عباسعلی منصوریآرانی، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
عمق نفوذ استراتژیک ایران، تهدیدها را به حداقل ممکن میرساند/ عمق نفوذ استراتژیک تهدیدکنندگان را بههم میریزد/ گام دوم در ارتباط با منطقه و جهان محقق میشود
عباسعلی منصوریآرانی، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی، گفت: عمق استراتژیک در حقیقت برای یک نظام یا حاکمیت همان جاپاها یا خاکریزهایی را دارد که میتواند موجب از همگسستگی تمرکز قوا در برابر تهدیدها شود.
اعتمادآنلاین| کشورها برای رسیدن به اهداف خود نیازمند فضایی توأم با تعامل با نظام بینالملل و به خصوص هممنطقهایها هستند. این مساله قانون نانوشتهای است که همه کشورها باید نسبت به آن توجه کافی نشان دهند. جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین اساس حضوری فعال در خاورمیانه دارد تا بتواند از این طریق اهداف را تحققیافته ببیند.
در این میان سوالاتی چون «عمق نفوذ استراتژیک ایران در منطقه و جهان تا چه اندازهای برای پیشبرد اهداف کلان ایران تاثیرگذار بوده است؟» و اینکه «جمهوری اسلامی میتواند با تداوم شرایط فعلی نسبت به آرامش و دوری جستن از هزینههای احتمالی امیدوار باشد؟» مسائل مهمی است که پاسخگویی به آنها میتواند فضایی جدید در سیاست خارجی کشور باز کند. برای رسیدن به جواب این سوالها به سراغ عباسعلی منصوریآرانی رفتیم.
در ادامه گفتوگوی اعتمادآنلاین با عضو سابق کمیسیون امنیت ملی در دوره نهم مجلس شورای اسلامی را میخوانید.
***
*در طول سالهای اخیر اهداف منطقهای جمهوری اسلامی تا چه میزان محقق شده است؟
قبل از جواب دادن به این سوال، لازم میدانم تعریف مشخصی از عمق نفوذ استراتژیک ارائه دهم. منظور از عمق نفوذ استراتژیک در حقیقت ایجاد ارتباط در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، دفاعیامنیتی و اجتماعی است که کشورها با یکدیگر پیمان میبندند در این حوزهها همکاری داشته باشند. از این رو عمق استراتژیک میتواند به تقویت همه مؤلفههایی که عنوان شد کمک کند؛ یعنی هر چقدر عمق رابطه گستردهتر شود، موجب قدرت و اقتدار ملی به معنای واقعی خواهد شد. شاید بتوان گفت این شیوه همان کاری را انجام میدهد که فونداسیون برای مقاومت یک ساختمان انجام میدهد. بنابراین این رویکرد چه در منطقه خاورمیانه و چه در جاهای دیگر جهان میتواند بسیار تاثیرگذار باشد.
*این سیاست چقدر میتواند بازدارنده باشد؟
عمق استراتژیک در حقیقت برای یک نظام یا حاکمیت همان جاپاها یا خاکریزهایی را دارد که میتواند موجب ازهمگسستگی تمرکز قوا در برابر تهدیدها شود. در واقع اگر کشوری بتواند در سطوح نظام بینالملل جاپا داشته باشد، با هر تهدیدی مواجه شود روی این نقاط میتواند حساب کند. در چنین حالتی تمرکز کشورهایی که قصد تحمیل هزینه دارند، حتماً به هم میخورد و در نتیجه نمیتوانمد برنامهشان را اجرا کنند. لذا ضمن اینکه قدرت میبخشد، موجب پخش قدرت طرف مقابل خواهد شد. شرح این شرایط نشانگر این است که نفوذ، همکاری و همراهی 2 یا چندجانبه امنیت و آرامش را به ارمغان خواهد آورد.
*چطور میتوان نسبت این راهبرد را با گام دوم انقلاب تحلیل کرد؟
بحث گام دوم انقلاب در حقیقت گام بازخورد گرفتن و در نتیجه تکامل گام اول برای استحکام بیشتر است. همچنین باید گفت بدون شک عمق استراتژیک نقشی تعیینکننده در محکم برداشتن گام دوم دارد. به عبارتی رویشها و باورها در گام دوم ارتباط بسیار مستقیمی با این دارد که بتوانیم با منطقه و جهان ارتباط بگیریم تا برای توفیق در چهار ستون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و البته دفاعیامنیتی، هدفی را که محقق شده است ببینیم.
دیدگاه تان را بنویسید