تحلیل آتلانتیک از استفاده ابزار تحریم در سیاست خارجی آمریکا؛
استفاده بیش از اندازه تحریمها تهدیدی برای هژمونی آمریکا در جهان است/ انتخاب مسیرهای مالی جایگزین از سوی بانکهای جهانی/ روابط موجود با شرکای قدیمی تحت تاثیر قرار میگیرد/ موفقیت تحریمها در گرو میزان تاثیرگذاری است نه بزرگ بودن آنها
ایالات متحده آمریکا، در زمان نگارش این مقاله، 7967 تحریم به صورت فعال برقرار کرده است.
اعتمادآنلاین| مینا جزایری- رشد انفجاری در استفاده از تحریمها موجب این سوال شده که چقدر استفاده از تحریمها بیش از اندازه محسوب میشود. کتی گیلسینان در مجله آتلانتیک طی گزارشی به بررسی نقش پررنگ ابزار تحریم در سیاست خارجی آمریکا و تبعات استفاده بیش از اندازه آن در دیپلماسی آمریکا میپردازد. در این گزارش چنین آمده است:
دادههای وزارت خزانهداری نشان میدهد این تحریمها ابعاد بسیار متفاوتی دارند. بعضی از این تحریمها بر اشخاص حقیقی مانند خواکین «ال چاپو» سردسته مکزیکی مواد مخدر، بعضی دیگر بر شرکتهایی مانند فروشگاه سیگار و اشیای کادویی کانکون کوبا یا حتی بر تمام یک حکومت یا بخشهایی از آن، مانند مورد ایران و نیروی امنیتی اصلیاش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وضع شدهاند.
ممکن است حتی تحریمهایی پیش روی برخی از متحدان ایالات متحده باشد، کشورهایی که در حال مواجهه با ضربالاجل توقف صادرات نفت ایران هستند یا رفتارهای آنها با کمپین فشار اقتصادی دولت ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی در تضاد است.
سیاستگذاران آمریکایی تقریباً از زمانی که کشور تاسیس شد به این ابزار دست یافتند؛ شاید مهمترین نمونه تحریمهای مدرن، تحریم 1962 ایالات متحده علیه کوبا باشد. تحریمها تنبیهی بُرندهتر از گفتوگو اما ملایمتر از اقدام نظامی هستند. استفاده از تحریمها مربوط به زمانی است که شما میخواهید بر مردمی نه از طریق تهدید نظامی بلکه از طریق تهدید جریان پول نقد در آن کشور تاثیر بگذارید. استفاده از تحریمها در قرن 21 به اوج خود رسیده است، مخصوصاً از زمانی که ایالات متحده در وضع کردن تنبیهات مالی بر افراد به جای کل یک کشور خبره شده است. اما در حالی که بدون شک تحریمها درآمدزایی، انتقال و دستیابی به پول را برای دشمنان آمریکا دشوار کرده است، بعضی از متخصصان بر این باورند که استفاده بیش از اندازه از تحریمها تهدیدهای بلندمدتی را برای نقش اقتصادی غالب آمریکا در جهان و موقعیت رهبری او در دیپلماسی بینالملل به همراه دارد.
گذشته از همه اینها، قدرت تحریمهای آمریکا از مرکزیت سیستم اقتصادی ایالات متحده در اقتصاد جهانی و وضعیت دلار به عنوان ارز غالب نشأت میگیرد. جارت بلان یکی از همکاران ارشد در برنامه اقتصاد جغرافیایی و استراتژی در موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی میگوید: «حتی اگر شرکتی اساساً با ایالات متحده هیچ تجارتی نداشته باشد، بانکهایی که این شرکت با آنها در ارتباط است با ایالات متحده تجارت میکنند. در نتیجه اگر این شرکتها با کشوری که مورد هدف تحریمهای ایالات متحده است ارتباط برقرار کنند، خود را از سیستم بانکی محروم کردهاند.»
بلان میگوید یک خطر این است که بسیاری از بانکهای جهان که «مسیر انتقالات مالی خود را نیویورک انتخاب کردهاند»، در صورت عدم تمایل به اتکا به ایالات متحده، سعی کنند مسیر مالی دیگری را برگزینند و اگر این اتفاق رخ دهد، «به طور کاملاً ناگهانی و دراماتیکی قدرت تحریمهای ایالات متحده کاهش مییابد».
در عین حال، تمایل آمریکا برای استفاده از تحریمها به طور یکجانبه برخی از متحدان اروپاییاش را خشمگین کرده است، متحدانی که در بعضی از تلاشهای ایالات متحده برای وضع تحریمها مشارکت کردهاند، اما با تحریمهایی که آنها را تهدیدی برای منافع اقتصادیشان میبینند مخالفاند- مانند محدودیتهای خاصی در انجام تجارت با روسیه و ایران. پویایی مذکور این خطر را که تحریمها میتوانند از تاثیر اقتصادیشان فراتر روند و روابط موجود با شرکای قدیمی را تحت تاثیر قرار دهند برجسته میکند.
پس از 11 سپتامبر ایالات متحده استفاده از تحریمها برای ممانعت از تامین مالی تروریسم را گسترش داد. رئیسجمهور وقت، جرج دابلیو بوش، اولین گام را بلافاصله چند هفته پس از حملات 11 سپتامبر برداشت؛ بدین صورت دستور مصادره داراییهای مجموعهای از افراد و گروهها، از جمله بنلادن، که در آمریکا هستند را صادر کرد.
