کد خبر: 418962
|
۱۳۹۹/۰۴/۲۳ ۱۶:۱۳:۱۱
| |

مارک فیتزپاتریک:

روشن نیست دموکرات‌ها چه سیاستی را در قبال برجام در پیش می‌گیرند

مارک فیتزپاتریک، مدیر اجرایی پیشین اندیشکده انستیتوی بین‌المللی مطالعات استراتژیک معتقد است که دودستگی و شکافی در میان دموکرات‌ها برای نحوه بازگشت به برجام پس از رسیدن احتمالی به کاخ سفید وجود دارد.

روشن نیست دموکرات‌ها چه سیاستی را در قبال برجام در پیش می‌گیرند
کد خبر: 418962
|
۱۳۹۹/۰۴/۲۳ ۱۶:۱۳:۱۱

اعتمادآنلاین| مارک فیتزپاتریک، مدیر اجرایی پیشین اندیشکده انستیتوی بین‌المللی مطالعات استراتژیک، یکی از کارشناسانی است که به شکل فعال سرنوشت برجام و برنامه هسته‌ای ایران را در طول سال‌های گذشته دنبال کرده است. در دو مصاحبه‌ای که در سال‌های گذشته با او داشتم، پیش‌بینی کرده ‌بود که کار اختلاف نظرهای پادمانی میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به زودی به شورای حکام می‌کشد و پیش‌بینی کرده‌بود که در صورت پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا، دولت جدید بدون قید و شرط به برجام باز می‌گردد. پیش‌بینی نخست او با تصویب قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی در شورای حکام آژانس تحقق یافت، هر چند او معتقد است ضرورت و فوریتی در تصمیم شتابزده آژانس تا پیش از پاییز امسال برای ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت نمی‌بیند. او اما در مورد بازگشت دموکرات‌ها به برجام، اندکی پیش‌بینی خود را اصلاح کرده است و معتقد است که دودستگی و شکافی در میان دموکرات‌ها برای نحوه بازگشت به برجام پس از رسیدن احتمالی به کاخ سفید وجود دارد. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی اعتماد را با مارک فیتزپاتریک، پژوهشگر مسائل خلع سلاح و مدیر اجرایی پیشین انستیتو بین‌المللی مطالعات استراتژیک مطالعه می‌کنید.

در گفت‌وگوی قبلی که با شما داشتم، پیش‌بینی کرده‌بودید که شورای حکام آژانس قطعا واکنشی به کاهش همکاری‌های ایران با آژانس نشان خواهد داد. این اتفاق با قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی عضو برجام در جلسه پیشین شورای حکام افتاد. آیا فکر می‌کنید این قطعنامه در جلسه بعد به شورای امنیت ارجاع شود؟

این احتمال وجود دارد که شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در جلسه شهریور ماه خود تشخیص بدهد که ایران همکاری کافی بر اساس توافق‌های پادمانی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام نداده است. اگر شواهد مشخصی در مورد عدم پایبندی به پادمان وجود داشته‌باشد، احتمال زیادی وجود دارد که پرونده ایران بلافاصله به شورای امنیت ارجاع شود، اما این شکل از ارجاع لزوما در همه موارد به صورت فوری و بلافاصله انجام نمی‌شود. من تردید دارم که در ماه سپتامبر شورای حکام چنین تصمیمی را اتخاذ کند. غالب اعضای شورای حکام تمایل دارند که تا بعد از انتخابات امریکا در ماه نوامبر صبر کنند، چرا که نتیجه این انتخابات می‌تواند اثری جدی بر شرایط داشته‌باشد. تصور می‌کنم هیچ منطقی وجود ندارد که کشورهای عضو شورای حکام برای اقدام در مورد قطعنامه اخیر شتاب‌زده عمل کنند.

اخیرا آنتونی بلینکن که از سوی رسانه‌ها مشاور سیاست خارجی کارزار انتخاباتی بایدن معرفی شده است، اظهار کرده است که دولت احتمالی جو بایدن، علاقه‌مند است که سیاست تحریم و فشار کنونی را تا بازگشتن ایران به تعهداتش حفظ کند. در مصاحبه‌ای که مدتی قبل با شما داشتم، به صورت قطع پیش‌بینی کرده ‌بودید که یک دولت دموکرات به برجام باز می‌گردد، آیا شرایط عوض شده و دموکرات‌ها در صورت پیروزی علاقه‌مند به ادامه شرایط کنونی و سیاست دولت ترامپ علیه ایران هستند؟

هنوز به صورت دقیق روشن نیست که اگر دموکرات‌ها در انتخابات پیروز شوند چه سیاستی را در قبال برجام و ایران در پیش می‌گیرند. اگر بایدن به عنوان رییس‌جمهور انتخاب شود، قطعا تلاش خواهد کرد برجام را احیا کند و تغییراتی در سیاست خارجی فاجعه‌بار ترامپ ایجاد کند. اما در میان دموکرات‌ها در حال حاضر دودستگی وجود دارد. شکاف بر سر این است که آیا دولت احتمالی دموکرات باید بدون هیچ گونه پیش‌شرطی به برجام بازگردد یا اینکه در مورد تغییراتی در آن، به ویژه در مورد جدول زمانی لغو محدودیت‌های غنی‌سازی اورانیوم، مذاکرات بیشتری انجام دهد. به نظر من نهایتا در صورت پیروزی دموکرات‌ها، در میان این دو جناح در سیاست خارجی یک مصالحه شکل خواهد گرفت که در عین حال که برای بهبود توافق مذاکراتی انجام دهند، به برجام بازگردند و بخشی تحریم‌هایی را که علیه ایران وجود دارد اگر نه لغو، بلکه شل‌تر کنند.

رویدادهای اخیر در تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز، از سوی برخی رسانه‌ها به عملیات پنهانی احتمالی از سوی اسراییل نسبت داده‌شده است. جان بولتون در کتابی که اخیرا منتشر کرده است هم اشاره می‌کند که دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری امریکا به بنیامین نتانیاهو وعده داده است که در صورت حمله به ایران کاملا از او پشتیبانی می‌کند. آیا فکر می‌کنید امریکا و اسراییل عزم و اراده‌ای برای حمله نظامی به ایران داشته‌باشند؟ چه حملات محدود و چه یک جنگ تمام‌عیار؟

من تصور می‌کنم که ایران و اسراییل عملا در حال جنگ هستند، اما یک جنگ محدود. اسراییل به صورت دایمی پایگاه‌های نظامی را در سوریه بمباران می‌کند که به ایران نسبت داده‌می‌شود و این احتمال هم مطرح شده است که اسراییل مسوول حمله‌ای خرابکارانه به تاسیسات نطنز در محل تولید سانتریفیوژهای نسل جدید است. قطعا تنش‌ها و درگیری‌های محدود مانند این امکان گسترش و توسعه بیشتر دارند. اما من چشم‌انداز افزایش تنش را در این مساله نمی‌بینم.

واقعه نطنز، اگر هم یک حمله باشد، باعث جان باختن کسی نشد و دولت اسراییل هم با رفتار پنهانکارانه و سکوت خود در مورد احتمال نقش داشتن در این حادثه، عملا بهانه‌ای دست ایران نمی‌دهد که دنبال عملیات تلافی جویانه با استفاده از نیروی نظامی باشد. در شرایط کنونی به هیچ‌وجه محتمل نیست که امریکا تمایلی برای عملیات نظامی در مقابل ایران داشته‌باشد. ترامپ علاقه‌ای ندارد درگیر یک جنگ دیگر در خاورمیانه شود. او کاملا واضح این را گفته است، هر چند به لحاظ اعلانی و اعمالی، او تاکید کرده است که کشته شدن شهروندان امریکا یک خط قرمز برای او خواهد بود. من فقط در صورتی می‌توانم تصور کنم که احتمال درگیری نظامی میان امریکا و ایران وجود داشته‌باشد که اقدام‌ها نظامی تلافی جویانه ایران باعث کشته شدن نظامیان امریکایی شود، در آن صورت احتمال تصمیم به حملات هوایی از سوی امریکا به ایران وجود خواهد داشت.

پنج سال بعد از امضای برجام، آیا هنوز می‌توان این توافق را یک ستون اصلی عدم اشاعه هسته‌ای و امنیت جهانی دانست؟ آیا برجام یک توافق ناقص و محکوم به مرگ بود؟ شرایط کنونی برجام محصول اشکالات و نقصان خود توافق است یا اجرای آن توسط مشارکت‌کنندگان؟

بگذارید نه تنها به پنج سال قبل بلکه به 8 سال قبل برگردیم. سال 2013 ایران به آستانه‌ای رسیده‌بود که زمان لازم برای دستیابی به یک سلاح هسته‌ای توسط این کشور ناچیز به نظر می‌رسید. همان زمان یک احتمال قوی وجود داشت که دولت اسراییل تصمیم به حمله نظامی به ایران بگیرد تا پیشرفت فناوری اتمی را مسدود کند. سال 2015 برجام به شکل موفق توانست هم جلوی رسیدن ایران به یک بمب را بگیرد هم احتمال بمباران ایران را از بین ببرد. در‌واقع این توافق هم توانست به هدف عدم اشاعه هسته‌ای دست پیدا کند و هم هدف صلح جهانی. این توافق همچنین توانست مزیت دیپلماسی چندجانبه را نشان دهد و اینکه یک اروپای متحد تا چه اندازه می‌تواند به امنیت جهانی کمک کند.

این دستاوردها به دلیل تغییر دولت در ایالات متحده کوتاه‌مدت بودند. به دلیل خصومت تندروها در هر دو کشور علیه یکدیگر، ایران و امریکا نتوانستند فرآیند این توافق را به شکلی گسترش دهند که نگرانی‌های دیگرشان را هم از یکدیگر برطرف کند. برجام قطعا ایده‌آل و بدون نقص نبود. مانند هر توافق دیگری که بر مبنای مذاکره باشد، رسیدن به برجام نیازمند مصالحه و سازش بود. منتقدانی که این مصالحه‌ها را «نقص» توصیف می‌کنند هیچ‌وقت حاضر نیستند شرایط بعد از برجام را با شرایطی که در صورت ادامه روند بعد از سال 2013 ایجاد می‌شد و احتمالات فاجعه باری که عدم توافق داشت مقایسه کنند. برجام و توافق هسته‌ای عامل شرایط و مقصر اتفاقات کنونی نیستند، مذاکره‌کنندگان آن توافق مقصر نیستند، بلکه مقصر کسانی هستند که نمی‌خواستند تنش‌زدایی میان امریکا و ایران اتفاق بیفتد.

تا یک سال پیش اروپایی‌ها تاکید داشتند برجام زنده است و هنوز جواب می‌دهد. آیا این ارزیابی هنوز درست است؟ آیا مسیر کنونی برجام به سمت مرگ این توافق پیش می‌رود یا به سمت احیای آن؟

دولت ترامپ مصمم بود که برجام را کاملا از بین ببرد. به‌رغم همه تردید‌ها و موانع نابهنگام، برجام هنوز زنده است. ایران همچنان به بخش اعظم تعهدات راستی‌آزمایی خود پایبند است و تمام گام‌هایی که برای عبور از محدودیت‌های غنی‌سازی برداشته است حساب شده و قابل بازگشت هستند. ترامپ فقط 6 ماه از دوره کنونی‌اش فرصت دارد تا ضربه نهایی را به برجام بزند و آن را از بین ببرد، اگر برجام در نیم سال باقی‌مانده تا پایان دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ دوام بیاورد، آنگاه بخت بسیار زیادی وجود دارد که در دولت احتمالی بایدن این توافق احیا و تقویت شود.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها