال جدید هم همچنان ادامه پیدا کند.
در بُعد فشار بر متحدان ایران هم باید گفت که آمریکا تا کنون از تمامی ابزارهای امکانپذیر و در دسترسش که در راس آن تحریمهای اقتصادی است، استفاده کرده است. در اینکه لیست نهادها و شخصیتهای روسی در معرض تحریمهای آمریکایی روز به روز طولانیتر میشود، یا جنگ علنی آمریکا علیه شرکت هواوی و نیز جنگ اقتصادیاش با پکن در مقابل وعدهها و تطمیعهای به کار گرفته شده با کره شمالی همگی در سال 1397 مورد استفاده قرار گرفت شکی نیست، اما تاکنون تمامی این تلاشها تغییر ملموسی در رویکرد این کشورها به ضرر ایران مشاهده نشده است.
ایران همچنین موفق شد با جایگزینی ارزهای دیگر به جای دلار، مراودات مالی خود را با بسیاری از کشورهای جهان از کنترل آمریکا خارج کرده و عملا دست آمریکا را در این زمینه خالی کند.
یکی از مهمترین شاخصهای این تحول، نوع همکاری شکل گرفته بین ایران و کشورهایی چون ترکیه، عراق، قطر، آذربایجان و حتی روسیه، هند و پاکستان است که باعث شده تا نه تنها صادرات ایران افزایش پیدا کند که ضربه قابل توجهی نیز به جایگاه دلار در منطقه به دلیل نادیده گرفته شدن آن در تعاملات اقتصادی جدید وارد آید.
در پایان باید گفت گرچه آمریکا ادعای بازگشت قدرتمندانه به منطقه را دارد، اما این لاف را حتی مهمترین متحدان عربش در حوزه جنوبی خلیج فارس و از آن مهمتر اسرائیل هم باور نمیکنند.
در میان کش و قوسهای تقابل کاخ سفید با تهران، آنچه که بیش از هر چیز دیگری قابل پیشبینی است، پسرفت قدرت آمریکا در منطقه و کمرنگ شدن حضور نظامی این ابرقدرت در خاورمیانه خواهد بود، تا کورس خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، افغانستان و بیرون رانده شدن پایگاههایش از عراق چارچوب و ابعاد آن را در سال 1398 مشخص کند.
دیدگاه تان را بنویسید