خوان زاراته، که در زمینه مبارزه با تروریسم در دولت بوش کار میکرد، در شهادت جدیدش برای کنگره خاطرنشان کرد: «استفاده از قدرت مالی و تلاش برای تاثیرگذاری بر دشمنان آمریکا و امکانات مالی آنها- به مراتب فراتر از مرزهای ایالات متحده- از این طریق، شکلی از قدرت نامتقارن را فراهم میآورد که ایالات متحده میتواند از آن در برابر شبکههای غیردولتیای که از سیستم جهانی سوءاستفاده میکنند، بهره ببرد.»
بر اساس گفتههای الیزابت روزنبرگ، یکی از مقامات رسمی سابق وزارت خزانهداری که اکنون در مرکز نوین امنیت آمریکا کار میکند، استفاده از تحریمها تقریباً از سال 2010 به صورت جدی از سر گرفته شد. در آن زمان دولت باراک اوباما فشار خود را بر ایران تحمیل کرد.
روزنبرگ میگوید: «تحریم ابزار سیاسی مبتنی بر گزینش است. تحریم به نظر ابزار قدرتمندی است. با این حال ما از این فرهنگ نهادی برخوردار نیستیم که هزینههای تحریمها را برای خودمان نیز محاسبه کنیم؛ در نتیجه مردم به این باور سوق یافتند که تحریمها برای خود ایالات متحده هیج هزینهای در بر ندارد، که به نظر من تعبیر نادرستی است.» قبل از 2014، همکارم آنی لووری به نیویورک تایمز گزارش داد که ایالات متحده شش هزار تحریم فعال در آن زمان در دست اجرا داشت.
در حال حاضر تعداد دو هزار تحریم به این رقم افزوده شده است. دولت اوباما پس از عقد قرارداد هستهای با جمهوری اسلامی ایران، صدها تحریم را علیه مردم و نهادهای ایرانی در سال 2015 لغو کرد. دولت دونالد ترامپ پس از خروج از این معاهده، بسیاری از تحریمها را مجدداً اعمال کرد و در ماه نوامبر گذشته طی یک روز 700 تحریم اعمال کرد. ایران در حال حاضر به مراتب بزرگترین هدف تحریمهای ایالات متحده است.
دولت همچنان قصد دارد فشار مالی بر ایران را افزایش دهد و هر کسی را که نفت ایران را از دوم ماه مه وارد کند تهدید به تحریم کرده است.
همه تحریمها برابر نیستند. تحریم یک فرد یا یک هواپیما تاثیر مشابهی با تحریم بانک مرکزی یک کشور ندارد. روزنبرگ میگوید: «گمراهکننده است اگر به تعداد تحریمها نگاه کنید و از این طریق بخواهید نیرومندی، سودمندی یا اثربخشی آنها را استنباط کنید. یک تحریم به خصوص ممکن است اثر عمدهای داشته باشد و توجه جهان را جلب کند و در عوض صدها تحریم دیگر هیچ اهمیتی نداشته باشند و هیچکس به معنای واقعی کلمه به آنها توجهی نکند و هیچ تاثیر اقتصادی جدیای نیز در بر نداشته باشند، اگر اصلاً تاثیری داشته باشند.»
برای مثال صدها کشتی و هواپیمای ایرانی فقط به دلیل داشتن مالکیت ایرانی مورد تحریم قرار گرفتند. روزنبرگ میگوید: «این کاملاً متفاوت از بسته تحریمی مشخص برای رئیس یک کارتل خاص است که به زندگی هزاران نفر از مردم آسیب زده و آنها را گرفتار کرده... و در قاچاق اسلحه، مواد مخدر و قاچاق انسان دست داشته است.»
موضع وزارت خزانهداری این است که حتی اگر شمار تحریمها افزایش یابد، موفقیت آنها نه با میزان بزرگ بودنشان بلکه با میزان تاثیرشان در دستیابی به اهداف سیاسی مشخص اندازه گرفته میشود.
بر این اساس، تحریمها در بعضی موارد با موفقیت همراه بودهاند. تحریمها این تاثیر را داشتهاند که کره شمالی را در مورد برنامه هستهایاش پای میز مذاکره با دونالد ترامپ بکشانند، اگرچه هیچ قراردادی از این مذاکرات به دست نیامد. همچنین در زمان اوباما تحریمها توانستند ایران را در مورد برنامه هستهای خود پای میز مذاکره بکشانند؛ دولت ترامپ بر این ادعاست که هدف از تحریمهای حاضر برگرداندن ایران بر سر میز مذاکره برای عقد قراردادی بهتر است.
12 مورد از اهدافی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، از ایران تقاضا کرد- از جمله لغو سلاحهای هستهای، متوقف کردن حمایت از نیروهای نیابتی مانند حزبالله که ایالات متحده آن را یک سازمان تروریستی عنوان کرده است و آزادی شهروندان آمریکاییای که در این کشور زندانی هستند- میتواند به معنای چوب حراج زدن به تمامی اهداف سیاست خارجی ایران تلقی شود. رهبران ایران در گذشته نیز نشان دادهاند که علاقهای به مذاکره در خصوص این موارد ندارند، هرچند محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، به تازگی ایده مبادله زندانیان میان دو کشور را طرح کرد که میتواند نشانهای از نرمش باشد. درخواستهای مایک پمپئو به این دلیل که غیرقابل اجرا هستند مورد انتقاد قرار گرفته، اما پمپئو اعلام کرده به هیچچیز کمتر از رفتار بهنجار از طرف ایران، آنطور که ایالات متحده انتظار دارد، راضی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید